با این حال 19 سال طول میكشد تا او بهطور جدی و پررنگ وارد سینما شود. دلیلش را هم خودش نمیداند. او كه از سینمای ایران دل پری دارد میگوید: «نمیخواهم به هر طریقی وارد سینما شوم و تا این مافیا پابرجاست حال سینمای ما خوب نمیشود.» بهنظر او بازی در فیلم «سلیمان نبی» برایش یك فرصت بود تا به همگان بهخصوص منتقدان نشان دهد كه او برای سینما كوچك نیست. امیدوار است فروش 3 میلیاردی و استقبال مردم از بازی او به منتقدان جدیاش برای انتخاب او در نقش سلیمان نبی پاسخ روشن و مناسبی باشد.
جایگاهها لحظهای هستند
در عرصه بازیگری هنوز به آن جایگاهی كه فكر میكردم نرسیدهام اما بعضی از دوستان اعتقاد دارند كه پایم را از گلیمم فراتر گذاشتهام. در عرصه بازیگری جایگاهها برای تمام بازیگران لحظهای است و اگر به آنچه میخواستی برسی، باز هم میل به صعود در جایگاه بالاتر داری. فرقی نمیكند كه امین زندگانی در تئاتر، تلویزیون یا سینما بازی كند، آن چیزی كه برای من مهم است هنرمند ماندن است. همه آن ها كه میخواهند بازیگر شوند باید به یاد داشته باشند كه بهعنوان بازیگر باید به جایی برسند كه به بازیگری بهعنوان شغل و منبع كسب درآمد نگاه نكنند یا پی شهرت نباشند بلكه بازی كنند برای بازیگر بودن و بازیگر ماندن. هنر را برای هنر دوست داشته باشند نه برای داشتن شغلی و درآمدی. یك بازیگر باید بتواند به جایگاهی برسد كه از میان پیشنهادهای رجوع شده با آرامش بیشتری حق انتخاب داشته باشد و هر جا كه باشد بهعنوان یك هنرمند به آنها نگاه شود.
سینما و تلویزیون ندارد
بیشتر افرادی كه علاقهمند به بازیگری هستند دوست دارند كه سریع بروند و در سینما جایی برای خودشان باز كنند، تلویزیون برای آنها زیبایی ندارد اما باید بدانند كه خیلی از بازیگران از جمله من تفاوت زیادی بین تئاتر، سینما و تلویزیون قائل نیستند. چون این تفاوتها فقط در جامعه ما دیده میشود و بیش از 2 دهه است كه در بزرگترین صنعتهای سینمای جهان از بین رفته است. همه با افتخار در جایگاهی كه هستند، بازی میكنند و اگر پیشنهادی شود با افتخار در حوزه دیگر بازی میكنند. استادی چون آلپاچینو با افتخار میآید و تئاتر بازی میكند، ستارهای چون
3 فاكتور مهم بازیگر شدن
یك بازیگر برای وارد شدن به سینما باید چند ویژگی داشته باشد، توان بازیگری و استعداد، قابلیت جذب مخاطب و چهره مناسب. هر 3 این فاكتورها باید همراه و مكمل هم باشند و اگر یكی حذف شود آن بازیگر دوام چندانی ندارد. بسیاری در هنر هستند كه هنوز مرحله خطا و اشتباه را میگذرانند و راهشان را پیدا نكردهاند. خب حالا در میان باند بازیهای سینما یكسری از بازیگران هم هستند كه ترجیح میدهند انرژیشان را بگذارند تا مسیر درست را بروند و این باعث میشود تا ورودشان دیرتر، سریعتر یا اصلا اتفاق نیفتد. برای تبدیلشدن به یك بازیگر خوب باید زمان زیادی صرف و تجربه كسب كنی. من سعی نكردم تا به هر شكل ممكن وارد سینما شوم وبه جای آن وقت و تمركزم را روی بهترین نقشها در تلویزیون گذاشتم؛ نقشی كه حرفی برای گفتن دارد و مخاطب را راضی نگه میدارد. بازیگری در تلویزیون اما تمام این فاكتورها را نمیخواهد.
بازیگر نباید كالای مصرفی باشد
سطحینگری در امر تولید در تلویزیون هم راه پیدا كرده. متأسفانه امروزه بیشتر بهدنبال چهرهآفرینی هستیم و نه خلق بازیگر. بازیگر تربیتكردن یعنی یك بازیگر تفكر و ایدئولوژی و علم آكادمیك كسب كند و مطالعه كند. بسیاری از منتقدان و بازیگران ما مطالعهای در زمینه بازیگری ندارند و اگر بپرسی فلان كتاب بازیگری را خواندهای میگوید: «مگر بازیگری هم كتاب دارد؟» متاسفانه بسیاری از اوامر تولید وقتی وارد روند تولید میشوند كمیت برایشان از كیفیت مهمتر میشود و از بازیگر بهعنوان یك كالای مصرفی و زودگذر استفاده میكنند. این دید در هنر تصویری برای گذران لحظه و پركردن بخش كمی تولیدات فرهنگی است. به همین دلیل علاقهمندان به این هنر بدون آموزش تبدیل به كالای مصرفی میشوند كه عمر كوتاهی دارند و سوددهی زیاد برای عوامل تولید.
مافیا را دور بزنید
برای خودم همیشه این سوال مطرح بوده كه چه میشود بازیگر سریالی با 70 درصد بیننده وارد سینما میشود و من با بازی در 5 سریال طی 5 سال متوالی آن هم با 85 درصد بیننده نتوانستهام وارد سینما شوم. پیشنهادهایی هم اگر بوده زیباییاش به میزانی نبوده كه متقاعد شوم توقفی در كارم بدهم. گروهی هستند كه درست یا نادرست به مافیا تعبیر میشوند اما این گروهها بهشدت با ورود گروهی از بازیگران به سینما مقابله میكنند؛ بازیگرانی كه تجربه آكادمیك دارند و امتحان خود را پس دادهاند. من هنوز هم نمیدانم چرا این نوع سلیقه در این افراد بهوجود آمده و دلیل این مقابله چیست. این مافیا به تلویزیون هم راه پیدا كرده است و این حرفی است كه