پارس ناز پورتال

چگونگی تولّی و تبرّی از دیدگاه احادیث

مجموعه : مذهبی
چگونگی تولّی و تبرّی از دیدگاه احادیث

پرسش :
تولّی و تبرّی در قرآن و روایت چگونه ترسیم شده است؟

پاسخ :
ما در اسلام دو اصل به نام تولّی و تبرّی داریم، یا به تعبیر دیگر: «حبّ فی الله» و «بغضٌ فی الله» كه هر دو در واقع اشاره به یك حقیقت است، طبق این دو اصل ما موظفیم دوستان خدا را دوست داریم و دشمنان خدا را دشمن، و پیشوایان بزرگ دین یعنی پیامبر اكرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ و امامان معصوم ـ علیهم السّلام ـ را در همه چیز اسوه و الگوی خود قرار دهیم.
این دستور به قدری مهم است كه در آیات قرآن به عنوان نشانة ایمان، و در روایات اسلامی به عنوان «اوثقُ عری الایمان»[1] محكمترین دستگیرة ایمان معرفی شده است، و تا تولّی و تبرّی نباشد، بقیه اعمال و عبادات و اطاعات، بی‌حاصل شمرده شده است.

این تولّی و تبرّی یا «حبّ فی الله و بغض فی الله» یكی از گام‌های بسیار مهم و مؤثر در تهذیب نفس و سیر و سلوك الی الله است، روی همین اصل، بسیاری از علمای اخلاق، وجود استاد و مربی را برای رهروان این راه، لازم شمرده‌اند.

الف: تبری و تولّی از دیدگاه آیات قرآن
1. «قد كانت لكم اسوة حسنه فی ابراهیم و الذین معه اذ قالوا لقومهم انّا براء منكم و مما تعبدون من دون الله»[2]

سرمشق خوبی در زندگی ابراهیم و كسانی كه با او بودند برای شما وجود داشت، در آن هنگام كه به قوم (مشرك) خود گفتند: ما از شما و آن چه غیر از خدا می‌پرستید بیزاریم.
در آغاز این سوره، همة مؤمنان را مخاطب ساخته، می‌فرماید: ای كسانی كه ایمان آورده‌اید، دشمن من و دشمن خود را دوست خویش قرار ندهید، شما نسبت به آنها اظهار محبت می‌كنید در حالی كه آنها نسبت به آن چه بر شما نازل شده است كفر می‌ورزند و رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ و شما را به خاطر ایمان آوردن به پروردگارتان، از شهر و دیارتان بیرون می‌كنند، این نكته روشن است كه اگر هنگام تضاد «پیوندهای محبت و دوستی» با «پیوندهای اعتقادی و ارزشی» پیوند محبت و دوستی مقدم شمرده شود، پایه‌های اعتقاد و ارزش‌ها متزلزل می‌گردد و انسان تدریجاً به سوی باطل و فساد گرایش پیدا می‌كند، و نكتة اساسی «حبّ فی الله و بغضٌ فی الله» یا به تعبیر دیگر «تولای اولیاء الله و تبرای از اعداء الله» نیز همین است.

سپس در آیة چهارم همین سوره، مسلمانان را به پیروی از ابراهیم ـ علیه السّلام ـ و یارانش، به عنوان یك (اسوه حسنه) و (الگوی زیبای پرارزش) دعوت كرده، چرا كه انتخاب سرمشقها و الگوهای پاك و باایمان و شجاع و مقاوم، تأثیر عمیقی در پاكسازی روح و فكر و اخلاق و اعمال انسان دارد.

2. «الله ولی الذین آمنوا یخرجهم من الظلمات الی النور، و الّذین كفروا اولیاء هم الطاغوت یخرجونهم من النور الی الظلمت اولئك اصحاب النار هم فیها خالدون»[3]

خداوند ولی و سرپرست كسانی است كه ایمان آورده‌اند، آنها را از ظلمت‌ها، به سوی نور خارج می‌سازد، (امّا) كسانی كه كافر شدند، اولیای آنها طاغوتها هستند كه آنها را از نور، به سوی ظلمتها بیرون می‌برند، آنها اهل آتشند و همیشه در آن خواهند ماند.

در این آیه تفاوت خط مؤمنان و كافران تبیین شده است، مؤمنان به خدا وابسته‌اند و از صفات جمال و جلال او سرمشق می‌گیرند، و كافران، به طاغوت وابسته بوده و اعمال و اخلاق آنها بازتابی از صفات طاغوت است، خارج شدن از ظلمت ها و تاریکی ها به نور، به صورت نتیجه ولایت خداوند بر مؤمنان ذكر شده است، و خروج از نور به سوی ظلمت‌ها از آثار ولایت طاغوت، نور و ظلمت در این آیه معنای وسیعی دارد كه تمام نیكی‌ها‌ و بدیها، خوبی‌ها و زشتی‌ها و فضایل و رذایل را شامل می‌شود![4]

آری! آن كس كه در سایه ولایت الله قرار گیرد، هجرتش از رذایل به فضایل و از بدیها به خوبیها آغاز می‌گردد؛ زیرا سرمشق او در همه جا صفات جلال و جمال خداست، او به سوی پاكی می‌رود، چرا كه ذات مقدس خدا از هر گونه آلودگی و نقص، پاك و منزه است، او به سوی رحمت و رأفت، جود و سخاوت پیش می‌رود، چرا كه ذات خداوند، رحمان و رحیم، جواد و كریم است، و به همین ترتیب، حركت به سوی فضایل دیگر شروع می‌شود؛ زیرا كه نقطة امید و مقصد و مقصود و معبود و محبوب، اوست.

درست عكس این حركت، یعنی از فضائل به سوی رذائل از آن كسانی است كه طاغوت، بت های بی‌شعور و بی‌خاصیت و فاقد چشم و گوش و هوش، و همچنین انسان‌های طغیانگر و خودكامه را ولی خود قرار داده‌اند.

3. «لقد كان لكم فی رسول الله اسوة حسنه لمن كان یرجو الله و الیوم الاخر و ذكر الله كثیراً»[5]

برای شما در (رفتار) فرستادة خدا پیروی نیكوست برای آنان كه امیدوار به خدا و روز دیگرند، و خدا را بسیار یاد كنند.

این آیه كه ناظر به جنگ احزاب است، نه تنها در میدان جنگ احزاب كه مصداق جهاد اصغر محسوب می‌شد، پیغمبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ اسوه و الگو بود، بلكه در میدان جهاداكبر و مبارزه با هوا و هوسهای نفسانی و تهذیب اخلاق نیز اسوه و سرمشق بسیار مهمی بود، و آن كسی كه بتواند گام در جای گامهای آن بزرگوار بنهد، این راه پرفراز و نشیب را با سرعت خواهد پیمود.

قابل توجه این كه در این آیه، علاوه بر مسأله ایمان به خدا و روز جزا (لمن كان یرجوا الله و الیوم الاخر)، روی یاد خدا نیز تكیه شده است، و با ذكر جمله (و ذكرالله كثیراً) نشان می‌دهد آنها كه بسیار به یاد خدا هستند، از هدایت‌های چنین پیشوایی الهام می‌گیرند؛ زیرا ایمان و ذكر خدا، آنها را متوجه مسئولیت‌های بزرگشان می‌كند، در نتیجه به دنبال رهبر و پیشوایی می‌گردند، و كسی را بهتر از رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ برای این كار نمی‌یابند.[6]

ب. تولّی و تبرّی از دیدگاه احادیث

احادیث بسیار فراوانی در كتب اسلامی اعم از شیعه و سنی در زمینة تولی و تبرّی آمده است، و به قدری در این باره اهمیت داده شده كه كمتر چیزی نظیر آن دیده می‌شود.

1. زراره از امام محمد باقر ـ علیه السّلام ـ نقل می‌كند: بنی الاسلام علی خمسة الاشیاء، علی الصلوة و الزكاة و الحج و الصوم و الولایة، قال زراره: فقلتُ ایّ شی من ذلك افضل؟ فقال: الولایةُ افضل؛ لانّها مفتاحُهُنَّ، و الوالی هو الدلیل علیهن، اسلام بر پنج پایه بنا شده است، بر نماز، و زكات و حج و روزه، و ولایت (رهبری معصومین)، زراره می‌گوید: عرض كردم: كدامیك از اینها افضل است؟

فرمود: ولایت افضل است؛ زیرا كلید همة آنهاست، (و والی و رهبر الهی راهنما به نور چهار اصل دیگر است)، از این تعبیر به خوبی استفاده می‌شود كه ولایت و اقتدا به اولیاء الله سبب احیاء‌ سایر برنامه‌های دینی و مسایل عبادی و فردی و اجتماعی است، و این اشارة روشنی به تأثیر مسأله ولایت در امر تهذیب نفوس و تحصیل مكارم اخلاق می‌باشد.[7]

2. ح 32: قال رسول الله ـ صلّی الله علیه و آله ـ انّ حول العرش منابِرٌ من نور، علیها قوم لباسهم و وجوههم نور لیسوا بانبیاء، یغبطهم الانبیاء و الشهداء، قالوا یا رسول الله! حلّ لنّا، قال: هم المتّحابّون فی الله و المتّجالون فی الله و المتزاودون فی الله،[8] حضرت رسول اكرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ می‌فرماید: در اطراف عرش الهی منبرهایی از نور است كه بر آنها گروهی هستند كه لباسها و صورتهایشان از نور است، آنها پیامبر نیستند، ولی پیامبران و شهداء به حال آنها غبطه می‌خورند، عرض كردند: ای رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ: این مسأله را برای ما حل كن، فرمود: آنها كسانی هستند كه به خاطر خدا یكدیگر را دوست دارند و برای خدا با یكدیگر مجالست می‌كنند، و برای خدا به دیدار هم می‌روند.

3. و در «حدیث قدسی خداوند» آمده که به حضرت موسی ـ علیه السّلام ـ فرمود: آیا هرگز عملی برای من انجام داده‌ای؟ موسی ـ علیه السّلام ـ عرض كرد: آری! برای تو نماز خوانده‌ام، روزه گرفته‌ام، انفاق كرده‌ام و به یاد تو بوده‌ام، خداوند فرمود: امّا نماز برای تو نشانة (ایمان) است و روزه سپر آتش، و انفاق سایه‌ای در محشر، و ذكر خدا نور است، كدام عمل را برای من بجا آورده‌ای! موسی ـ علیه السّلام ـ عرض كرد: خداوندا! خودت مرا در این مورد راهنمایی فرما، خداوند فرمود: آیا هرگز به خاطر من با كسی دوستی كرده‌ای، و به خاطر من كسی را دشمن داشته‌ای؟

 

در این جا بود كه موسی دانست برترین اعمال حب فی الله و بغض فی الله است»،[9] لازم به ذكر است این دو واژه معمولا در چهار مورد استعمال می‌شوند: ولاء محبت و عشق و علاقه به اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ و ولاء امامت به معنای الگو قرار دادن امامان برای اعمال و رفتار خویش، و ولاء زعامت به معنای حق رهبری اجتماعی و سیاسی امامان، و ولاء تصرف یا ولاء معنوی كه بالاترین مراحل. ولاء تصرف است.[10]

با توجه به قسمتی از آیات و روایات ذكر شده در باب تولّی و تبرّی، به خوبی استفاده می‌شود كه تولّی معنایی بالاتر و عالی‌تر از دوستی دارد و آن پذیرفتن ولایت خدا و اولیای اوست، و خود را مطیع فرمان آنها كردن است، و تبرّی یعنی زیر بار ولایت غیر خدا نرفتن است، از این رو نخستین پیام اسلام كه از حلقوم مبارك پیامبر گرامی اسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ در فضای مكه طنین انداخت و تمام جهانیان را به سوی آن فراخواند (قولوا لا اله الا الله تفلحون) بود كه شرط رستگاری را تبرّی از غیر خدا و تولّای ولایت خدایی بیان فرمودند.