پارس ناز پورتال

چگونگی تکیه کردن بر ناشناخته ها

چگونگی تکیه کردن بر ناشناخته ها

عدم قطعیت یک واژه وحشتناک است! گاهی اوقات وقایع روزمره باعث ایجاد اضطراب، ترس و عجز می شوند. چه دوست داشته باشید یا نه، به هر حال عدم قطعیت ،یک هنجارجدید است وگاهی این تردید و نامتعینی ما را به شدت می ترساند ، اما ما می توانیم هوشمندانه این ترس ها را تبدیل به انرژی و سوخت حرکت خود کنیم :

 

ما در زمانی زندگی می کنیم که جهان در یک موقعیت غیرپایدار قراردارد .اگر شما می خواهید زمانتان را در این سیاره بگذرانید و به طور مداوم در زمینه کسب تجربه، هنر و تجارت فعالیت داشته باشید، ضروریست فعالانه و عمدا در جستجوی تقویت عدم قطعیت باشید، چرا که یک طرف دیگر عدم قطعیت، فرصت است.

 

هیچ چیز بزرگی برای هیچکس، با انتظار کشیدن اتفاق نمی افتد ، تمام اطلاعات مورد نیازهم به یکباره از آسمان سقوط نمی کند. کارهای بزرگ نیازمند مواجه شدن شما با عدم قطعیت و تردید است . برای بالفعل شدن پتانسیل درونتان با سوالات مداوم زندگی کنید. چاره ای جز این نیست.

 

وقتی که شما توانایی مواجه شدن با عدم قطعیت را پیدا کنید آنگاه نبوغ را در خود بوجود می آورید. مشکلات، اغلب مردم را از پا در می آورد و باعث ناخرسندی، اضطراب، ترس و شک در آنها می شود که بطور معنادار و بالقوه ای تلاش بی وقفه آنها را قبل از آنکه به ثمر برسد، نابود می کند. اما چرا آنها موفق نمی شوند و خود را وادار به مهار انرژی احساسی نمی کنند ؟

 

چه می شد اگر اینگونه نبود ؟

در مواجهه با تردید چه روشی برای تبدیل ترس، اضطراب و شک به انرژی و زیرکی وجود دارد ؟ نقطه عطف ماجراهمین جاست. توانایی شما برای تکیه بر ناشناخته ها هیچ ارتباطی با شانس یا ژنتیک ندارد بلکه بیشتر یک چیز کاملا اکتسابی است. من چندین سال گذشته را صرف مصاحبه با بنیان گذاران طراز اول علم که تحقیقات فراوانی در زمینه های گوناگون از جمله علم اعصاب، روانشناسی ،خلاقیت و تجارت داشتند، گذراندم .

 

به واسطه این کار ، مجموعه ای از طرحها ،تمرین هاو استراتژی ها ایجاد شده است که نه تنها بینش، خلاقیت، نوآوری و حل مشکلات را در بر می گیرد بلکه به بهبود هر چه بیشتر معضلاتی که اغلب به دنبال جستجوی خلاق بوجود می آید کمک می کند.

 

در اینجا پنج استراتژی پایه را برای کمک به شما ذکر می کنیم :

 

1- بازسازی

ما داستان هایمان را در تمام طول روز تکرار می کنیم. من لاغرم. من چاقم. من بااستعدادم. من احمقم. این هوشمندانه است، این احمقانه است. من موفق خواهم شد. من شکست خواهم خورد. من وحشت زده و مضطربم. من بی پروا و پیشقدم هستم.به نظر می رسد خطوط داستان های ما حول و حوش شرایطی خاص ایجاد می شوند که به مراتب تعیین کننده تر از خود وضعیت اصلی است. آنها نه فقط روی تمایلات ما، بلکه روی کیفیت عقاید و راه حل های ما اثرگذار هستند.

 

اگر شما داستانی را خلق کنید که در آن توانمندی و نوآوری وجود داشته باشد این خبر بزرگی است. اما متاسفانه ذهن ما تمایل نیرومندی برای خلق داستانهایی دارد که درآنها تردید وجود دارد و این به مثابه از کار انداختن و بازداشتن خلاقیت است.

 

باز سازی فرایندیست که از شما می خواهد تا خطوط منفی داستان را متوقف کنید . اگر با کاوش در مورد داستان، پایان خوشی را برای آن پیش بینی نمی کنید، داستانی جدید ساخته و بیان کنید، تا با تجربه یک رویداد نامعلوم، نه بعنوان آغاز شکست و رکود بلکه بعنوان راهنمایی برای دستیابی به مقصود و فرصت، قدرت یابید.

 

برای مثال، اگر ریسک شکست داستانتان بالا باشد به جای پرسیدن اینکه آیا من شکست خواهم خورد و ساختن سناریوی مایوس کننده، می توانید بپرسید چطور می توانم جبران کنم ؟ چه کاری باعث موفقیتم خواهد شد ؟ سپس در مورد این سوالات داستانهای جدید بسازید.

 

2- تمرین تمرکز

براساس تحقیقات، تمرکز روی باز سازی وسیله ای فوق العاده قوی برای تکیه کردن بر ناشناخته هاست اما به خونسردی ویژه و توانایی بازبینی و دیدن واقعیات نیاز دارد تا پس از آن لحظات ناراحت کننده ، شگفتی ها امکان بروز یابند .علاوه بر آن، حس مداوم رشد را ایجاد کرده و سبب می شود ساختن زندگی و انجام فعالیت ها در این دنیایی که هنجارجدیدی ندارد ، لذت بخش شود و به شما کمک می کند تا افکار مخرب و محدود کننده را نابود کنید .

 

3- ورزش ذهن

همه ما تحقیقات فراوانی را در مورد ارتباط ورزش با سلامتی، کاهش وزن و پیشگیری از بیماریها مشاهده کرده ایم اما آیا شما از اثرات عمیق ورزش بر روی مغزتان آگاهی دارید ؟

 

برای مثال، تمرینات قلب و عروقی روزانه مخصوصا با شدت بالا، باعث بهبود روحیه ، عملکرد اجرایی ،و قدرت تصمیم گیری بالا، خلاقیت و کاهش اضطراب و ترس می شود.

 

آخرین تحقیقات بعمل آمده نشان می دهد که حتی رشد سلولهای جدید مغزی با ورزش امکان پذیر است ، چیزی که تا چند سال قبل غیر ممکن به نظر می رسید. این همان چیزیست که شدیدا باعث کاهش اضطراب و افزایش انرژی و به تبع آن بهبود خلاقیت و حل مشکلات فرد می شود.

 

4- تک کار بودن

دیگر زمانی که انجام چند کار هم زمان باعث افتخار بود گذشته است . باید بدانید مغز نمی تواند چند کار را با هم انجام دهد فقط سریعا کارها را جایگزین می کند، بعضی اوقات سرعت کافی باعث می شود که باورکنیم کارها را با هم انجام می دهیم اما مشکل اینجاست که هر زمانی که ما کارها را جایگزین هم می کنیم یک افزایش فشار روی مغز ما ایجاد می شود و برای یک تعامل مجدد در ذهن ، از چند ثانیه تا 15 دقیقه وقت لازم است !!! این به طور دیوانه واری مغز مارا درگیر می کند و همزمان بر بهره وری، خلاقیت، افزایش احساس اضطراب و استرس تاثیر می گذارد.

 

همچنین چند کاره بودن نیازمند اینست که شما اطلاعات زیادی را در حافظه کاری خود نگهداری کنید که این کار بوسیله یک قسمت از مغز به نام کورتکس(PFC) انجام می شود. اما PFC مسئول اراده و جلوگیری از ترس و اضطراب نیز هست. چند کاره بودن باعث افزایش فشار روی PFC می شود و این بطور موثری سبب از بین رفتن توانایی آن در جلوگیری از ترس و اضطراب می گردد.

 

ساده ترین راه فقط این است که بگویید نه و هر چیزی را در زمان خودش و با اشتیاق انجام دهید.

 

5- داشتن تکیه گاه

به جای خلق کردن به تنهایی، سعی کنید تا از یک پشتیبان زیرک در روند خلاقیت خود بهره بگیرید. روی آموختن فراوان تمرکز کنید. ساده ترین روش را برای دستیابی به اهدافتان پیدا کنید .کسانی که به ایده شما علاقمند هستید را بیابید و برای ادامه کار از آنها یاری بگیرید . این نه تنها باعث کاهش اتلاف وقت می شود بلکه از نظر روانشناسی با افزایش اطمینان ، خلاقیت شمارا به سوی روند صعودی سوق می دهد.

 

این 5 استراتژی و تمرین می تواند راهی را که شما در مراحل خلاقیت تجربه می کنید تغییر دهد. آنها نه تنها باعث بهبود خلاقیت های نهفته سابق می شود بلکه سبب می شود شما هر تلاش خلاقی را با حسی عمیق تر و خونسردی و لذت تجربه کنید!

منبع:آی بانو