پارس ناز پورتال

با دلتنگی های خانواده چکار کنیم؟

با دلتنگی های خانواده چکار کنیم؟

برای خانواده ها جدا شدن از فرزندی که اگرچه به 20 سالگی نزدیک می شود اما هنوز دوره نوجوانی اش را پشت سر نگذاشته کار ساده ای نیست. برای بچه های امروزی هم دور شدن از این دنیای آرام آسان نیست. اگر شما هم نگران جدایی فرزندتان هستید، ما به شما کمک می کنیم تا با این شرایط کنار بیایید.

برای دختری که جز محیط خانه و مدرسه، جایی را نمی شناخته و برای پسری که تنها فاصله اش با خانه، چند ساعت فوتبال بازی کردن بوده، جدا شدن از خانه کار ساده ای نیست. به همین دلیل روانشناسان می گویند بچه ها را قبل از آنکه به 18 سالگی برسند، باید آرام آرام از خانه و دلبستگی هایش جدا کنید و به آنها قدرت ایستادن روی پاهایشان را بدهید.

برای خانواده ها جدا شدن از فرزندی که اگرچه به 20 سالگی نزدیک می شود اما هنوز دوره نوجوانی اش را پشت سر نگذاشته کار ساده ای نیست. برای بچه های امروزی هم دور شدن از این دنیای آرام آسان نیست. اگر شما هم نگران جدایی فرزندتان هستید، ما به شما کمک می کنیم تا با این شرایط کنار بیایید.

اگر فرزند کوچک ترتان دلتنگ شده …
اگر قرار است فرزند بزرگتان از خانواده جدا شود، باید فرزندان دیگر را آرام آرام با این شرایط تازه آشنا کنید و با جدایی ناگهانی آنها را آشفته نکنید. قبل از آنکه فرزند بزرگتان از خانه برود، می توانید گاهی او را به بهانه مسافرت های مدرسه ای و دوستانه از خانه دور کنید و یا فرزند کوچکتان را با چنین برنامه هایی، به تنهایی عادت دهید.

از متخصص کمک بگیرید
اگر دلتنگی و اضطراب فرزند کوچکتان مهارناپذیر بود با از کمک روانشناس و یا روانپزشک برای آرام کردنش استفاده کنید. در صورت مشاهده این علائم، باید نسبت به آرامش فرزندتان تردید کنید. اگر علائم شدید ناراحتی، بیقراری و یا نبود تمرکز را دیدید. نمی توانید از فرزند کوچکتان انتظارتداشته باشید که تنها با گذشت زمان این بحران را پشت سر بگذارد.

بگویید اوضاع از چه قرار است
شرایط را برای فرزند کوچکتان توضیح دهید. به او بگویید که خواهر یا برادر بزرگتر وارد مرحله تازه ای از زندگی و رشد خود شده است و تو هم در آینده چنین شرایطی را تجربه خواهی کرد. از این راه، هم فهم شرایط جدید برای او آسانتر می شود و هم برای اتفاقی که در آینده خودش باید آن را تجربه کند آماده تر می شود.

بگذارید هر شب تلفن بزند
بچه های کوچکتر دشوارتر از بزرگترها با شرایط تازه کنار می آیند. اگر فرزند شما به خواهر یا برادر بزرگترش وابسته باشد، نمی توانید انتظار داشته باشید که یک شبه از او جدا شود. پس رشته رابطه را قطع نکنید و لااقل در شب ها و یا هفته های اول، با کمک تلفن و اینترنت، ارتباط او و فرزند بزرگترتان را نزدیکتر کنید.

سوال هایش را بی پاسخ نگذارید
گاهی نه تنها دلبستگی زیاد که نگرانی از شرایط خواهر یا برادر بزرگتر، کوچکترها را بسیار آشفته می کند. بد نیست هنگام همراهی فرزند بزرگتر تا خوابگاه، خواهر یا برادر کوچکترش را هم با خود ببرید تا محیط را ببیند و نسبت به شرایطی که فرزند دیگر قرار است در آن زندگی کند، اطمینان پیدا کند. این مسئله باعث می شود فرزندان کوچکتر کمتر درباره امنیت و راحتی خواهر و برادرانشان نگران شوند.

نشانه های پنهان را جدی بگیرید
همانطور که پیش از این گفتیم، اگر سن فرزندی که در خانه مانده پایین باشد، تفاوتی میان واکنش های دختر و پسر وجود ندارد. اما هر چه سن بالاتر برود، شما برای تشخیص مشکلات فرزند پسر به دقت بیشتری نیاز دارید. اگر پسر کوچکتر شما، بعد از تنها شدن در خانه چنین حالات و رفتارهایی را بروز می دهد، دلتنگی اش را جدی تر بگیرید.

یادتان نرود که شما تنها نباید منتظر دیدن علائم ظاهری و آشکار باشید، بلکه بعضی از رفتارها و حالت های او به طور غیرمستقیم، شما را به سمت احوال واقعی فرزندتان هدایت می کند؛ به عنوان مثال اگر نشانه های زیر را در او دیدید، با دقت بیشتری مراقب احساست او باشید و در صورت نیاز حتی با کارشناسان مشورت کنید:

– مدام مشغول فیلم و سریال دیدن است، در حالی که قبلا تا این اندازه سراغ تماشای فیلم نمی رفته؟
– بیش از قبل خودش را ساعت ها با بازی های رایانه ای سرگرم می کند؟
– تغییرات واضحی در رفتار و خلق خویش ایجاد شده است؛ برای مثال بیش از قبل تندخو، آرام، مضطرب و یا … شده؟
– از سر دلتنگی مدام گریه می کند و یا بهانه های مختلف می گیرد؟

اگر فرزندتان بیقراری می کند …
اگر کار از کار گذشته و شما با مراقبت های بیش از حد، جدایی را برای فرزندتان سخت کرده اید، می توانید از این راه ها برای آرام کردن فرزندتان کمک بگیرید.

به خودتان و او زمان بدهید
عجیب نیست اگر فرزندتان به محض دور شدن از خانه دچار اضطراب شود اما اگر مراحل رشد را به خوبی طی کرده و مهارت تطابق با شرایط تازه را به دست آورده باشد. احتمالا بعد از گذشت چند روز حال بهتری پیدا می کند و اضطرابش کمتر می شود. پس قبل از قضاوت درباره حالش، چند روز و یا چند هفته شاهد رفتارها و حالاتش باشید، تا نسبت به آرامش و یا بی تابی او مطمئن شوید.

مراقب باشید بی تابی طولانی نشود
اگر بعد از گذراندن چند روز دور از خانه، فرزند شما احساس کرد شرایط بهتری پیدا نکرد و توان تطابق با محیط را ندارد، بیشتر مراقب باشید. طولانی شدن این حالا ممکن است تاثیر مخربی بر روان فرزند شما بگذارد. پس اگر تغییرات خلقی شدیدی در او مشاهده می کنید، از یک روانپزشک کمک بگیرید.

او را یکدفعه تنها نگذارید
همراهی با نوجوانی که قرار است به دنیای بزرگسالی وارد شود، اضطرابش را کم می کندو قدرت تطابقش را با محیط بالا می برد.

چراغ های رابطه را روشن کنید
وسایل ارتباطی جدید، حل مشکل را آسانتر کرده اند. می توانید روزهای اول، سه بار در روز تلفنی صحبت کنید و یا از وسایل جدید ارتباطی برای تماس مداوم کمک بگیرید.

مراقب دلتنگی پسرها باشید
اگرچه واکنش روانی پسر و دخترها در سال های کودکی تفاوت زیادی با هم ندارد اما در سال های نوجوانی و جوانی، فرهنگ باعث به وجود آمدن تفاوت هایی بین آنها می شود. ممکن است در خانواده ها، گریه دخترها و بیان اضطرابشان راحت تر پذیرفته شود اما پسرها به روش دیگری به مشکل واکنش نشان می دهند. اگر پسرتان این علائم را از خود بروز می دهد، دلتنگی اش را جدی بگیرید:

– بد خلق شده و زود از کوره در می رود و یا کم خواب شده است؟
– تمرکزش کم شده ونگران موفقیت تحصیلی اش هستید؟

اگر فرزند شما دانشجوی آینده است…
وقتی نوزاد به دنیا می آید، به اطرافیانش به شدت وابسته است؛ چرا که حیاتش به آنها وابسته است. اما هر چه بزرگتر می شود، وابستگی ها هم کمتر می شوند. فرزند شما هنگام وارد شدن به دوره دبیرستان، نباید اضطراب جدایی بالایی داشته باشد. درست است که مادر و پدر و در درجه بعدی دیگر اعضای خانواده، منابع اول مراقبتی هستندو جدا شدن از آنها ممکن است فرد را دچار اضطراب کند؛ اما اگر فرزند شما مراحل رشد را به خوبی طی کند، رفتن از خانه و وارد شدن به محیط خوابگاه برای او سخت نخواهد بود. گرچه مسلما چنین جدایی هم برای شما و هم او ناراحت کننده است اما نباید زندگی طبیعی شما را مختل کند. اگر شما و فرزندتان تا رسیدن به چنین روزی چند سال فاصله دارید، می توانید با کمک این راه ها، آسیب بعد از دور شدن از یکدیگر را کمتر کنید:

فرزندتان را در پر قو بار نیاورید
آنقدر از فرزندتان حمایت نکنید که توانایی محافظت از خودش را یاد نگیرد. محافظت بیش از حد از فرزندان، مانع شکل گرفتن شخصیت مستقل در آنها می شود. پس اجازه دهید توانایی مراقبت از خودش را به دست بیاورد و در عین حال، بدون دخالت مستقیم، او را در مقابل آسیب های احتمالی حفظ کنید. فرزند شما تا آنجا که می تواند، باید احتیاجات خود را برطرف کند و تنها در مواردی از شما کمک بگیرد که به خاطر محدودیت ها و یا شرایط خاصش، در برطرف کردن یک نیاز با مشکل مواجه است. نمی گوییم با زجر دادن کودکتان، او را مقاوم کنید، بلکه تنها در مورد خطرهای مراقبت غیرضروری و افراطی به شما هشدار می دهیم.

آرام آرام فاصله بگیرید
قرار نیست فرزندتان را رها کنید اما یا بالاتر رفتن سنش، دامه مراقبت ها و نظارت های مستقیم شما باید هر روز کمتر شود. پس همانطور که برای کودک 10 ساله تان مادری می کنید، از فرزند 15 ساله خود مراقبت نکنید. فرزند شما با رسیدن به دوره نوجوانی، بایدتکیه کمتری به شما داشته باشد و از اینکه هنگام مواجهه با بحران ها و مشکلات کمتر از قبل از شما کمک بگیرد، نترسد.

به جای سرزنش، توضیح دهید
به کودک تان مسئولیت پذیری را یاد دهید. هنگامی که اشتباه می کند، او را سرزنش نکنید بلکه برایش دلیل شکست خوردن واشتباهش را توضیح دهید. در عین حال، به او نشان دهید که مسئول رفتارهایش است و قرار نیست به خاطر برخوردار بدن از حمایت دیگران، با بی مسئولیتی دردسر درست کند.

بچه ها را در خانه حبس نکنید
زمانی که فرزند شما شما 17، 18 ساله می شود، باید توان تحمل جدایی و دور شدن از خانه را داشته باشد. شما می توانیدمقدمات این موضوع را از سال های قبل، یعنی زمان مدرسه آماده کنید. اردو رفتن یکی از راه های مناسب برای طی کردن این سیر تکاملی است.

 

اگر حال خودتان خوش نیست
سندرم آشیانه خالی که یکی از بحران های زندگی پدر و مادرهاست، بیشتر متعلق به دوره پیری است که بچه ها یکی یکی از خانه می روند و احتمالا یکی از زوج ها هم از دنیا می رود و دیگری با وجودبالا بودن سن، تنها می ماند. اما درباره پدر و مادرهای جوان تری که فرزندشان به خاطر ادامه تحصیل آنها را ترک کرده، اگرچه با سندرم آشیانه خالی روبرو نیستند اما باز هم به مراقبت و هوشیاری برای کنار آمدن با دلتنگی هایشان نیاز دارند. تحمل دور شدن فرزند از خانه برای والدین آسان نیست.

دلتنگی و اضطراب, دلتنگی و اضطراب فرزند

بشنوید و باور نکنید
تصور نکنید سکوت آدم ها به معنی بی احساس بودنشان است و انتظار نداشته باشید اعضای خانواده مثل هم رفتار کنند. وقتی مادر ممکن است با گریه های خود به این مشکل واکنش نشان دهد، پدر می تواند با انکار اهمیت موضوع به آن واکنش نشان دهد و برای مثال بگوید او دیگر بزرگ شده و حالا برای مستقل تر شدن، باید از ما دور بماند. در بعضی مواقع پدرها سعی می کنند از فرزندانشان فاصله بگیرند و برای مستقل تر شدن، او را به حال خود رها می کنند. این موضوع می تواند حال فرزندشان را از قبل هم بدتر کند.

در مورد حس تان حرف بزنید
اعضای خانواده می توانند دلتنگی ها و نگرانی هایشان را با هم تقسیم کنند و به جای انکار این احساسات، به دیگری هم بگویندکه اتفاق مهمی افتاده است؛ برای مثال پدر می تواند به فرزند دیگر بگوید بلکه من هم مثل تو ناراحتم و برای صحبت کردن در مورد این دلتنگی و شرایط تازه، اعضای خانواده را دور هم جمع کند.

حس تان را پنهان نکنید
در خانواده از نشان دادن احساسات خجالت نکشید و به جای پنهان کردن. آنها را بروز دهید. این کار درصد بالایی از مشکلات را کم می کند. پنهان کردن احساسات باعث ایجاد اضطراب ثانویه می شود. دلیلی ندارد اعضای خانواده در اتاق شان گریه کنند ولی بیرون از اتاق لبخند بزنند. بلکه می توانند با نشان دادن احساس واقعی شان به یکدیگر و با حمایت هم، بر این شرایط غلبه کنند.

زمان را از دست ندهید
مراقب طولانی شدن دلتنگی ها باشید. اگر به مرور زمان این حالات در هر یک از اعضای خانواده کمتر می شود، به متخصص مراجعه کنید. طولانی تر شدن این دلتنگی ها، می تواند مشکلات دیگری را به همراه بیاورد که درمانشان ساده نیست. پس اگر بیشتر از چند هفته، علائم شدید دلتنگی و بیقراری طول کشید، به روانپزشک مراجعه کنید.

خودتان را مدیریت کنید
درست است که نزدیک بودن ارتباط شما و فرزندتان بخش مهمی از مشکل را آسان می کند، اما حال و هوای شما هم در این مورد نقش بسیار مهمی دارد. اگر خود شما سطح اضطراب بالایی داشته باشید. قطعا نمی توانید کمکی به فرزندتان بکنید. نوجوانانی که والدین مضطرب دارند، گاهی برای جلوگیری از نگرانی های تازه، مشکلات و احساساتشان را از آنها پنهان می کنند. پس سعی کنید هیجانات تان را مدیریت کنید و با بالاتر بردن توان حل مسئله در خودتان، به فرزندتان هم دلگرمی می دهید.