پارس ناز پورتال

عشق را بورزید ؟؟

عشق را بورزید ؟؟

عشق

عشق ورزیدن را معنا کن !

آشنایان طریقت عشق، در دنیا اندک‌اند ، به همین دلیل است که مردم دنیا در بیراهه‌های احساس بدبختی، سرگردانند.

همه دوست دارند عشق را تجربه کنند ، همه دوست دارند عاشق باشند ، همه دوست دارند محبوب و معشوق باشند اما هیچ‌کس زحمت آموختن هنر عاشقی را بر خود هموار نمی‌کند.

عاشقی هنر بزرگی است ، تو با استعداد بالقوهٔ عاشقی به دنیا میایی اما این استعداد را باید به فعلیت برسانی ، باید استعداد بالقوهٔ عشق ورزیدن جامهٔ واقعیت بر تن کند.

اولین شرط عاشقی بیداری است ، مردم در خواب غفلت‌اند ، آنان طالب عشق‌اند اما از آنجا که در خواب غفلت روزگار می‌گذرانند تلاششان نتیجهٔ عکس می‌دهد.

آنان عشقشان را نابود می‌کنند ، آنان توان بالقوهٔ عشق ورزیدن را در خود زندانی می‌کنند ، آنگاه در فضای ابری و گرفتهٔ یک زندگی یکنواخت و ملال‌آور دچار احساس بدبختی می‌شوند.

آنان سرنوشت خویش را مقصر می‌دانند ، خدا را مقصر می‌دانند ، زمین و زمان را مقصر می‌دانند ، جز خود را.

کسی که بیدار شده است ، هیچ‌کس‌ را جز خود مقصر نمی‌داند زیرا نیک می‌داند که امیالش با اعمالش هم‌خوانی ندارند ، او می‌داند که امیال و اعمالش در تناقض‌اند.

مجنون دلش رو به‌سوی خانهٔ لیلا دارد اما نافهٔ اراده‌اش به‌سوی طویله و به جانب کرهٔ خواهش‌های روزمرهٔ خود می‌چرخد ، بدین‌سان مجنون دل نه به خانه پُرشوکت لیلای عشق می‌رسد ، بلکه خود را در طویلهٔ ملال‌آور و بویناک زندگیِ روزمره می‌یابد.

نخستین شرط عاشقی، بیداری است ، هنر بیداری آستانهٔ ورود به کاخ پرشکوه هنر عشق ورزیدن است.

هنر عشق ورزیدن ، رمز سعادتمندانه زیستن است.