پارس ناز پورتال

اس ام اس و جوک های زیبا و خنده دار (18)

اس ام اس و جوک های زیبا و خنده دار (18)

از یه نفر میپرسن میدونی اگه 23 تا کله و 23 تا پاچه را با هم بریزی تو یه دونه دیگ، از کجا باید بفهمیم کدوم پاچه مال کودوم کله است؟
میگه اینکه کاری نداره کف پاش رو قلقلک میکنی میبینی هر کله ای خندید معلوم میشه پاچه مال اون بوده!!

 

 

 

==========================

 


به یارو میگن دستشویی چند بخشه؟
میگه خب معلومه! دو بخش! مردونه و زنونه!!

 

 


 

 

 

 

==========================

 

روزی یک تیمسار سوار تاکسی شد. راننده ی تاکسی از او پرسید: آقا شما سرهنگ هستید؟
تیمسار تواضع به خرج داد و گفت : بله!
راننده تاکسی گفت : پسر مرض داری لباس تیمسارها رو می پوشی؟

 

 

 

 

==========================

 

بیماری به دکتر مراجعه نمود و گفت : دکتر جون دلم خیلی درد میکنه.
دکتر گفت : عزیزم دلت کار میکنه؟
بیمار گفت : خیر آقای دکتر ، فعلا بیکاره!

 

 

 

 

==========================

 

دیوانه ی اولی : قصد کردم همه ی جواهرات و الماس های روی زمین را بخرم!
دیوانه ی دومی: قصد بیجایی کردی ، من اصلا قصد فروش آن ها را ندارم!

 

 

 

 

==========================

 

واعظی منبری رفت و سخنرانی جالبی ارائه داد. کدخدا که خیلی لذت برده بود به واعظ گفت : روزی که میخواهی از این روستا بروی بیا سه کیسه برنج از من بگیر!
واعظ شادمان شد و تشکر کرد. روز آخر در خانه ی کدخدا رفت و از کیسه های برنج سراغ گرفت.
کدخدا گفت : راستش برنجی درکار نیست. آن روز منبر جالبی رفتی من خیلی خوشم آمد و گفتم من هم یک چیزی بگویم که تو خوشت بیاید.

 

 

 

 

==========================

 

افغانیه رو می خوان اعدام کنن ، میگن حرف آخرت چیه ؟ میگه کارگر نمی خوای !

 

 

 

==========================

 

یه دکتر اصفهانی زنش میمیره روی سنگ قبرش می نویسه : آرامگاه زری همسر دکتر رحیمی مختصص زنان و زایمان ، مطب : خیابان جلفا کوچه سوم پلاک 20 از ساعت … !

 

 

 

 

==========================

 

 

 


 

 

مادر: علی بیا اسفناج بخور آهن دارد.
علی: آخر مادر جان الان آب خوردم می ترسم زنگ بزنم!

 

 

 

 

==========================

 


مهمان: آقا تشریف دارند؟
مستخدم: نه خیر، رفته ‌اند مسافرت.
مهمان: برای تفریح؟
مستخدم: نه خیر، با خانم رفته ‌اند!

==========================
 

حیف نون می ره ثبت احوال می گه یه شناسنامه واسه بچه ام می خوام. می گن اسمش چیه؟ می گه “شورلت”. می گن این که اسم ماشینه! یه اسمی بذار که به نام پدر و مادر بیاد. می گه خوب به اسم ما میاد دیگه… من “بیوک” آقا هستم، همسرم هم “خاور” خانم!

 

 

==========================

 

غضنفر چند هفته بوده هر روز پشت سر هم می‌رفته از داروخونه قرص سوسک کش می‌خریده.یه روز دکتره ازش می پرسهتو چرا اینقدر قرص سوسک کش می‌خری؟

میگه: آخه من هرچی اینا رو پرت می‌کنم نمیخوره به سوسکها!

 

 


 

 

 

 

==========================

 


به غضنفر میگن به زنبورایی که از کندو محافظت می کنن چی میگن؟
میگه: میگن خسته نباشید!

 

 

 


 

 

 

 

==========================

 

 

یارو زنگ میزنه فرودگاه و میگه: ببخشید از اینجا تا تهران چقدر راهه؟
کارمنده میگه: یه لحظه…
میگه: خب خیلی ممنون! و قطع می‌کنه!!

 

 

پسره تو كلیسا نشسته بوده، یهو می‌بینه یه دختر خیلی خوشگل  میاد تو. میدوه میره پشتِ یه مجسمه قایم میشه. دختره میاد میشینه جلوی محراب و میگه: ای خدا! تو به من همه چی دادی ، پول دادی ، قیافه دادی ، خانواده خوب دادی… فقط ازت یه چیز دیگه میخوام… اونم یه شوهر خوبه …یا حضرت مسیح‌! خودت كمكم كن! پسره از پشت مجسمه میاد بیرون میگه: عیسی هل نده!‌ هل نده زشته ، خودم میرم!

 

♦♦♦♦♦♦♦♦♦لطیفه های خنده دار♦♦♦♦♦♦♦♦

 

طرف عروسی میكنه، هفته بعد دست خانوم رو میگیره میبره دكتر ، میگه: اقای دكتر ما بچه دار نمیشیم!! دكتره میپرسه: چند وقته ازدواج كردین؟ طرف میگه: یك هفته است!! دكتره شاكی میشه، میگه: داداش من، این زنه ، مایكرووِیو كه نیست

 

♦♦♦♦♦♦♦♦♦لطیفه های خنده دار♦♦♦♦♦♦♦♦

 

شکمو داشته نوار روضه گوش میداده میزنه آخر نوار ببینه شام میدن یا نه

 

♦♦♦♦♦♦♦♦♦لطیفه های خنده دار♦♦♦♦♦♦♦♦

 

غضنفر میره رستوران، گارسون میخواد بزارتش سر كار میگه: غذای امروز «كوجی پورو تیاپوفو ساخارینو گلاسه» با «لیمو» است! غضنفر میگه : «كوجی پورو تیاپوفو ساخارینو گلاسه» با چی

 

♦♦♦♦♦♦♦♦♦لطیفه های خنده دار♦♦♦♦♦♦♦♦

 

پسره ، دختر محلشون را نشون میکنه ، رفیقاش میان با سنگ میزنن

 

♦♦♦♦♦♦♦♦♦لطیفه های خنده دار♦♦♦♦♦♦♦♦

 

تُو قلبمی ، تُو خونمی ، تُو تموم وجودمی …….. رفتم دکتر ، میگن انگل داری

 

♦♦♦♦♦♦♦♦♦لطیفه های خنده دار♦♦♦♦♦♦♦♦

 

به دختره می گن اگه دنیا رو بهت بدن چی كار می كنی می گه من فعلا می خوام درسمو ادامه بدم

 

♦♦♦♦♦♦♦♦♦لطیفه های خنده دار♦♦♦♦♦♦♦♦

 

دو تا دانمارکی با هم همسایه بودن … هر سی ثانیه برق یکیشون می رفت … تحقیق می کنن می بینن از چراغ راهنمایی برق میدزدیدن

 

♦♦♦♦♦♦♦♦♦لطیفه های خنده دار♦♦♦♦♦♦♦♦

 

به عضنفر میگن از قفل فرمونت راضی هستی میگه آره فقط سر پیچ اذیت می کنه!

 

♦♦♦♦♦♦♦♦♦لطیفه های خنده دار♦♦♦♦♦♦♦♦

 

غضنفر میره تو صف نونوایی، شاطر نونوائی میگه: نون تا اینجا بیشتر نمی‌رسه، بقیه برن. غضنفر میگه: ببخشید اگه میشه جمع‌تر وایسین نون به ما هم برسه

 

♦♦♦♦♦♦♦♦♦لطیفه های خنده دار♦♦♦♦♦♦♦♦

 

غضنفر میره بالای پل عابر پیاده داد می زنه حالا من خر،من نفهم، آخه شما این رودخانه می بینید که اومدین روش پل زدین

 

♦♦♦♦♦♦♦♦♦لطیفه های خنده دار♦♦♦♦♦♦♦♦

 

یه برره ای به رفیقش می گه من یه تمساح پیدا كردم چیكارش كنم؟ میگه ببرش باغ وحش. فردا رفقیش می گه بردیش؟ یارو می گه : آره ، تازه امشب هم می خوام ببرمش سینما

 

♦♦♦♦♦♦♦♦♦لطیفه های خنده دار♦♦♦♦♦♦♦♦

 

غضنفر میمیره ، شب اول قبر ۶۲ تا فرشته میان سراغش. ۲تاشون سوال می کردن  …. ۶۰ تاشون حالیش می کردن

 

♦♦♦♦♦♦♦♦♦لطیفه های خنده دار♦♦♦♦♦♦♦♦

 

سپاس و ستایش دانشگاه آزاد را ، که ترکش موجب بی مدرکی است و به کلاس اندرش مزید در به دری ، هر ترمی که آغاز می شود موجب پرداخت زر است  و چون به پایان رسد مایه ضرر ، پس در هر سال دو ترم موجود و بر هر ترمی شهریه ای واجب ….. از جیب و جان که بر آید …… کز عهده خرجش به در آید

 

♦♦♦♦♦♦♦♦♦لطیفه های خنده دار♦♦♦♦♦♦♦♦

 

یه دفعه یه پسره داشته راه میرفته میخوره زمین هواااااااااا میره نمیدونی تا کجاااااااا میره

 

♦♦♦♦♦♦♦♦♦لطیفه های خنده دار♦♦♦♦♦♦♦♦

 

یارو  زنگ میزنه ۱۱۰ میگه آقا پدال گاز و پدال ترمز و پدال کلاچ و فرمون و دنده رو دزدیدن! پلیس میگه ، برو صندلی جلو بشین

 

♦♦♦♦♦♦♦♦♦لطیفه های خنده دار♦♦♦♦♦♦♦♦

 

یه بچه خوشگله ریش بزی میذاره ، گرگه میاد میخورتش

 

♦♦♦♦♦♦♦♦♦لطیفه های خنده دار♦♦♦♦♦♦♦♦

 

یه روز سه تا خانوم مرغه به هم میرسن اولی میگه چه روزگاری شده ، دیشب تو کیف دخترم یه عکس جوجه خروس پیدا کردم ….. دومی میگه این که چیزی نیست یه روز دیدم دخترم تو خیابون داره با یه خروسه میگه و میخنده …. سومی میگه اینها که چیزی نیست من دیشب تو کیف دخترم یه تخم مرغ پیدا کردم

 

♦♦♦♦♦♦♦♦♦لطیفه های خنده دار♦♦♦♦♦♦♦♦

 

یارو ماشینش تو برف گیر میکنه زنجیر نداشته ،  سینه میزنه

 

♦♦♦♦♦♦♦♦♦لطیفه های خنده دار♦♦♦♦♦♦♦♦


 

به آسمون نگاه میکنم تو رو میبینم … به دریا نگاه میکنم تو رو میبینم  … به دشت های سبز نگاه میکنم تو رو میبینم و حتی وقتی به قلبم نگاه میکنم تو رو میبینم … بابا بیا برو اونطرف بگذار یه چیز بهتر ببینیم

 

 

♦♦♦♦♦♦♦♦♦لطیفه های خنده دار♦♦♦♦♦♦♦♦

 

یه دفعه یه آفتاب پرست میره رو جعبه مداد رنگی ” هنگ ” میکنه

 

♦♦♦♦♦♦♦♦♦لطیفه های خنده دار♦♦♦♦♦♦♦♦

 

!!!! یه دفعه پلیس  (غضنفر)  را میگیره بهش میگه کارت ماشین ، گواهینامه ، بیمه ….. غضنفر میگه باید با اینها جمله بسازم

 

♦♦♦♦♦♦♦♦♦لطیفه های خنده دار♦♦♦♦♦♦♦♦

 

دکتر نظام وظیفه پسر لاغری را معاینه کرد و در برگه نوشت : معاف، به دلیل ضعف جسمانی

پسره با خوشحالی گفت : آخ جون  فوری میرم زن میگیرم

دکتره نوشت : و همچنین ضعف عقلانی

 

♦♦♦♦♦♦♦♦♦لطیفه های خنده دار♦♦♦♦♦♦♦♦

 

یه روز چند تا رفیق میخواستن برن گردش ، اولی میگه ماشینش با من ، دومی میگه نهارش هم با من ، سومی هم میگه تخمه و چای هم با من ، چهارمی میگه پس حالا که همتون یه چیز میارین منم داداشم را میارم

 

♦♦♦♦♦♦♦♦♦لطیفه های خنده دار♦♦♦♦♦♦♦♦

 

مادر : پسرم ، من دارم می رم خرید یه وقت به كبریت دست نزنی ها

پسر : نه مامان جون  من خودم فندك دارم

 

♦♦♦♦♦♦♦♦♦لطیفه های خنده دار♦♦♦♦♦♦♦♦


 

یه بچه ایی تازه بدنیا اومده بوده ، شیر مامانشو نمی خورده ، هر زن دیگه ای هم آوردن ، فایده نداشته بچه شیر اونا رو هم نمی خورده تا اینکه یه زن سیاه میارن بچه شیرشو می خوره بابائه می گه : آهان ، پدر سوخته ، تو شیرکاکائو می خواستی ما نمی دونستیم

 

♦♦♦♦♦♦♦♦♦لطیفه های خنده دار♦♦♦♦♦♦♦♦

 

یک روز غضنفر خواب میبینه بزرگترین نون بربری دنیا را خورده صبح که بلند میشه میبینه لاحافش نیست

 

♦♦♦♦♦♦♦♦♦لطیفه های خنده دار♦♦♦♦♦♦♦♦

 

فرق یك مرد با یك گربه چیه؟

– یكیشون یه موجود دله است كه بی چشم و روئه و براش مهم نیست كه كی بهش غذا میده, اون یكی یه حیوان ملوس خانگیه.

 

♦♦♦♦♦♦♦♦♦لطیفه های خنده دار♦♦♦♦♦♦♦♦

 

طرف خیلی شاكی میره ثبت‌احوال، میگه: آقا این اسم من خیلی ضایعه ، باید حتماٌ عوضش كنم. كارمنده ازش میپرسه، مگه اسمتون چیه؟ طرف میگه: خشایارِ گهُ‌چهره ! كارمنده میگه: آره خوب حق دارید، باید حتماً عوضش كنید. حالا چه اسمی میخواید بگذارید؟  خشایار میگه: خشایار ان‌چهره! 

 

♦♦♦♦♦♦♦♦♦لطیفه های خنده دار♦♦♦♦♦♦♦♦

 

یه نفر میره زیر ماشین، رفقاش با دمپایی و سنگ میزنن درش میارن!

 

♦♦♦♦♦♦♦♦♦لطیفه های خنده دار♦♦♦♦♦♦♦♦

 

دو نفر رفته بودن شكار، اولی از دور یك شیر میبینه، نشونه میگیره میزنه… تیرش خطا میره و میخوره به دم شیره. شیره هم شاكی میشه، میدوه طرفشون كه سرویسش كنه. اولی جنگی میره بالای درخت، میبینه رفیقش همینجور اون پایین واستاده، بهش میگه: بابا بیا بالا، الان میاد دهنتو سرویس میكنه. یارو یك نگاهی بهش میكنه، میگه: برو گمشو ! مگه من زدم؟!

 

♦♦♦♦♦♦♦♦♦لطیفه های خنده دار♦♦♦♦♦♦♦♦

 

63- یك بابایی داشته از سر كار برمیگشته خونه، یهو میبینه یك جمع عظیمی دارن تشییع جنازه میكنند، منتها یجور عجیب غریبی: اول صف یك سری ملت دارن دو تا تابوت رو میبرن، بعد یك یارو مرده با سگش راه میره، بعد ازون هم یك صف 500 متری ملت دارن دنبالشون میرن. یارو كف میكنه، میره پیش جناب سگ دار، میگه: تسلیت عرض میكنم قربان، خیلی شرمندم… میشه بگید جریان چیه؟ یارو میگه: والله تابوت جلوییه خانممه، پشتیش هم مادر خانومم… هردوشون رو دیشب این سگم پاره پاره كرده! مرده ناراحت میشه، همینجور شروع میكنه پشت سر یارو راه رفتن، بعد از یك مدت برمیگرده میگه: ببخشید من خیلی براتون متاسفم، میدونم الانم وقت پرسیدن اینجور سوالا نیست، ولی ممكنه من یك شب سگ شما رو قرض بگیرم؟! مرده یك نگاهی بهش میكنه، اشاره میکنه به 500 متر جمعیتی پشت سر، میگه: برو ته صف!

 

♦♦♦♦♦♦♦♦♦لطیفه های خنده دار♦♦♦♦♦♦♦♦

 

یه  مشنگی یهو  بی هـوا  میاد تو اتاق ، خفه میشه!