پارس ناز پورتال

سیمرغ در اساطیر ملی و مذهبی چگونه بود

سیمرغ در اساطیر ملی و مذهبی چگونه بود

سیمرغ که به مرغ وارغَن نماد ایزد بهرام مشهور میباشد در اساطیر ایران پیشینه ای گسترده دارد.

در اوستا آشیانه سیمرغ در بالای درختی است که در میان اقیانوس فراخکرت بر پاست و این درخت در اوستا ویسپدببش خوانده شده است ، بر اساس روایتی دیگر آشیان سیمرغ بر فراز درخت هرویسپ تخمه که صد گزند خوانندش میباشد.

هر وقت که سیمرغ از روی آن بر میخیزد هزار شاخه از آن میروید و هر وقت که بر روی آن فرو می آید هزار شاخه از آن شکسته ، تخم های آن پاشیده و پراکنده میگردد.

مرغ دیگری به نام چمروش تخم هایی که از هرویسپ تخمه فرو ریخته گرد آوری نموده به جایی میبرد که از آنجا تیشتر خدای باران آب میگیرد ، انواع و اقسام تخم ها به واسطه وی با باران فرو میریزد و گیاهان گوناگون میروید.

سیمرغ در شاهنامه و اوستا و روایات پهلوی موجودی خارق العاده و شگفت است ، پرهای گسترده اش به ابر فراخی میماند که از آب کوهساران لبریز است و در پرواز خود پهنای کوه را فرو میگیر ، از هر طرف چهار بال دارد با رنگهای نیکو و منقارش چون منقار عقاب ضخیم و صورتش چون صورت آدمیان است.

سیمرغ در اساطیر ملی و مذهبی قبل از اسلام جایگاهی والا دارد و از دیر باز چنین مرغی مورد توجه و نظر اسطوره آفرینان بوده است و اما سهروردی سیمرغ را نمادی از آفتاب دانسته است که بیشتر رنگ عرفان دارد و میتوان آن را مظهری از انسان کامل و عارف دانست.