پارس ناز پورتال

حقیقت مرگ چیست ؟

مجموعه : مذهبی
حقیقت مرگ چیست ؟

آیا از مرگ وحشت دارید ؟

ترس از مرگ یكی از معضلات تمام اقشار بشر می‌باشد ؛ البته حقیقت آن است كه جسم از مرگ میهراسد ولی روح نه تنها هراسی از مرگ ندارد بلكه مشتـاق آن است ؛ پس انسـان ذاتاً تـرسی از مرگ ندارد و فكر میكند كه از مرگ میترسد و این یك نوع غفلت است.

پیامبر اسلام میفرمایند : برای بقاء خلق شده‌اید نه برای نابودی و فناء و با مرگ تنها از دنیایی به دنیای دیگر منتقل میشوید و سقراط معتقد است كه مرگ انتقال از طبقة فیزیكی به عالم مثال است كه با راهنمایی ارواح نگهبان صورت میگیرد.

وحشت اکثر مردم از مرگ مربوط به اعمالی است که در زمان حیات خود انجام داده اند و کسانی که اعمال خلاف و گناه بیشتری دارند، به همان نسبت هم از مرگ میترسند و گرنه نفس عمل مرگ ترس و وحشتی ندارد.

یکی دیگر از عوامل ترس از مرگ این است که معمولاً اکثر افراد بشر از چگونگی حقایق مرگ و عوالم روحی اطلاعی ندارند.

 

حقیقت مرگ چیست ؟

مرگ به معنی فوت، موت، مردن و فنا آمده است ؛ موت عبارت از نداشتن حیات و شعور و اراده میباشد، همچنین جدا شدن روح از بدن را نیز موت میگویند.

مرگ یكی از مراحل زندگی و رشد و تكامل موجودات است، در اصل مرگ انتقال از مرحله‌ای به مرحلة دیگر زندگی میباشد ؛ انتقال از تاریكی به نور، از كوری به بینایی و از جهل به دانایی.

در حقیقت مرگ را میتوان نوعی خواب تلقی كرد كه در آن روح بطور موقت از جسم خارج میشود.

البته خواب واقعی ، زندگی است بدین معنی كه زندگی یك نوع خواب است كه غفلت و فراموشی در آن، ما را فرا گرفته است و مرگ ، یك غنیمت و رحمت و دروازه رسیدن به آخرت و هماوردی شكست ناپذیر است كه میتواند پیك خوشی و آسایش و یا پیك بدبختی و پشیمانی باشد.

مرگ برای افراد صالح، مایه آسودگی، هدیه‌ای عالی و صافی‌ای برای پاك شدن از گناهان است ولی برای اشخاص ناصالح، میهمانی ناخواسته بوده، كه تیره كننده شهو ات و جدا كننده ‌آنها از خوشی‌ها می‌باشد.

بعضی از علما و دانشمندان معتقدند كه مرگ مانند زندگی است بدین معنی كه شناخت زندگی، شناخت مرگ است ، عده‌ای مرگ را دشمن زندگی و عده‌ای آن را شیرینی و حلاوت زندگی میدانند و برخی زندگی را نوعی مرخصی میدانند بدین معنی كه چند روزی در این دنیا هستیم و بزودی به جایگاه اول خود باز میگردیم.

مرگ شهدی است كه می‌تواند برای بعضی تلخ باشد ؛ مرگ هسته اول زندگی، مشاوری عالی، محافظی قوی و سپر بلاها میباشد.

 

دلایل عمومی ترس از مرگ

» رنج و سختی كه انسان در هنگام مرگ آن را می‌چشد كه البته این رنج و سختی فقط در گروه خاصی وجود دارد و شامل تمام انسانها نمیشود.

» گمان آنكه انسان با مرگ نیست و نابود می‌شود و اینكه مرگ پایان همه چیز است، این در حالی است كه مرگ آغاز یك راه جدید و بسیار طولانی است.

» عدم شناخت مرگ و دنیای بعد از آن كه در بیشتر افراد دیده میشود ، چون انسان ذاتاً نسبت به هر چیز ناشناخته حتی اگر مطلوب باشد هراس دارد.

» انسان در هنگام مرگ متوجه میشود دنیایی كه به آن دل بسته بود، واهی و هیچ بوده است.

 

بزرگان دین چند چیز را علت ترس از مرگ دانسته اند

اول : این كه وقتى انسان حقیقت مرگ را فانى شدن و از بین رفتن پندارد، از آن میهراسد و از شنیدن نامش مى گریزد تا چه رسد به خود آن ولى اگر حقیقت آن را، آن چنان كه هست دریابد و بدان یقین كند ترسش‍ میریزد و مرگ را جز كمال و ترقى چیز دیگرى نخواهد یافت و به آن عشق میورزد.

حضرت علی (ع) كه حقیقت مرگ را به روشنى دریافته و معنى آن را درك كرده بودند چنین مى فرماید : والله لابن ابیطالب انس بالموت من الطفل بثدى امه : به خدا سوگند كه انس من به مرگ از انس به شیر مادرم بیشتر است.

در مورد متقین و چگونگى علاقه آنها به مرگ در خطبه ای میفرماید: اگر خداوند اجل و مدتى در دنیا برایشان تعیین نمیفرمود، از شوق ثواب و بیم عذاب حتى یك چشم بهم زدن نیز جان در بدشان قرار نمى گرفت و همسر آن حضرت فاطمه زهرا (س) مرگ خود را از خداوند میخواهد و مى فرماید: اللهم عجل وفاتى سریعا : خدایا! هر چه زودتر مرگ را برسان و از این دنیاى پر درد و رنج مرا نجات ده و به آخرتى كه جاوید است منتقل كن.

 

دوم : دلبستگى به دنیا ؛ ترس از مرگ گاهى به خاطر دل بستگى به دنیا است ، انسانى كه عمر خود را صرف تیمار بدن كرده باشد هنگام مرگ و انتقال روح به عالم جدیدى بسیار بیم ناك است ؛ زیرا او در لجن زار طبیعت غوطه ور بوده و با عالم جدیدى كه بدان جا منتقل مى شود هیچ آشنایى ندارد.

وى دنیا را منزل حقیقى خود پنداشته ، به آن خو گرفته و دلبستگى شدیدى پیدا كرده است ، از این رو هنگام احتضار و قالب تهى كردن ، حالت بسیار بدى او دست خواهد داد ولى همین انسان ، اگر در این عالم رشته ارتباط خود را با عالم آخرت محكم كند، به پروردگار میل و علاقه و محبت بورزد و با ساكنین حرم قدس الهى آشنا شود و همت خود را صرف دنیا نكند، با اشتیاق فراوانى به عالم دیگر منتقل مى شود و به محل خویش پرواز میكند و نه تنها از مرگ نمى ترسید، بلكه آن را شیرین تر از عسل مى یابد.

 

سوم : تهیه نكردن توشه ؛ زمانیکه ما توشه راهى براى سفر آخرت آماده نكرده ایم و عمل نیكى انجام نداده ایم تا باعث نجات ما شود ؛ اگر آخرت خود را آباد كرده و از پیش چیزى فرستاده باشیم و یقین بدانیم كه آن جا در رفاه هستیم ، منزل و مكان آماده و آباد داریم ، چرا از مرگ بترسیم و وحشت داشته باشیم ؟

شخصى به خدمت حضرت رسول خدا (ص) آمد و عرض ‍ كرد: یا رسول الله ! چرا من از مرگ كراهت دارم ؟ فرمود : آیا مال و ثروتى دارى ؟ عرض كرد: بلى ، فرمود: براى قیامت خودت چیزى فرستاده اى ؟ عرض كرد: خیر، فرمود: به همین علت از مرگ مى ترسى و كراهت دارى.

در مجلسى كه امام حسن مجتبى (ع) حضور داشتند، صحبت از مرگ شد و شخصى عرض كرد: یابن رسول الله ! چرا ما از مرگ خوشمان نمى آید؟ فرمود: براى این كه آخرت خود را خراب و دنیایتان را آباد كرده اید، از این جهت ناراحتید كه از عمران و آباد به سوى خرابه و ویرانه منتقل شوید.

هم چنین كسى از اباذر پرسید : چرا ما از مرگ ناراحت و گریزانیم و او در جواب گفت : چون دنیاى خود را آباد و تعمیر نموده و آخرت را ویران كرده اید لذا خوشتان نمى آید كه از عمران به خرابه بروید.

قرآن مجید هم ، اعمال نادرست و خلاف مردم را كه موجب كیفر و عذاب الهى است ، تنها عامل ترس از مرگ معرفى مى كند و مى فرماید: قل یا ایها الذین هادوا ان زعمتم انكم اولیاء لله من دون الناس فتمنوا الموت ان كنتم صادقین و لا یتمنونه ابدا بما قدمت ایدیهم و الله علیم بالظالمین : اى كسانى كه ایمان اورده اید ! اگر مى پندارید كه تنها شما دوستان خدا هستید نه دیگران، پس آرزوى مرگ كنید اگر راست میگویید، ولى آنان به سبب كارهاى نادرست و زشتى كه انجام داده اند هرگز تمناى مرگ نخواهند كرد و خداوند به اعمال ظالمان آگاه است.

آرى ، كسانى از مرگ مى ترسند كه عمرشان را در غیر طاعت خدا سپرى ساخته اند وگرنه افرادى كه على گونه زندگى كرده اند همانند او به مرگ بیش از طفل به پستان مادر علاقه دارند.

نیز آن حضرت درباره آمادگى براى مرگ مى فرماید: كسى كه واجبات را انجام داده و محرمات را ترك نموده است و مكارم اخلاق را داراست باكى ندارد كه مرگ بر او وارد شود یا او بر مرگ.

حضرت محمد (ص) میفرماید: زیرك ترین افراد كسانى هستند كه بیشتر به یاد مرگ باشند و خود را براى آن آماده نمایند.