از پرحاشیه ترین تا بی مزه ترین سریال های 93 +عکس,تلویزیون در سال 93 چند سریال روی آنتن فرستاده؟ سهم هر شبکه چقدر بوده؟
کدام سریال ها موفق اند؟ کدام ناکام؟ کدام دیده نشده؟… این چند سوال را محور این مطلب قرار دادیم تا به نمایی جامع از عملکرد سریال سازی تلویزیون در سال 93 برسیم.
اگر بخواهیم در یک خط کارنامه سریال سازی شبکه ها را جمع بندی کنیم باید گفت تلویزیون نمره قبولی نمی گیرد. معدود سریال هایی هستند که در جامعه همه گیر شدند و بیننده های زیادی را پای تلویزیون نشاندند.
اگر بخواهیم دایره را خیلی تنگ تر ببینیم تنها به یک سریال می رسیم! بله فقط پایتخت 3 سر زبان ها افتاد و مخاطبان میلیونی داشت. بعد از آن و با پایان نوروز این موج خوابید. حتی سریال هایی چون همه چیز آنجاست یا پرده نشین به پای پایتخت نرسیدند.
جالب تر آن که در ماه رمضان که باکس طلایی تلویزیون محسوب می شود، سریال دندانگیری پخش نشد. خود مقدم هم با مدینه به گرد پایتخت نرسید و حالا باید گفت تلویزیون در بخش سریال سازی سال ضعیفی تجربه کرده.
حالا به این سریال های تکراری را اضافه کنید که بارها روی آنتن شبکه منحل شده تماشا، آی فیلم و حالا نمایش و شبکه دو می روند. گزارش هفت صبح از کم و کیف سریال های شبکه های مختلف در سال 93 پیش روی شما است.
موفق ترین
پرده نشین/ شبکه یک
چرا موفق شد؟
رفتن سراغ زندگی روحانیون سهل و ممتنع است. این قشر در جامعه حضوری پررنگ دارند اما وقتی قرار است بخشی از این حضور تصویری شود، باید شناخت کافی درباره آن داشت.
تا پیش از پردهع نشین فیلم و سریال های زیادی با محور روحانیون ساخته شده اما معدودی از آنها موفق بوده اند.
پرده نشین اما نگاهی متفاوت به روحانیت داشت؛ وارد کنه زندگی شان شد و مراودات شان را ملموس و واقعی به تصویر کشید.
شعیبی قصد داشت روحانی را از نمای نزدیک واز جنس مردم معرفی کند و البته موفق شد. خیلی ها پیش از پخش فکر می کردند با سریالی شعاری و فراواقعی مواجهاند اما پرده نشین نشان داد می توان درباره قشر روحانیت با نگاهی درست و حساب شده، سریال جذاب و پربیننده ساخت.
برگ برنده او قصه سرراست و چند وجهی سریال بود که باعث می شد بیننده با میلی دو چندان پرده نشین را دنبال کند. قصه های اصلی و فرعی به خوبی در خدت سریال قرار داشتند و همگی به هسته مرکزی سریال یعنی زندگی روحانیت کمک می کردند.
دیگر امتیاز مهم سریال، بازیگران آن بودند. فرهاد آئیش و هومن برق نورد تصویری متفاوت و تازه از شمایل روحانیت نشان دادند و عنوان بهترین بازیگران این نقش را به نام خود زدند.
پاشنه آشیل
ایراد اصلی سریال به تصویر اغراق شده بدمن داستان (آتیلا پسیانی) بازمی گردد.
چرا شکست خورد؟
سازندگان سریال ستایش بعد از موفقیت فصل اول، هوس ساخت دنباله آن به سرشان زد. خیلی طول کشید تا توانستند بر سر بازیگر نقش پیری ستایش به اجماع برسند و در نهایت نرگس محمدی با گریم برای این نقش انتخاب شد.
خیلی ها منتظر بودند ببینند بالاخره موش و گربه بازی ستایش و حشمت فردوس چه می شود. فصل دو خوب شروع شد اما خیلی زود به سراشیبی افتاد. قصه کند و شخصیت های فرعی حوصله مخاطب را سربرد و همین باعث شد در فضای مجازی شروع به انتقاد کنند.
در میانه پخش شایعه ای رسانه ای شد که رییس وقت سازمان صدا و سیما هم به کشدار بودن سریال معترض است و خواهان توقف آن شده. شایعه تکذیب شد اما حکم ضربه ای اساسی به شاکله آن داشت.
تهیه کننده اما معتقد بود به هدفی که از ستایش داشته رسیده و قصد ساخت سری سوم آن را دارند.
نتیجه
سریال ستایش 2 در میان هیاهو و اعتراض به پایان رسید و سعید مطلبی خیلی زود برای فصل سوم آن دست به کار شد. الان همچنان مشغول است اما زمان ساخت آن مشخص نیست، جز اینکه امیر محمد زند از ادامه نگارش آن خبر داده.
چرا پرحاشیه شد؟
پخش اولین قسمت «هفت سنگ» کافی بود تا اولین موج اعتراض ها نسبت به آن بالا بگیرد. مخاطبانی که پیش از پخش آن سریال آمریکایی «مدرن فامیلی» را دیده بودند، بلافاصله بعد از تماشای یک سکانس از «هفت سنگ» فهمیدند قضیه از چه قرار است.
دقیقا همان موقع بود که صفحه های اینستاگرام عوامل سریال از کارگردان گرفته تا بازیگران، پر شد از انواع و اقسام کامنت های انتقادی و پر بد و بیراه.
واکنش عوامل
علیرضا بذرافشان بعد از بوبرو شدن با این حجم انتقاد، پاسخی را به صورت کامنت در صفحه اینستاگرامش منتشر کرد و نوشت آنهایی که متوجه شدند سریال شبیه «مدرن فامیلی» است
سایر بازیگران هم یا می گفتند که «مدرن فامیلی» را ندیده اند یا اینکه از قسمت چهارم به بعد میزان اقتباس ها کمتر می شود.
نتیجه
با وجود تمام انتقادها، سریال تا پایان ماه رمضان روی آنتن تلویزیون بود و به رغم انتقادها مشکلی برای آن پیش نیامد. یکی از نمایندگان مجلس هم درباره اقتباس آن از یک اثر آمریکایی گفت:
پرهیاهوترین
معراجی ها
چرا پرهیاهو شد؟
نام مسعود ده نمکی پای هر اثر سینمایی و تلویزیونی بخورد، حاشیه و سر و صدا به همراه دارد. البته این اتفاق الزاما نکته ای منفی نیست و تا الان به نفع جناب ده نمکی تمام شده.
معراجی ها هم از این قاعده مستثنا نبوده. این فیلم/ سریال در آخرین روزهای تولید به خاطر انفجار در پشت صحنه و کشته شدن برخی عوامل، خاطره ای تلخ رقم زد و برای همین نسخه سینمایی اش به موقع به جشنواره سی و دوم فجر نرسید و داوری نشد.
فیلم ابتدای سال اکران عمومی شد و به رغم نداشتن ستاره خیلی زود به فروش میلیاردی دست یافت. نسخه سینمایی معراجی ها در واقع همان بخش هایی از سریال است که داستانش در مناطق جنگی می گذرد.
پرفروش شدن معراجی ها بهترین تبلیغ برای ورژن سریال آن بود، ضمن اینکه سریال به منازعات دانشجویی هم وارد شد و حرف هایی مگو در قالب درام بیان می کرد.
ده نمکی محور سریال را تدفین شهدای گمنام در دانشگاهی فرض قرار داد که برخی دانشجویان موافق و برخی مخالف آن بودند. دراین کشمکش طرفین حرف های تندی بیان می کردند و همین باعث داغ شدن معراجی ها در بازه پخش شد.
نتیجه
سریال معراجی ها در نهایت اثری ضعیف نام گرفت که به رغم هیاهوی زیاد نتوانست نام خود را به عنوان اثری ماندگار در ذهن مخاطبان تلویزیونی حک کند.
ده نمکی به سیاق کارهای پیش، روی دیالوگ های آتشین و خنده آور و شخصیت های اغراق شده تاکید داشت و البته به مذاق برخی هم خوش آمد.
پرمخاطب ترین
همه چیز آنجاست / پایتخت 3
چرا پرمخاطب شد؟
در اوج توجه مخاطبان ایرانی به سریال های ترکیه ای ماهواره، «همه چیز آنجاست» توانست به صورت معجزه آسا بخش قابل توجهی از مخاطبان را به تلویزیون برگرداند.
شهرام شاه حسینی در واقع برای پرمخاطب شدن سریالش از سوژه هایی استفاده کرد که عموما خوراک سریال های ترکیه ای هستند. عشق، خیانت، کلاهبردای، رابطه منشی و رییس، دعوای عروس و مادرشوهر، اعتیاد، خواستگاری و خلاصه هر چیزی که بشود
مورد عجیب
ابتدا به نظر می رسید این حجم سوژه و شخصیت، برای سریال 50 قسمتی آنقدر خوشایند نباشد یا حتی مخاطبان لحن بعضا شعاری آن را نپسندند.
خلاصه اینکه «همه چیز آنجاست» توانست بعد از مدت ها بخش قابل توجهی از مردم را مقابل تلویزیون بنشاند و پرمخاطب ترین سریال یک سال اخیر تلویزیون نام بگیرد.
چرا پرمخاطب شد؟
سیروس مقدم با ساخت فصل دوم و سوم «پایتخت» نشان داد هنوز هم می شود به دنباله سازی موفق در ایران خوش بین بود. بعد از موفقیت فصل دوم بلافاصله برای سال بعد «پایتخت 3» را ساخت.
با اینکه خیلی ها مخالف ساخته شدن فصل سوم بودند و مدام می گجفتند مقدم با ساخت این فصل در واقع خودزنی می کند اما عملا چنین اتفاقی نیفتاد و «پایتخت 3» توانست
مورد عجیب
اعتراض چندباره مازندرانی ها به «پایخت 3» از آن دسته اتفاق های عجیبی بود که اواسط پخش آن رخ داد و حتی به استانداری هم کشیده شد.
ناکام ترین
مدینه/ خوب، بد، زشت
چرا ناکام شد؟
با موفقیت های پیاپی سیروس مقدم در ساخت سه گانه پایتخت 3 انتظارها از این کارگردان به شدت بالا رفته بود. همه منتظر بودند ماه رمضان، سریالی کاملا متفاوت و جذاب از این مقدم ببینند اما در کمال تعجب «مدینه» آنطور که باید انتظارها را برآورده نکرد.
مقدم که پیش از این سریال «تا ثریا» را با درون مایه «ربا» ساخته بود، یک بار دیگر در «مدینه» سراغ همین سوژه رفت اما این بار دم دستی ترین داستان را برای بیان این مسئله استفاده کرد.
برخلاف «تا ثریا»، «مدینه» اثری کاملا شعاری و گل درشت بود. از طرف دیگر پریوش نظریه هم نتوانست به اندازه آزیتا حاجیان قدرتمند ظاهر شود و سریال را در دستانش بگیرد
برگ برنده
تنها اتفاق مثبت «مدینه»، کارگردانی خود سیروس مقدم بود. مقدم خیلی خوب بلد است
خوب، بد، زشت
چرا ناکام شد؟
موفقیت های منوچهر هادی در ساخت فیلم سینمایی «یکی می خواد باهات حرف بزنه» و سریال «خداحافظ بچه» باعث شد تا خیلی ها نظر مثبتی نسبت به کارگردانی او داشته باشند.
هادی این بار یکی از بدترین آثارش را به نمایش گذاشت و در نظرسنجی سریال های نوروزی هم جزو کم ارزش ترین ها ارزیابی شد.
از دید این شورا عدم تناسب با ایام نوروز، بی محتوایی عمومی مجموعه، فیلمنامه به شدت ضعیف، بی توجهی نسبت به مسائل دینی، اخلاقی و ملی و بازنمایی نامناسب خانواده و شخصیت های زن از جمله نکات منفی این سریال نوروزی به شمار می رفت.
هر چند نمی توان از لطمه ای که دوبله گویش به ما فرشته نیستیم زد به راحتی گذشت اما خودس ریال هم واجد مشخصاتی نبود که بتوانند بیننده را در نهایت راضی کند. ایده سریال که چند زندانی برای نوروز به مرخصی می روند جذاب است اما از کلیشه ها نتوانست فراتر برود.
بی مزه ترین
آخرین بازی
سهیلی زاده که معمولا با سریال هایی مثل «دلنوازان»، «فاصله ها»، «ترانه مادری»، «دختران حوا»، «آوای باران» و … می توانست همان یکی دو قسمت اول، توجه مخاطبان را به خودش جذب کند، این بار «آخرین بازی» را طوری ساخت که حتی کسی رغبت نمی کرد برای تماشای آن وقت بگذارد.
او پیش از این در «سه، پنج، دو»، ساخت سریالی فوتبالی را تجربه کرده بود و اتفاقا نتیجه خوبی هم گرفته بود اما این بار معلوم نیست به چه دلیل، چنین ریسکی را انجام داد.
او به جای رفتن سراغ بازیگران موفق دست روی چند نابازیگر گذاشت و حتی مانی نوری را به عنوان مهره اصلی سریالش انتخاب کرد؛ بازیگری که از نوجوانی تا الان تجربه خاصی در بازیگری نداشته.
نکته دیگر ماجرا استفاده از موقعیت های کمدی دم دستی و سطحی در سریال بود. سهیلی زاده به جای اینکه ساختار سریالش را به سمت کمدی ببرد، به زور سعی داشت با وارد کردن انیمیشن و شوخی های دم دستی این حس را به وجود آورد که اثری کمدی و جذاب خلق کرده است.
دیده نشده ترین
جلال الدین
سریال جلال الدین قرار بود اثری در خور شاعر بزرگ کشورمان مولانا باشد اما به چند دلیل نتوانست موفق باشد. سریال در زمان تولید دچار حاشیه شد و به همین خاطر آرش معیریان به جای شهرام اسدی روی صندلی کارگردانی آن نشست.
در سکوت خبری به سرانجام رسیده و به یکباره اعلام شد قرار است از شبکه یک پخش شود. مدتی است این سریال در باکس جمعه های شبکه یک روی آنتن می رود اما حالا عنوان مهجورترین سریال را یدک می کشد.
بخش عمده ای از دیده نشدن سریال جلال الدین را باید در کیفییت خود سریال جستجو کرد.
دوبله سریال ایده بدی برای جلال الدین بوده و به کیفیت آن لطمه زده. شعرهایی که گاه و بی گاه وسط قصه بیان می شود برای عمده مخاطبان قابل تأویل نیست و بر گره داستان افزوده.
تلف شده ترین
انقلاب زیبا
«انقلاب زیبا» قابلیت این را داشت که اسمش در فهرست بهترین ها قرار بگیرد اما شرایط به نحوی پیش رفت که عملا چنین جایگاهی از آن سلب شد.
آنها مدام معادلاتشان اشتباه از آب درمی آمد و هر قسمت متوجه می شدند که باز هم از سوی نویسنده رودست خورده اند. همه چیز خوب پیش رفت تا قسمت آخر! برخلاف آنچه انتظار می رفت، سریال در گره گشایی موفق نبود.
جامانده ها
جاده قدیم و سرزمین کهن
عجیب ترین اتفاق امسال برای سریال جاده قدیم ساخته بهرام بهرامیان رخ داد. این سریال قرار بود مرداد پخش شود اما برخلاف پیش بینی ها به پخش نرسید. حتی سازندگان پیش از پخش برای سریال شان مراسم رونمایی برگزار کردند ولی تاکنون توضیحی درباره چرایی عدم پخش آن اعلام نشد.
شنیدهها حکایت از نگرانی مسئولان تلویزیون از گویش آن داشت. با اینحال امید سهرابی در گفتگویی تاکید کرد گویش آن ربطی به لهجه قومیت خاصی ندارد و کلا من درآوردی است.
نکته جالب اینکه تاکنون مسئولان تلویزیون درباره سرنوشت این سریال صحبتی نکرده اند و کسی از سرنوشت آن خبر ندارد. درست مثل اتفاقی که سال پیش برای سریال سرزمین کهن کمال تبریزی رخ داد.