پارس ناز پورتال

زندگی و اتفاقات آن

زندگی و اتفاقات آن

همان اول بسم ا… به خودمان قول می دهیم که این بار آدم شویم و مثل بچه آدم بنشینیم در همین اول سالی درس بخوانیم. برای همین کلی تصمیم های کبری می گیریم و بعد خوشحال و خرم از این که این بار به برنامه ریزی و قول های مان عمل می کنیم سال جدید تحصیلی را شروع می کنیم، اما هم من می دانم هم شما که این تصمیم های کبری تا همان چند هفته اول سرجایش است و بعد از آن به کلی فراموش مان می شود! شاید با خودتان بگویید چرا همیشه برنامه ریزی می کنید و نمی توانید روی حرف تان بمانید این بار باید بگوییم برای عمل به برنامه شما باید چند مهارت به عنوان پیش نیاز را یاد گرفته باشید. این مهارت ها کمک می کنند تا شما مثل یک مرد روی حرف تان بمانید و به برنامه تان عمل کنید.

 

اول مهر بهانه است یعنی کلا تاریخ ها و اتفاقات زندگی بهانه خوبی هستند برای تصمیم های بزرگ! این که ما از اول مهر درس خوان می شویم این که ما از روز تولدمان آدم خوب خواهیم شد این که در سال جدید اقتصادی فکر می کنیم و… همه این ها برای این است که ما یک مبدا برای برنامه ریزی داشته باشیم. اما داشتن چنین مبدائی به معنی اتفاق افتادن آن برنامه نیست! چون اگر قرار است شما از امروز به درس یا کارتان توجه بیش تری داشته باشید و در آن موفق باشید باید بتوانید زندگی و اتفاقات آن را مدیریت و کنترل کنید. برای چنین مدیریتی مهارت هایی وجود دارد که اگر آن ها را بلد نباشید سرعت کارتان پایین می آید و بعد از مدتی به هدف تان نمی رسید. حالا تصور کنید شما هر سال اول مهر برای درس خواندن برنامه ریزی می کنید و تصمیم می گیرید بشوید شاگرد اول مدرسه یا دانشگاه، اما نمی توانید به برنامه تان عمل کنید برای این که این بار پایبند تصمیم تان باشید سعی کنید داشتن این مهارت ها را تمرین کنید:

 

● مهارت مدیریت زمان

 

زمان کلید طلایی موفقیت های شماست. یعنی اگر مهارت مدیریت زمان را بلد باشید نصف راه موفقیت را رفته اید آن وقت می دانید چه کارهایی زمان های شما را می دزدند و دور همان ها خط می کشید! وقتی بنشینید و همه این دزدان زمان را فهرست کنید می بینید که تماشای سریال های تلویزیون، پیامک فرستادن به دوستان، تلفن های چند ساعتی، دیدن سریال های خارجی، بازی های رایانه ای، گشت های اینترنتی، گفت وگوهای مجازی و… همین طور روزانه کلی از زمان های شما را می دزدند بدون آن که شما متوجه شوید. برای همین همیشه وقت کم می آورید و زمانی برای درس خواندن یا بهتر خواندن ندارید. تازه اگر کمی بیش تر دقت کنید می فهمید که اصلا چیزی به اسم مدیریت زمان در زندگی تان وجود ندارد و همین طور ساعت ها را می گذرانید بدون این که قبلش درباره اش برنامه ریزی کرده باشید. مدیریت زمان یعنی استفاده درست و موثر از زمان به طوری که بتوانیم برای خودمان رفاه جسمی ، روحی و روانی ایجاد کنیم و این زمانی اتفاق می افتد که ما هر کاری را در وقت خودش و در مدت زمان تعریف شده انجام دهیم. آن وقت نه زمان کم می آوریم نه کاری روی دست مان می ماند.

 

● مهارت تصمیم گیری

 

اگر می خواهید برنامه ریزی درستی برای سال تحصیلی داشته باشید حتما باید بتوانید درست تصمیم گیری کنید یعنی بتوانید بین درس خواندن و کلاس های ورزشی، بین کار و درس، بین ازدواج و درس یا بین یکی از رشته های تحصیلی، یکی را انتخاب کنید. شما باید توانایی این را داشته باشید که خواسته ها و هدف های زندگی تان را اولویت بندی کنید و بین آن ها تنها یکی را انتخاب کنید. البته این فقط در تصمیم های بزرگ خلاصه نمی شود چون گاهی تصمیم های کوچک خودش کلی سرنوشت ساز است. مثلا تصمیم بگیرید با بچه ها بروید بیرون شهر یا بنشینید امتحان تان را بخوانید، این پروژه کاری را قبول کنید یا برای کنکور بخوانید! وقتی مهارت تصمیم گیری را داشته باشید می توانید در لحظه لحظه های زندگی بهترین تصمیم ها را بگیرید، می توانید به انتخاب هایتان جهت بدهید مثلا چیزهایی را انتخاب کنید که به بهتر و بیش تر درس خواندن شما کمک کند نه این که شما را از آن دور کند. آن وقت برنامه زندگی تان راحت تر اجرا می شود چون شما می دانید بر سر دوراهی کدام راه را انتخاب کنید.

 

● مهارت نه گفتن

 

فرقی نمی کند توی محل کار یا توی جمع خانوادگی یا بین دوستان باشید، هر جایی این مهارت می تواند موثر باشد! اگر نتوانید به رئیس تان بگویید وقت ندارم این کار را قبول کنم، کلی کارهای اضافی می ریزد سرتان و مجبورید برنامه زندگی تان را به خاطر قبول کارهای جدید به هم بریزید. اگر نتوانید به دوستانتان بگویید نمی توانید به همراه شان بروید سینما آن وقت امتحان فردای تان می رود روی هوا و به جای درس خواندن باید بنشینید یک فیلم مزخرف را ببینید! اگر نتوانید به خواهرتان بگویید نمی توانید او را در مهمانی همراهی کنید مجبورید چند ساعت زندگی تان را در یک مهمانی ساده بگذرانید و پایان نامه دانشگاه تان عقب بیفتد. خلاصه این که خجالت می کشید، می ترسید یا دل تان نمی آید دل کسی را بشکنید و نه بگویید!! بدترین اتفاق در برنامه شماست. چون دیگر برنامه ریزی برای شما معنی پیدا نمی کند و هر کسی از راه می رسد به شما پیشنهادی می دهد و شما هم چون نمی توانید بگویید نه، می گویید بله و آن وقت گاری بیار باقالی بار کن!!

 

● مهارت برنامه ریزی

 

این که بعضی ها نمی توانند به برنامه ریزی خودشان عمل کنند شاید دلیل اصلی اش درست برنامه ریزی نکردن است. یعنی یاد ندارند چگونه برنامه ریزی کنند، برای همین هم خیلی از برنامه هایشان به سرانجام نمی رسد! مثلا آدمی که تا دیروز روزی ۱۲ ساعت می خوابیده است، حالا برنامه می ریزد که تنها شبی ۵ ساعت بخوابد! یا کسی که روزی یک ساعت هم درس نمی خوانده است، حالا می خواهد از همین امروز روزی ۱۳ ساعت درس بخواند! یا یک نفر می خواهد هم نفر اول کنکور شود و هم کلاس ورزش و تئاتر برود و هم مهمانی هایش تعطیل نشود!! خلاصه آدم ها معمولا توی برنامه هایشان چیزهای غیر واقعی می آورند. یعنی کلا غیر واقعی برنامه ریزی

می کنند. برای همین هم موقع اجرای برنامه وقتی به آن نگاه می کنند برایشان آن قدر سخت است که بی خیال انجامش می شوند. اگر می خواهید برنامه واقعی داشته باشید اول از همه خودتان و ویژگی های شخصیتی تان را بشناسید بعد می توانید مثلا یک برنامه تحصیلی درست بنویسید چون حالا می دانید شما اهل شب تا صبح بیدار بودن نیستید پس ساعت های شبانه را برای درس نمی گذارید یا چون می دانید نمی توانید گروهی درس بخوانید این مدل درس خواندن را انتخاب نمی کنید. با شناخت خود و نوشتن تمام برنامه های زندگی تان می توانید یک برنامه ریزی واقعی داشته باشید برنامه ای که عملی باشد نه تخیلی!

 

یک نکته مهم: هر کدام از این مهارت ها خودش به تنهایی یک صفحه جزر و مد است.بنابراین نمی شود توی یک پاراگراف توضیح شان داد، پس فعلا نام شان را داشته باشید تا بعد.