شخصیت شناسی:چندمین فرزند هستید,شاید این جمله را شنیده باشید که ترتیب به دنیا آمدن فرزندان در شخصیت و رفتار آنها تاثیرگذار است. مثلا فرزندان اول رهبران خوبی هستند یا تک فرزندان مرتب و منظم و وظیفه شناس هستند.
شاید این جمله را شنیده باشید که ترتیب به دنیا آمدن فرزندان در شخصیت و رفتار آنها تاثیرگذار است. مثلا فرزندان اول رهبران خوبی هستند یا تک فرزندان مرتب و منظم و وظیفه شناس هستند.
فرزند اول
در یک نگاه کلی می تواند فرزند اول را با خصوصیاتی همچون رهبر، هدفمند، کمال گرا، مصمم، جدی، مسئول، هشیار و ارباب منش درنظر گرفت. او وظیفه شناس تر، جاه طلب تر و سلطه جوتر از خواهر و برادرهای کوچک تر از خود است.
فرزند اول معمولا موردتوجه فوری و تقسیم نشده والدین خود قرار می گیرد. نکته مثبت این توجه ویژه آن است که اعتماد به نفس را به او القا می کند و نکته منفی این است که می تواند او را کمی به احساس ارباب منشی متمایل سازد؛
آدلر معتقد بود که همه فرزندان اول، ضربه تغییر و تنزل مقام خود در خانواده را احساس می کنند، اما آنهایی که بسیار نازپرورده بار آمده اند، بیشتر صدمه می خورند. همچنین، درجه این صدمه به سن فرزند اول به هنگام تولد رقیب نیز بستگی دارد.
از امتیازات فرزند اول بودن این است که وقتی خواهران یا برادران بزرگ تر می شوند، فرزند اول اغلب نقش مربی، معلم، ناظم و رهبر را ایفا می کند، زیرا والدین از او انتظار دارند در مراقبت از خواهر و برادرهای کوچک تر به آنها یاری رساند.
آدلر دریافت که فرزندان اول اغلب به سوی گذشته گرایش دارند، حسرت گذشته را می خورند و نسبت به آینده بدبین هستند. فرزندان اول که یک زمانی مزه محبت های ویژه و قدرت را چشیده اند، در طول زندگی همچنان به همان دوران خوش می اندیشند.
آدلر معتقد بود که آنها علاقه زیادی نیز به حفظ کردن نظم و اقتدار دارند. آنها سازمان دهندگانی خوب، آدم هایی باوجدان و وظیفه شناس و از لحاظ نگرش خودکامه و محافظه کار می شوند.
فرزند دوم: (فرزند وسط)
والدین در زمان تولد فرزند دوم از تجربه و آرامش بیشتری برخوردارند و نگرانی ها و دلواپسی های آنان در مورد نگهداری کودکان کمتر شده است، بنابراین در ارتباط با فرزند دوم از شیوه راحت تری استفاده می کنند.
فرزند دوم، همواره با فرزند اول در رقابت به سر می برد و این موقعیت عاملی می شود که انگیزه پیشرفت را در کودک کوچک تر به وجود بیاورد.
اینان معمولا افرادی خانواده دوست هستند که دیگران از بودن با آنها لذت می برند. مهم ترین نیاز آنها، آرام نگه داشتن اقیانوس پرتلاطم زندگی است و شعار آنها «آرامش به هر قیمتی» است.
همین مسئله باعث می شود که مشاوران و میانجیگران خوبی باشند. نسبت به فرزند اول خانواده، احساس سلطه گری کمتری دارند، اما دوست دارند همه آنها را ستایش کرده و دوست بدارند، یا دست کم با آنها احساس شادی و خوشبختی کنند.
از آنجا که سعی در راضی نگاه داشتن همه دارند، ممکن است به افرادی وابسته تبدیل شوند.
اگر چهار فرزند در خانواده باشند، فرزند سوم آسان گیرتر و اجتماعی تر خواهدبود و ممکن است با فرزند اول متحد شود.
فرزند آخر
فرزند آخر با ضربه عزل فرزندی دیگر رو به رو نخواهدشد و اغلب عزیز دردانه خانواده می شود یا به قول معروف کوچولوی نازپرورده خانواده است. مخصوصا اگر خواهر و برادرها چند سال بزرگ تر باشند.
فرزند آخر که با محرک- نیاز به جلو افتادن از خواهر برادرهای بزرگ تر- تحریک می شود، اغلب با سرعت زیادی رشد می کند. فرزندان آخر معمولا در بزرگ سالی دست به هر کاری بزنند، موفقیت زیادی در آن کسب می کنند.
فرزند آخر بیش از همه می تواند خلاق و جذاب باشد. از آنجا که او بیشتر به عنوان سلطه پذیر شناخته می شود، به مبارزه در جنبش های برابری طلبانه گرایش فراوانی دارد.
آنها در روزنامه نگاری، تبلیغات، فروش و هنرها موفق هستند. (بچه های آخر اولین پشتیبانان اصلاحت پروتستان و نهضت روشنفکری بودند.)
به طور کلی کوچولوهای نازپرورده خانواده نقش خاصی برای ایفاکردن دارند، زیرا دیگر فرزندان از او جلوتر هستند. فرزندان آخر مسیر خود را می روند. آنها معمولا به شیوه هایی رشد می کنند که هیچ کس دیگر در خانواده به آن فکر نکرده است.
تک فرزند
تک فرزند، هرگز جایگاه برتر خود را که در خانواده از دست نمی دهد، او همچنان کانون توجه می ماند. تک فرزند که زمان بیشتری را از کودکانی که خواهر برادرانی دارند با والدین می گذارند، بیشتر زود پخته می شوند و رفتارها و نگرش های بزرگ سال را نشان می دهد.
تک فرزندان همان ها هستند که دنیا را متحول می کنند. افرادی تکلیف گرا، مرتب و منظم، باوجدان و وظیفه شناس و بسیار قابل اطمینان می باشند. آنها عاشق واقعیت، افکار و اندیشه ها و جزئیات هستند؛ و از قبول مسئولیت های مختلف واهمه ای ندارند.
تک فرزندها خصوصیاتی شبیه فرزندان اول دارند و همواره زیر بار انتظارات سنگین والدین هستند.
برمبنای پژوهش ها، آنها مانند فرزندان اول اعتماد به نفس بیشتری دارند، خوش بیان هستند و احتمالا بیش از بچه های دیگر از تخیل خود استفاده می کنند. گرچه آنها پرتوقع نیز هستند، از انتقاد متنفرند و ممکن است انعطاف ناپذیر و کمال گرا باشند.
یکی از خصیصه های منفی این افراد سرسختی و خشونت شدید آنهاست. کمی کینه ای و پرتوقع هستند و معمولا از قبول اشتباهاتشان سر باز می زنند. به هیچ وجه انتقادپذیر نیستند. در برابر دیگران که احساساتشان خیلی زود جریحه دار می شود. لئوناردو داوینچی تک فرزند بوده است.
در آخر اینکه آدلر با عقایدی که در مورد ترتیب تولد داشت، بر آن نبود که مقررات قاطعانه و مطلقی در مورد رشد کودک مطرح کند و کودک، صرفا براساس جایگاهی که در خانواده دارد، به طور خودکار شخصیت خاصی را درون خود پرورش نمی دهد.