اصل ازدواج اگر با نیت خیر تؤام باشد، داراى ارزش اخلاقى مثبت بوده ، امرى ستوده و پسندیده است و هر چه این نیت خالصتر گردد، ارزش اخلاقى آن فزونتر است.از جمله شرایط صحت ازدواج در اسلام ، تعیین مهریه است که از احکام حقوقى نکاح است .اما مسأله اخلاقى در این ارتباط آن است که مهریه نباید چندان سنگین باشد که اصل ازدواج را با موانع مواجه سازد.هر چند از نظر حقوقى زن حق دارد مهر خود را هر اندازه که بخواهد تعیین کند، اما از نظر اخلاقى نباید فقر مالى فرد موجب محروم شدن او از ازدواج گردد .در این موارد باید بر خدا توکل کرد و خداوند کسانى را که فقیرند، بىنیاز خواهد کرد .2
البته بحث مهم دیگری هم هست که می گوید : اگر کسى نتواند حتى مهر عقد موقت را بپردازد، بهتر آن است که از ازدواج خوددارى کرده، تلاش کند مالى به دست آورد و از فضل خداوند بهرهمند شود؛ آنگاه ازدواج کند: «و کسانى که وسیله زناشویى نمىیابند باید عفت ورزند تا خدا آنان را از فضل خویش بىنیاز گرداند» . (3)
دیگر مسایلى که در قرآن کریم درباره اخلاق خانواده، مطرح شده، به طور خلاصه عبارتند از:
یکم: اساس زندگى خانوادگى بر محبت است: «و از نشانههاى او این که از [نوع] خودتان همسرانى براى شما آفرید تا بدانها آرام گیرید و میانتان دوستى و رحمت نهاد.آرى، در این [نعمت] براى مردمى که مىاندیشند قطعا نشانههایى است» . (4)
دوم: در خانواده مسایلى رخ مىدهد که تنها بر اساس عاطفه حل نمىشود و اگر مرجع صلاحیت دارى براى حل آنها پیش بینى نشده باشد، ممکن است بنیان خانواده را متزلزل سازد.از همین جا است که نیاز به تعیین شخصى در خانواده به عنوان سرپرست و مدیر خانواده پیدا مىشود و از نظر حقوقى این سرپرست مرد خانواده (شوهر و پدر) است: «مردان سرپرستان زنانند» . (5) از نظر اخلاقى نیز باید حدود پدر در خانواده محفوظ باشد.
سوم: در مسایلى که ارتباط زیادى با زن دارد و اگر مرد بخواهد به تنهایى تصمیم بگیرد، مشکلاتى به وجود مىآید؛ مانند مسأله ی شیر دادن به بچه و چند و چون آن، مشورت با همسر توصیه شده است: «پس اگر پدر و مادر بخواهد با رضایت و صلاحدید یکدیگر کودک را از شیر بازگیرند، گناهى بر آن دو نیست» . (6) در سوره ی طلاق نیز مىفرماید: «در این زمینه نیز به شایستگى با یکدیگر مشورت کنید» . (7)
باید توجه داشت که اصل مشورت در خانواده یک امر اخلاقى است، نه حقوقى.
چهارم: در آن جا که یکى از طرفین ـ دست کم از نگاه دیگرى ـ از منطق عقل خارج مىشود و بر سخن خود پاى مىفشرد و به حکم عقل تن نمىدهد، باز هم نباید پیوند ازدواج را بر هم زد و محیط خانواده را از بین برد.در چنین موردى زن و شوهر باید انعطاف نشان داده به گونهاى با یکدیگر سازش کنند؛ هر چند به این قیمت که یکى از حق مسلم خویش بگذرد: «و اگر زنى از شوهر خویش بیم ناسازگارى یا رویگردانى داشته باشد، بر آن دو گناهى نیست که از راه صلح با یکدیگر به آشتى گرایند، که سازش بهتر است» . (8)
این قبیل آیات نشان مىدهد که اسلام سعى دارد محیط خانواده ـ تا آنجا که امکان دارد ـ از هم نپاشد و صلح و آرامش بر آن حاکم باشد.
پنجم: یکى از بیشترین مواردى که قرآن کریم احکام حقوقى را با احکام اخلاقى در آمیخته و توأمان ذکر مىکند و بر جنبه اخلاقى آن تأکید مىورزد، مسأله ی طلاق است.در آیات مربوط به طلاق قرآن کریم کرارا موعظه مىکند.گاه تهدید مىکند که مبادا بر خلاف احکام الهى رفتار کنید و از حدود الهى سوء استفاده نمایید؛ مبادا در صدد زیان رساندن به همسر برآیید و مانند آن. (9)
پىنوشتها:
1.با این که حقوق و اخلاق هر دو در حوزه ارزشها قرار دارند و رفتارهاى اختیارى انسان را تنظیم مىکنند، میان آن دو تفاوتهایى وجود دارد که به مهمترین آنها اشاره مىکنیم :
یکم.احکام حقوقى تنها بر رفتارهاى اجتماعى انسانها نظارت دارد، ولى اخلاق شامل همه رفتارهاى اختیارى انسانها (اعم از اجتماعى و فردى) مىشود.
دوم.هدف از حاکمیت یک نظام حقوقى در نظامهاى حقوقى بشرى، تأمین سعادت و خوشبختى در زندگى مادى و دنیایى براى افراد جامعه است؛ در حالى که هدف از اخلاق، تکامل روحى و معنوى انسان و رسیدن به کمال نهایى و سعادت جاودانه است.
سوم.کلیه قواعد حقوقى داراى ضمانت اجرایى بیرونى است و دولت اجراى آن را متعهد شده مردم را به رعایت آن قواعد، الزام و اجبار مىکند و متخلفان را کیفر مىدهد؛ اما در اخلاق ضمانت اجراى درونى مطرح است.
چهارم.نیت و انگیزه انسان در ارزشهاى حقوقى نقشى ندارد؛ بر خلاف ارزشهاى اخلاقى.
2.و انکحوا الایامى منکم و الصالحین من عبادکم و أمائکم ان تکونوا فقراء یغنهم الله من فضله. (سوره نور، آیه 32)
3.و لیستعفف الذین لا یجدون نکاحا حتى یغنهم الله من فضله. (سوره نور، آیه 33)
4.و من آیاته ان خلق لکم من انفسکم ازواجا لتسکنوا إلیها و جعل بینکم مودة و رحمة ان فى ذلک لایات لقوم یتفکرون. (سوره روم، آیه 21)
5.الرجال قوامون على النساء. (سوره نساء، آیه 34)
6.فان ارادا فصالا عن تراض منهما و تشاور فلا جناح علیهما. (سوره بقره، آیه 233)
7.و أتمروا بینکم بمعروف. (سوره طلاق، آیه 6) .
8.و إن امرأة خافت من بعلها نشوزا او اعراضا فلا جناح علیهما ان یصلحا بینهما صلحا و الصلح خیر. (سوره نساء، آیه 128) .
9.نگاه کنید به: سوره بقره، آیه 233 و 231؛ سوره طلاق، آیه 1، 2، 6 و 7؛ سوره احزاب، آیه .49