پارس ناز پورتال

نامه های عاشقانه ولنتاین! (روز عشق)

نامه های عاشقانه ولنتاین! (روز عشق)
 
 
روز عشق آمد و من تنهاي تنهايم !
همه عاشقان دست در دستان هم گذاشته اند و به هم محبت و عشق هديه مي کنند
اما من تنها در اين گوشه از اين دنياي بي محبت نشسته ام و با حسرت به عاشقان که دست در دستان هم گذاشته اند و بر لبان هم بوسه ميزنند نگاه مي اندازم
و اشک ميريزم و آن لحظه دلم هواي تو را مي کند !
کاش تو بودي تا در اين روز به تو محبت و عشق هديه کنم ، اما نيستي !
نيستي که دستانت را بگيرم و با هم به سرزمين عشاق برويم و در کنار هم قدم بزنيم و من نيز لحظه به لحظه بر گونه هاي مهربانت بوسه بزنم و بگويم خيلي دوستت دارم !
تو از من دوري، و من تنها مثل شمع نيمه سوخته در غم دوريمان مي سوزم و آب مي‍شوم!
تو دوري، و انگار دنيا را از من گرفتن و شادي هايم را همه نقش بر آب کردن و يک دنيا غم و غصه و اشک به من هديه دادن !
امروز زيباترين روز عاشقان است اما تلخ ترين روز براي من !
تو دوري اما من به وجود عشق شکي ندارم،
و عشق زيبا تريم کلمه اي است که ميشود تورا با آن معنا کرد،
آره … ما از هم دوريم اما، عاشق هم ….
 
 
نامه هاي عاشقانه ولنتاين

سر آغاز نامه عاشقانه با نام يارم مي نويسم صادقانه.
از عشق مي نويسم از صفايش ، از محبت مي نويسم از وفايش ، از دلش مي نويسم ، از نگاهش.
در همان لحظه اول که تو را ديدم عاشقت شدم، عاشق آن چهره ماهت شدم ، عاشق آن قلب تنهايت شدم.
عاشق حرفهاي پر مهرت شدم، عاشق چشمهاي زيبايت شدم.
در همان لحظه بيادماندني دلم به دست و پايم افتاده بود که بيايم با تو دردو دل کنم . چيزي در دلم مانده و غوغا به پا کرده که موقع درد و دلهايم به تو خواهم گفت…!
مي خواهم بگويم دوستت دارم، عاشقت هستم.
درهمان لحظه اول که تو را ديدم احساسي در دلم داشتم!
احساس مي کردم چشمانت به من مي گويند بيا باهم باشيم ، از هم بگوييم ، بادل باشيم.
چشمانت به من مي گويند بيا و با عشق همسفر باش!
اي هستي ام ، اي ياورم ، اي دلدار زندگي ام زودتر بيا و در قلبم خانه کن. بيا و قلبم را آرام کن. بيا تا دلم خون نشده ، تا گل خونمون همش پرپر نشده! بيا سر قرارمان ، قرار هر روز و هر شبمان.
نامه ام را برايت بر روي بهترين کاغذ زندگي مي نويسم با جنس اعلا.
اما نامت را بر روي ديواره سرخ قلبم تا ابد نگه خواهم داشت.