پارس ناز پورتال

آشنایی با نمازهای چند جهته

مجموعه : مذهبی
آشنایی با نمازهای چند جهته

کدام نماز را می توان به هر جهت و در هر حال خواند/ پاسخ امام علی(ع) به پرسش نصرانی


آیت الله جوادی آملی در مورد علت تعیین کعبه به عنوان قبله با توجه به آیه «أینما تولّوا فثم وجه الله» گفت: این یک حکم فقهی است؛ گاهی می‌گویند: به این سمت نماز بخوان، گاهی هم می‌گویند: به آن سمت نماز بخوان. گاهی هم می‌گویند: اگر شما بین مشرق و مغرب نماز خواندی نمازت مقبول است، یك انسان متحیّری كه وقت برای چهار نماز كافی نیست، به یكی از سمتها نماز بخواند نمازش كافی است.



به گزارش خبرگزاری مهر؛ آیت الله جوادی آملی در بخشی از تفسیر آیه 115 سوره بقره « ولله المشرق و المغرب فأینما تولّوا فثم وجه الله إنّ الله واسعٌ علیم»، که بر عدم انحصار وجه الله در مكان و جهتی خاص تأکید دارد، گفت: … این كریمه احیاناً ناظر به مسئله تغییر قبله است از بیت المَقْدس به مسجد الحرام، به كعبه، بعضی اعتراض



كردند كه چرا قبله مسلمین از بیت المقدس به كعبه منتقل شد… که ﴿سیقول السفهاء من الناس ما ولیّهم عن قبلتهم التی كانوا علیها قل لله المشرق و المغرب یهدی من یشاء إلی صراط مستقیم﴾ ؛ وقتی قبله مسلمین از بیت المقدس به كعبه منتقل شد یهودی‌ها اعتراض كردند، گفتند به اینكه یا عبادتهای لاحق اینها باطل است یا عبادت‌های سابق اینها. اگر قبله حقیقی بیت المقدس است پس انحراف از بیت المقدس به كعبه باطل است و عبادت‌های بعد از انحراف هم باطل و اگر قبله كعبه است پس عبادت‌هایی كه تا كنون به طرف قدس انجام می‌دادند باطل است.


 در این زمینه خدای سبحان آیه‌ای نازل كرد كه ﴿لله المشرق و المغرب﴾؛ استقبال به وجه خدا جای معیّنی ندارد، اگر مشرق و مغرب مال خداست و همه جا خدا حضور دارد پس ﴿أینما تولّوا فثم وجه الله﴾ كه این فای تفریع نشانه سعه فیض خدای سبحان است.


مشرق و مغرب، مِلك و مُلك خدا


… خدای سبحان مشرق و مغرب را مِلك و مُلك خود می‌داند. مشرق و مغرب دو جهتند نه دو موجود عینی خارجی نظیر شمس و قمر یا شجر و حجر. شجر یا حجر یك موجود خارجی است، ولی مشرق و مغرب جهت است. جهت بودنِ مشرق و جهت بودن مغرب متوقف است بر اینكه یك كوكب و یك نیّری باشد اوّلاً، و حركتی باشد ثانیاً تا از حركت آن نیّر طلوع و غروبی پیدا شود و قهراً مشرق و مغربی هم پیدا بشود؛ پس اگر یك كوكبی نباشد یا كوكب باشد ولی حركت نكند، شرق و غربی نیست.



خدای سبحان كه فرمود: مشرق و مغرب مال خداست، برای آن است كه هم آن كوكب را مخلوق خود می‌داند و هم حركت آن كوكب را به اختیار خود می‌داند. هم خلقت شمس و قمر را به خود نسبت می‌دهد و هم حركت شمس و قمر را. قهراً مشرق و مغربی كه بر این دو امر متوقف است، مال خدا خواهد بود. امّا شمس و قمر را مال خود می‌داند؛ زیرا گذشته از اینكه فرمود: ﴿الله خالق كلّ شیء﴾ ؛ یعنی هرچه كه مصداق شیء است مخلوق



خداست، هر چیزی كه شیء بر او صادق است مخلوق خداست، گذشته از آن، درباره خصوص شمس و قمر هم فرمود: چرا شما شمس و قمر را عبادت می‌كنید، خدا را عبادت كنید كه خالق شمس و قمر است. همان آیه‌ای كه تلاوتش باعث سجده واجب است: ﴿لاتسجدوا للشمس و لا للقمر﴾ و لكن خدایی را بپرستید كه خالق شمس و قمر است؛ پس اصل شمس و قمر مخلوق خداست و مخلوق مِلك و مُلك خالق است.


وی در بخشی دیگر از تفسیر این آیه در پاسخ به سؤالی در مورد اینکه بر اساس این آیه به هر کجا که رو کنید وجه خداست، پس علت تعیین کعبه به عنوان قبله چیست؟، تأکید می کند: … نه خصوصیتی برای بیت المقدس است، نه اختصاصی برای كعبه، آن یك حكم فقهی است. در حكم فقهی گاهی می‌گویند: به این سمت نماز بخوان، گاهی هم می‌گویند: به آن سمت نماز بخوان. گاهی هم می‌گویند: اگر شما بین مشرق و مغرب نماز خواندی نمازت مقبول است، یك انسان متحیّری كه وقت برای چهار نماز كافی نیست، به یكی از سمتها نماز بخواند نمازش كافی است.



یا در نافله به همین آیه استدلال كردند در روایات ما هم آمده است كه ﴿أینما تولّوا فثم وجه الله﴾ مصحّح آن است كه نافله را به هر سمت می‌شود خواند. نه اینكه در نافله قبله معتبر نیست، قبله نافله وسیع است. چرا در نافله به هر سمت می‌شود نماز خواند؟! چرا نافله را در حال حركت، پشت به قبله كعبه، رو به كعبه، پشت به شرق رو به شرق، می‌شود خواند؟ كسی از مدرسه تا مسجد اوّل اذان ظهر می‌خواهد حركت كند، می‌خواهد این ٨ ركعت نافله ظهر را در راه بخواند، خب این مُفتیٰ به همه هم هست، صحیح هم هست. كه كسی از محل كارش تا


مسجد در بین راه این ٨ ركعت نافله ظهر را در راه می‌خواهد بخواند، خب جائز است ثواب نافله را هم می‌برد، به هر سمت، به هر كوی و برزن كه رو كرد قبله اوست به همین آیه استدلال كرده‌اند: ﴿أینما تولّوا فثمّ وجه الله﴾.
این مفسر قرآن کریم در ادامه با اشاره به نظر علامه طباطبایی در مورد این آیه تصریح کرد: … این آیه ﴿أینما تولّوا فثمّ وجه الهم﴾ را به توسعه مسجد و مكان نمازگزار معنا كردند و به آیه قبل ارتباط دادند، سیدنا الاستاد(علامه طباطبایی) می‌فرماید به اینكه این آیه ناظر به توسعه جهت است نه مكان ، آیه می‌خواهد بفرماید به اینكه به هر سمت رو كنید وجه خداست، نه هر جا می‌توانید نماز بخوانید، نه همه جا مسجد است.



آن حدیث معروف «جعلت لی الأرض مسجداً و طهوراً» كه از رسول خدا(ص) رسیده است آن یك حدیث خوبی است برای توسعه مسجد یعنی نماز لازم نیست كه حتماً در جای معینی خوانده بشود، آن طور كه اهل كتاب می‌پندارند كه یا در كنیسه یا در بیع نماز بخوانند، در اسلام فرمودند به اینكه شما خانه‌هایتان را معبد كنید، همان‌طوری كه مسجد معبد است خانه‌ها را هم با خواندن قرآن و نماز نورانی كنید و خانه‌های خود را مثل خانه‌های یهودی نكنید كه عبادت در او نشود، سراسر زمین مسجد است و جای عبادت: «جعلت لی الأرض مسجداً و طهوراً».


ولی آیه ناظر به توسعه مكان مصلّی نیست، آیه ناظر به توسعه جهت و قبله مصلّی است به شهادت فای تفریع، نفرمود «لله المشرق والمغرب» پس هر جا خواستید نماز بخوانید، فرمود: ﴿لله المشرق والمغرب﴾ به هر سمت رو كردی رو به خدا كردی: ﴿فأینما تولّوا فثمّ وجه الله﴾؛ یعنی به هر جا رو كردید آن روبروی شما وجه الله است. این ناظر به توسعه قبله و جهت نمازگزار است نه ناظر به توسعه مسجد و مكان نمازگزار…


احكام تعبدی قبله و توسعه جهت قبله در نافله و دعاها



این یك حكم فقهی و تعبّدی خاص است كه گفته‌اند: به طرف كعبه بعضی از امور واجب است، بعضی از امور حرام گفتند به اینكه مسأله ذبح چه در حال عادی، چه در حال قربانی به طرف كعبه واجب است، مسأله صلات به طرف كعبه واجب است، مسأله احتضار موتیٰ و مسأله دفن به طرف كعبه واجب است.


 این «و الكعبة قبلتی» بعضی از كارها هم به طرف كعبه حرام است، آن كارهای قضای حاجت. پس این یك حكم فقهی است كه بعضی از كارهای به طرف كعبه حرام، بعضی از كارها به طرف كعبه واجب. وگرنه از نظر بحثهای اصولی جهتی از جهات را نمی‌شود مشخّص كرد. نشانه‌اش آن است كه اگر ما خواستیم در درون كعبه نماز بخوانیم آنجا هم ﴿فأینما تولّوا فثمّ وجه الله﴾، آنجا اگر قیام معتبر نبود مستلقیاً هم می‌شود، منقطعاً هم می‌شود نماز خواند، نه به خاطر اینكه بالا و پایین كعبه نیست برای اینكه قیام معتبر است. نشانه‌اش آن است كه اگر كسی بیمار بود در درون كعبه قرار داشت، بیماری كه باید مستلقیاً نماز بخواند یا مجاز است منقطعاً نماز بخواند او به هر سمت كه بخوابد یا به هر سمت كه رو كند قبله است.



 درون كعبه مصداق ﴿فأینما تولّوا فثم وجه الله﴾ است. پس این‌چنین نیست كه یك سمت معیّن خدا را بتوان عبادت كرد. این یك حكم فقهی و تعبّدی خاص است برای كسانی كه از كعبه دورند وگرنه درون كعبه باز ﴿فأینما تولّوا فثمّ وجه الله﴾ است، خواه در مسأله دعا، خواه در مسأله نوافل، خواه در مسأله صلات عند الاضطرار، خواه درموقع دعا كردن: ﴿فأینما تولّوا فثمّ وجه الله﴾.


تمثیلی برای «وجه» در روایت امیرالمؤمنین(ع)



آیت الله جوادی آملی در بخشی دیگر از تفسیر این آیه با استناد به قولی از شیخ صدوق خاطرنشان می کند: …  مرحوم صدوق در كتاب شریف «توحید» در باب «نفی المكان والزمان والحركة عنه تعالیٰ»  این حدیث شریف را نقل كرده كه مردی آمد حضور امیرالمؤمنین(ع) از حضرتش مسائلی را سؤال كرد، قبلاً پیش دیگران رفته بودند آنها از جواب بازماندند به حضور امیرالمؤمنین(ع) آمدند و حضرت به سؤالهای آنها پاسخ داد. یكی از سؤالهای آنها این بود كه "أخبرنی عن وجه الربّ تبارك وتعالی؟" سؤال كردند كه وجه الله چیست؟ بگو وجه الله كدام سمت است؟


فدعی علی(ع) بنار و حطبٍ، حضرت دستور داد آتش و هیزمی حاضر كردند، فأضرمه؛ آن هیزم را با آتش افروخت. فلمّا اشتعلت؛ وقتی این آتش شعله‌ور شد، قال علی(ع): " أین وجه هذه النار"؟ صورت این آتش كجاست؟ شما ممكن است برای شخص یك وجهی قائل باشید كه بگویید این روی شخص است و این پشت شخص، برای اجرام و احجام می‌توانید وجه و خلف قائل بشوید، امّا این شعله رویش كدام سمت است پشتش كدام سمت؟


قال علی(ع): "این وجه هذه النار؟" قال النصرانی: "هی وجه من جمیع حدودها"؛ همه طرفش وجه است، یعنی هر كس در كنار این آتش قرار گرفت می‌گوید: من رو به آتش‌ام. آنهایی كه از شرق‌اند می‌گویند: ما رو به آتش‌ایم،


آنهایی كه از غرب‌اند، می‌گویند: ما رو به آتش‌ایم، آنهایی كه از شمال و جنوب‌اند می‌گویند: ما رو به آتشیم. از هر طرف وجه است، آن‌گاه حضرت فرمود: "هذه النار مدبرة مصنوعة لایعرف وجهها و خالقها لایشبهها" ؛ این آتش یك موجود مخلوق است، همه طرفش وجه هست، شما نتوانستید وجه او را تشخیص بدهید آن وقت می‌خواهید وجه خدا را تشخیص بدهید؟ ﴿و لله المشرق و المغرب فأینما تولّوا فثمّ وجه الله﴾ حضرت به این آیه
اشاره كردند، دنباله سخن حضرت این آیه را تلاوت فرمودند: ﴿ولله المشرق و المغرب فاینما تولّوا فثم وجه الله﴾.


در حد خِرَد مردم سخن گفتن پیشوایان معصوم(ع)



به اندازه عقل افراد حرف می‌زنند یعنی چه؟ یعنی بعضی اسرار را می‌گویند، بعضی اسرار را نمی‌گویند؟ یا حرف را می‌گویند هر كسی به اندازه فكرش می‌فهمد، اینكه فرمود: «إنّا معاشر الأنبیاء أمرنا أن نكلم الناس علیٰ قدر عقولهم» ؛ یعنی بعضی احكام را می‌گوییم، بعضی احكام را نمی‌گوییم؟ اینچنین است؟ یا ما همه حرفها را می‌زنیم، منتها هر كسی به اندازه فكر خودش می‌فهمد. اینجا هم همین‌طور است، چیزی را آنها كتمان نكردند هرچه كه



انسان را به خدا و بهشت نزدیك می‌كند فرمودند و هرچه كه انسان را به جهنم نزدیك می‌كند و از خدا دور می‌كند آن را هم فرمودند منتها هر كسی به اندازه خودش استفاده می‌كند. یك وقت است با مثال آتش و هیزم مسئله را حل می‌كند، گاهی هم می‌فرمایند: «نحن وجه الله» با ولایت مسئله را حل می‌كنند، گاهی هم می‌فرمایند: قرآن وجه الله است؛ خب آن نصرانی را باید با یك مثال ساده توجیه كرد، اگر كسی نصرانی بود و در همین حدّ ساده می‌اندیشید باید با او به اندازه زبان او حرف زد.


اوج كلام امام در تتمه روایت



… حضرت در پایان این دو آیه را تلاوت فرمودند یكی همین آیه ١١٥ سوره بقره است كه محل بحث است همین آیه ﴿ولله المشرق و المغرب فأینما تولّوا فثمّ وجه الله﴾ یكی هم آن جمله‌ای كه ظاهراً از سوره حاقّه استفاده می‌شود: ﴿لاتخفیٰ منكم خافیة﴾ آن جمله این است كه «ولا یخفی علی ربّنا خافیة» ؛ نه چیزی بر خدا مخفی است، نه یك خافی‌ای آویخته می‌شود كه روپوشی باشد بر خدا؛ پس او هم دائماً وجه دارد و بالفعل وجهش دائم است. حالا اگر ما فرض كردیم شمس همه طرفش وجه بود پشت و رو نداشت، همه سمتش وجه بود ولی بالاخره یك حاجبی دارد كه اگر آن حاجب آویخته شد بین ما و بین شمس فاصله است دیگر استقبال میسّر نیست، دیگر نمی‌توان


گفت: وجّهت وجهی للشمس، امّا درباره ذات اقدس الهٰ نه جهتی با جهتی فرق دارد اوّلاً، نه خافیه و پوششی هست كه جلوی وجه گسترده خدا را بگیرد ثانیاً. لذا در جمیع شئون انسان می‌تواند بگوید: ﴿وجّهت وجهی للذی فطر السماوات و الأرض﴾ . خب این معنایی كه حضرت در ذیل بیان كرد با آن مثال آتشی كه افروخت خیلی فرق دارد، ممكن است در مجلس خیلیها نشسته باشند. آن نصرانی به همان اندازه مثال فهمید. آن محققین به اندازه خیلی عمیق‌تر فهمیدند.


 كامل‌ترین مصداق وجه الله



آیت الله جوادی آملی در ادامه با اشاره به حدیثی از امام رضا(ع) که از ایشان سؤال شد که ﴿فأینما تولّوا فثّم وجه الله﴾ چیست؟ فرمود:علی(ع). خب خود علیّ بن ابی‌طالب(ع) كه به وجه الله رو می‌كند این بیان مصداقی از مصادیق كامل است. خب اگر علیّ ابن ابی طالب(ع) وجه الله شد، سایر ائمّه(علیهم السّلام) هم وجه الله‌اند؛ چون یك نوراند. اینها كه بیش از یك نور نیستند. منتها در قالبهای مختلف هستند. پس امام هشتم(ع) هم وجه الله است، وجیه عندالله است.


اینكه در آستان حضرت عرض می‌كنیم: «و أنت عنده وجیه» . چون به وجه الله رسیدی وجیه هستی. مصداق وجه الله شدی. یعنی امام معصوم(ع) به نوبه خود، وجه خداست. اینكه امام هشتم(ع) در جواب سائل فرمود: علی (ع). یعنی امام معصوم وجه الله است . خب خود امام معصوم هم كه می‌گوید: ﴿إنّما نطعمكم لوجه الله﴾ امام معصوم(ع) وقتی كه بخواهد مسكین و یتیم و اسیر را اطعام كند می‌فرماید: ﴿إنّما نطعمكم لوجه الله﴾ این وجه الله چیست كه امام معصوم لوجه الله كار می‌كند؟



اینكه حضرت فرمود: ﴿لانرید منكم جزاءً و لاشكوراً﴾ بعد فرمود: ﴿إنّما نطعمكم لوجه الله﴾ این وجه الله یعنی بهشت؟ حضرت فرمود: من طمع بهشت ندارم. این وجه الله یعنی پرهیز از جهنّم؟ فرمود: من خوف من النّار ندارم و فرمود: بر فرض كه مرا به جهنّم ببری آن قابل تحمّل است «هبنی صبرت علیٰ حرّ نارك فكیف أصبر عن النظر إلی كرامتك» ، خب آن وجه الله چیست كه حضرت همان را می‌طلبد؟ و چون به مطلوب خود رسیده است شده وجه الله، خود حضرت شد وجه الله؛ چون كارش لوجه الله است. اگر حضرت كارش لوجه الله است و به مقصد رسیده است آن وقت خودش می‌شود وجه الله و می‌شود هو وجیهٌ عندالله.


در این دعای توسّل هم كه به معصومین(علیهم السّلام) عرض می‌كنیم: «یا وجیهاً عندالله» همین است. این وجیه عندالله است، یعنی موجَّه عندالله است. یعنی خدا به او رو می‌كند، اگر خدا به او رو كرد یعنی همه عالم به او رو می‌كند، این موجّه عندالله است یعنی چه؟ وجیه عندالله است یعنی چه؟ یعنی یتوجّه إلیه الله. خدا مگر در یك جهت خاصّ است كه به یك انسان كامل رو كند؟ اگر خدا به انسان كامل رو كرد یعنی كلّ جهان به او رو می‌كند. لذا هر جا شما باشید می‌توانید به اینها متوسّل بشوید. اینكه به این خاندان عرض می‌كنیم: «یا وجیهاً عندالله» یعنی موجَّه عند الله‌اید یعنی خدا به تو رو كرد.


منشأ بركت بودن وجیه عند الله


آیت الله جوادی آملی در ادامه تصریح می کند: … اگر خدا به یك انسان رو كند آیا كل عالم به او رو می‌كند یا نمی‌كند؟ اگر خدا به یك انسان رو كرد نظیر عیسای مسیح، می‌بینید حرفش چیست. حرف عیسای مسیح(ع) كه خدای سبحان در قرآن نقل می‌كند، می‌فرماید: ﴿و جعلنی مباركاً أین ما كنت﴾ ؛ من هر جا باشم پر بركت‌ام. منشأ بركت‌ام. آسمان باشم مباركم، زمین باشم مباركم: ﴿و جعلنی مباركاً أینما كنت﴾ . چون درباره عیسای مسیح قرآن


كریم فرمود به اینكه این من المقرّبین است. خب اگر موجودی مقرّب شد و موجّه شد یعنی خدا به او رو می‌كند.
خدا به او رو می‌كند یعنی چه؟ یعنی خدایی كه ﴿لله المشرق و المغرب﴾، خدایی كه ﴿فأینما تولّوا فثّم وجه الله﴾، خدایی كه جایی از وجه او خالی نیست این خدا به انسان كامل رو كرد یعنی این انسان كامل شده وجه الله جایی


نیست كه این انسان كامل حضور نداشته باشد. جایی نیست كه توسّل به این انسان كامل اثر نداشته باشد. لذا امام هشتم(ع) طبق تفسیر نورالثقلین فرمود: «علیّ(ع)». این اوّلاً به عنوان تطبیق است. نه تفسیر؛ و ثانیاً به عنوان بیان أحد المصادیق است؛ چون خود امام هشتم(ع) هم وجه الله است، همه معصومین(سلام الله علیهم) وجه الله‌اند.