پارس ناز پورتال

ندیدن آخرت و اعتقاد به آن

مجموعه : مذهبی
ندیدن آخرت و اعتقاد به آن

سۆال: آیا اعتقاد به آخرت بدون مشاهده آن و واقعیاتش معقول است؟

جواب: امام علی(علیه السلام) در بخشی از خطبه 20 نهج البلاغه می فرماید: گرچه شما عالم پس از مرگ را با چشم خود ندیده اید، ولى به اندازه کافى دلایل آن در اختیار شماست «اگر چشم بصیرت بگشایید وسایل بینایى شما فراهم است و اگر گوش شنوا داشته باشید سخنان حق به گوش شما رسانده شده و اگر اهل هدایت باشید وسایل هدایت فراهم گشته است» (وَلَقَدْ بُصِّرْتُمْ اِنْ اَبْصَرْتُمْ، وَ اُسْمِعْتُمْ اِنْ سَمِعْتُمْ، وَ هُدیتُمْ اِنِ اهْتَدَیْتُمْ).

بنابراین عذرى براى شما باقى نمانده و هرگز در پیمودن راه خطا معذور نیستید! چرا که واقعیّتهاى مربوط به جهان پس از مرگ، گرچه پشت پرده قرار دارد ولى از سه طریق شما از آن آگاهید: نخست از طریق مسائل عبرت انگیزى که در این جهان با چشم خود مى بینید، آثار فراعنه در پیش چشم شماست، قبور در هم شکسته نیاکان که نشانه ناپایدارى این دنیاست مشهود است، سرنوشت شوم تبهکاران و اقوام ظالم و ستمگر را بسیار دیده اید که به خوبی نشان می دهد دست قدرتی در پشت آن است و آن را حساب شده هدایت می کند و از سوی دیگر آیات الهی در کتب آسمانی از این حقایق پرده بر داشته و در دلایل نقلی که از پیامبران خدا به ما رسیده است بیان شده است.

از سوی سوّم اگر عقل خود را به کار گیرید و اهل هدایت باشید، دلایل عقلی نیز کم نیست و معاد و عالم پس از مرگ از این طریق نیز آشکار است. بنابراین هریک از سه جمله بالا اشاره به یکى از این دلایل سه گانه است: حسّ و نقل و عقل.

سپس در جمله هاى بعد که آخرین بخش این کلام است به شرح این معنا پرداخته و سه نکته را بیان مى فرماید:

نخست این که: «به حق مى گویم که حوادث عبرت انگیز، خود را آشکارا به شما نشان داده است!» (وَبِحَقٍّ اَقُولُ لَکُمْ: لَقَدْ جاهَرَتْکُمُ الْعِبَرُ).

این حوادث که تمام صفحه تاریخ بشریّت را پر کرده اند و در طول زندگى کوتاه خودمان نیز نمونه هاى زیادى از آن را دیده ایم چیزى نیست که بر کسى پوشیده باشد و یا نیاز به کنجکاوى و دقّت زیاد داشته باشد. آثار فرعونها و نمرودها و قیصرها و کسرى ها که یک روز با قدرت عجیب حکومت مى کردند و امروز جز مشتى خاک از آنها باقى نمانده، در هر طرف نمایان است. کاخ هاى ویران شده آنها، قبرستانهاى خاموش، تخت و تاجهاى به تاراج رفته، هر کدام به زبان بى زبانى به نسل موجود و نسلهاى آینده درس عبرت مى دهد. ویرانه هایى که از شهرها و آبادیهاى بلا دیده اقوام گنهکار و گردنکش در گوشه و کنار جهان وجود دارد، درسهاى عبرت دیگرى است.

در دوّمین نکته مى فرماید: «با صداى رسا و مۆثر (از آنچه ممنوع است) نهى شده اید» (وَزُجِرْتُمْ بِما فیهِ مُزْدَجَر).(1)

این نهى ممکن است به زبان تکوین باشد که از درون تاریخ و اخبار پیشین و آثار بازمانده آنها در دل خاک بر مى خیزد همان گونه که قرآن مى گوید: «وَ لَقَدْ جائَهُمْ مِنَ الاَنْباءِ ما فیهِ مُزْدَجَرٌ»; (به اندازه کافى براى نهى و انزجار آنها از بدیها، اخبار (امّتهاى پیشین) به آنها رسیده است).(2) یا به زبان تشریع و از طریق وحى باشد که در کتب آسمانى منعکس است.

به این ترتیب اتمام حجّت کافى با هر دو زبان (زبان تکوین و تشریع) حاصل شده و هیچ کس در بى اعتنایى و غفلت خود معذور نیست.

در سوّمین و آخرین جمله مى فرماید: «و هیچ کس بعد از رسولان آسمان (فرشتگان) جز بشر عهده دار تبلیغ از سوى پروردگار نخواهد بود» (وَ ما یُبَلِّغُ عَنِ اللهِ بَعْدَ رُسُلِ السَّماءِ اِلاَّ الْبَشَرُ).

اشاره به این که شما در انتظار چه نشسته اید؟ در انتظار این هستید که فرشتگان آسمان بر شما نازل شوند و آیات الهى را بخوانند؟ همان گونه که بهانه جویان از کفّار در عصر رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) مى گفتند: «لَوْ ما تَأتینا بِالْمَلائِکَةِ اِنْ کُنْتَ مِنَ الصّادقینَ»; (اگر تو راست مى گویى چرا فرشتگان را نزد ما نمى آورى)؟(3)

قرآن در پاسخ آنها مى گوید: «ما نُنَزِّلُ الْمَلائِکَةَ اِلاّ بِالْحقِّ وَ ما کانُوا اِذاً مُنْظرینَ»؛ (ما فرشتگان را جز به حق نازل نمى کنیم (هر چشمى توان دیدن آنها را ندارد و آنها تنها براى آشکار شدن حق نازل مى شوند نه به عنوان بهانه جویى این و آن، بعلاوه، اگر فرشتگان نازل شوند و آنها ایمان نیاورند) به آنها مهلت داده نخواهد شد و به عذاب الهى نابود مى گردند).(4)

بنابراین تنها افرادى از بشر، یعنى انبیاى الهى واسطه ابلاغ پیامهایى هستند که به وسیله ملائکه مقرّب الهى فرستاده مى شود.

کوتاه سخن این که: خداوند به قدر کافى اتمام حجّت فرموده، هم از طریق مشاهدات حسّىِ آثار اقوام پیشین و هم از طریق وحى و هم از طریق عقل، و هیچ کس نمى تواند به بهانه هاى واهی، سرپیچى کند.