پارس ناز بخش سختترش اما این جاست که تا مدتها کسی حتی کنجکاو دانستن نام اصلی این بازیگر هم نبود و فردیت و هویت اختصاصی او زیر عنوان به ظاهر جذاب و مکفی «همون که خیلی شبیه فلانییه» مدفون بود… و پیداست که مهناز افشار برای بیرون آمدن از زیر بار این عبارت معرف و این بهانه ورود چه زحمت و انرژی زیادی صرف کرده است.
شاید بشود این طور گفت که اگر ورودش به سینما به واسطه همین شباهت ظاهری آسان بود، مسیرش و امکان تداومش و از آن مهمتر به دست آوردن فردیت و شخصیت ویژه و منحصر به فرد برایشخیلی دشوارتر از دیگرانی بود که بدون این ماجراهای فرامتنی و حاشیهای وارد دنیای بازیگری شدند.
به همین دلایل و با اتکا به همین انگیزه ابتدایی بود که خیلی ها تصور نمیکردند تشخصِ حضورِ مهناز افشار در سینما فراتر از این شباهت ظاهری برود و امیدی به پیشرفت و دست و پا کردن نام و اعتباری سوای خاطره و نوستالژی حضور یک ستاره خاموش روی پردههای سینما داشته باشد. حالا سالها از غوغای «شور عشق» و چند فیلم گمنام و بیتاثیر دیگر گذشته و کسی خیلی یادش نیست که این ستاره / بازیگر خوب و مطمئن این روزهای سینمای ایران چه مسیری را تا رسیدن شهرت و اعتبار امروزی طی کرده است.
کسی نیازی نمی بیند که بپرسد این بحران و دغدغه ی هویتی که ناخودآگاه روی سال های اولیه حضور افشار در سینما سایه انداخته بود، تا چه حد خطرناک و کشنده بوده و خیلی محتمل بود که هر بازیگری را از پا بیندازد و بعد از چند فیلم بی حاصل به ناامیدی و افسردگی و کنار رفتن بکشاند.
بهشخصه خیلی کنجکاو فهمیدن این مسیر دشوار و پروسه پیچیده هستم که مهناز افشار در خودش و خلوتش طی کرد تا به این جا رسید. این جایی که موقعیتی منحصر به فرد برای بازیگری در حد و اندازههای سینمای محدود ایران است؛ این که همزمان هم در جدول پرفروشهای سال صدرنشین گیشه باشی و عکس و خبرهایت نشریات و فضای مجازی را پر کند و هم در فهرست قابل توجهی از آثار مستقل و جریان متفاوت سینمای ایران بازی کنی و برای حضوری نظرگیر و شاخص در میان چند چهره شاخص بازیگری در یک فیلم به حق سیمرغ بلورین بازیگری نصیب ببری.
رسیدن به چنین موقعیتی با توجه به شیوه ورود به سینما میتواند امتیاز و اعتباری مضاعف برای بازیگر به همراه داشته باشد و از آن مهمتر این که میتواند امکان مقایسه مهم و راهگشایی بین وضعیت کنونی مهناز افشار با بازیگران و ستاره های زن دیگر این سینما پیش بیاورد که هر کدامشان برای رسیدن به فقط یکی از این موقعیتها و شاخههای متنوع، خودشان و موقعیتی را که داشتند به باد سپردند و سر از ناکجاآبد درآوردند.