زن و شوهرى که دست بیعت را به هم داده پیمان زناشویى را امضا می کنند بدان منظور است که در همه حال با هم و یار و غمخوار همدیگرباشند، باید پیمان زناشویى چنان استوار و رشته الفت و محبت به قدرى نیرومند باشد که در همه حال بر سر عهد و پیمان خویش باقى بمانند، در خوشى و ناخوشى با هم باشند، در بیمارى و سلامتى، در حال وسعت وتنگدستى با هم باشند.
خانم محترم، اگر روزگار با شوهرت نساخت و تهیدست شد مباداغمى بر غمهایش بیفزایى و بناى ایراد و ناسازگارى را بگذارى. اگر به بیمارى سختى مبتلا شد و مدتى در خانه یا بیمارستان بسترى گشت رسم وفادارى و انسانیت چنان است که مانند سابق بلکه بیشتر اظهار محبت نموده با کمال صفا از وى پرستارى کنى، از پرستارى و خرج کردن دریغ نکن، اگر شوهرت ندارد لیکن تو دارى باز هم از اموال خودت براى بهبوداو خرج کن، اگر تو مریض میشدى
به داستان زیر توجه فرمایید:
«مردى… به دادگسترى آمده بود تا همسرش را طلاق گوید. اظهارداشت:بیمار بودم دکتر گفته بود باید تحت عمل جراحى قرار گیرم. از زنم خواستم پس انداز خود را به عنوان وام در اختیارم بگذارد حاضر نشد و ازخانه من قهر کرد. ناچار در یک بیمارستان دولتى تحت عمل جراحى قرارگرفتم و اینک که بهبود یافته ام محال است با او زندگى کنم. چون پول را برمن ترجیح داد و چنین زنى را نمى توان یک همسر نامید (1) ».
هر فرد با وجدانى تصدیق میکند که حق با مرد مذکور بوده است.
چنین زن خودخواهى که در یک چنین موقعیت حساسى که جان شوهرش در معرض خطر بوده حاضر نشده پس انداز خویش را براى نجات شوهرش خرج کند، او را رها کرده و به خانه پدرش رفته لایق مقام محترم همسرى نیست.
خانم محترم، مواظب باش در چنین مواقعى انسانیت و عاطفه را ازدست ندهى، اگر شوهرت به بیمارى سختى مبتلا شد که تا آخر عمردامنگیر اوست یا به زندان محکوم شد مبادا با زور قانون طلاق بگیرى و اوو فرزندانت را تنها و بى سرپرست رها کرده کنار بکشى، آیا وجدانت راضى میشود که شوهر بیچاره ات را که در ایام خوشى با هم بوده اید اکنون که درمانده گشته تنها رها کرده بروى؟از کجا که خودت چند روز دیگر به همین بلیه گرفتار نشوى؟بر فرض
پیغمبر اسلام صلى الله علیه و آله فرمود:«جهاد زن در اینست که خوب شوهردارى کند (2) ».