پارس ناز پورتال

تحولاتی در زندگی که مردها را تحریک و عصبی می کند

تحولاتی در زندگی  که مردها را تحریک و عصبی  می کند

در زندگی همیشه همه چیز در حال تغییر و رشد است اما آیا ما نیز همگام با آنها رشد می کنیم؟ از همه مهم تر، چرا از اینکه فرد مورد علاقه ما شروع به تغییر می کند، تعجب می کنیم؟ چه کسی گفته عشق همیشه ثابت می ماند؟ این فقط یک تلقین فکری است که همه ما برای خود ساخته ایم و در لحظه ازدواج از آن برای دادن تعهد به طرف مقابلمان استفاده می کنیم.

اما هیچ کس از آینده این ارتباط چیزی به ما نگفته است: آیا سیندرلای قصه ها و شاهزاده سوار بر اسب سپید او برای هزینه های خانه یا اینکه چه کسی حق دارد کدام شبکه تلویزیون را نگاه کند، با هم دعوا می کردند؟

 

در اینجا برخی از تغییراتی را برایتان نام می بریم که در هر رابطه ای ممکن است پیش بیاید. صرف نظر از اینکه این تغییرات خوب، بد یا متفاوت هستند، باید بگوییم تغییراتی غیر قابل اجتناب هستند. اینکه زوجین چگونه به این تغییرات پاسخ می دهند در واقع سازنده مسیر آینده زندگی زناشویی آنهاست.

 

ما با زن ها و مردانی که با هم در مورد اینکه «تو عوض شده ای» دعوا می کنند، صحبت کرده ایم و از آنها خواسته ایم تا بگویند این تغییرات چگونه رابطه آنها را تحت فشار گذاشته است. در این مطلب، اعتراض های مردان را به همراه درس هایی که از آن آموخته اند، ذکر کرده ایم.

 

او بیش از حد از من انتقاد می کند

مردی 39 ساله می گوید: «همسرم سابقا رفتارهای من و کارهایی که انجام می دادم را دوست داشت و هیچ انتقادی نمی کرد. به نظر او من هرگز اشتباه نمی کردم. اما 5 سال بعد از ازدواجمان، همه چی درست برعکس شده است. اکنون از نظر او همه کارهای من اشتباه است و نمی توانم کاری را به درستی انجام دهم. مثلا، من نمی توانم به خوبی مخارج خانه را مدیریت کنم. اما فکر می کنم من آنقدر تغییر نکرده ام که او مدام در هر حالتی به من انتقاد کند.

 

یک روز که حسابی از این همه غر زدن و اعتراض خسته شده بودم از او پرسیدم: از کی تو تصمیم گرفتی در جبهه مقابل من باشی؟ او بسیار تعجب کرد. سپس، من همه تغییرات او را برایش نام بردم و گفتم که تا چه اندازه همیشه انتقاد م یکند و این مساله باعث می شود تا من از او برنجم و از او فاصله بگیرم. او گوش کرد و سپس من به نظرات او گوش کردم. او به کمک بیشتری در کارهای خانه نیاز داشت. به همین دلیل ما به دنبال پیدا کردن راهکارهای مناسب هستیم و دراین راه از یکدیگر عیب جویی نمی کنیم.»

 

نکته آموزشی: سعی نکنید با غر زدن یا مثل مادرها رفتار کردن نقش یک هیولای دوست نداشتنی را برای همسر خود بازی کنید. بهتر است، موارد آزاردهنده و ناخوشایند زندگی خود رابا صحبت کردن مطرح کنید. در مورد رفتارها یا کارهایی که همسرتان انجام می دهد و از نظر شما درست نیست، حرف بزنید، غر نزنید. اگر چیزی می خواهید که ندارید، به جای اعتراض کردن به همسرتان برای چیزهایی که برایتان مهیا نکرده است، آن را مطرح کنید. در آخر هم به این نکته توجه داشته باشید که دیگران نمی توانند ذهن ما را بخوانند. ما باید افکار و خواسته های خود رابه زبان بیاوریم.

 

بچه دار شدن برای او مهم تر از خوشحالی خودمان است

مردی 32 ساله می گوید: «من و همسرم هر دو دوست داریم بچه دار شویم. برای این منظور همه تلاش های بسیاری کرده ایم. تحت درمان IVF قرار گرفتیم. آنها صبر ما را آزمایش کردند و مسلما این کار برای من سخت تر از همسرم بود. من هر کاری می کنم تا پشتیبان خوبی باشم. ما شش سال است ازدواج کرده ایم، اما در سه سال اخیر او همه تمرکز خود را روی باردار شدن معطوف کرده است. به طوریکه در حال حاضر بچه دار شدن برای او از خوشحال بودن مهم تر شده است. می دانم که همه چیز بعد از بچه دار شدن تغییر خواهد کرد.

 

اما من دوست دارم همان طور که برای پدر و مادر شدن تعهد داریم، برای همسر بودن هم تعهد داشته باشیم. من این مساله را با او در میان گذاشتم. به او گفتم که چقدر دلم برای رابطه دو نفره مان تنگ شده است. سعی کردم فضا را طوری تغییر دهم که او درک کند خانواده ما باید با آمدن بچه کامل شود نه اینکه بین ما دو نفر فاصله بیفتد.»

 

نکته آموزشی: در آمدن از نقش افرادی که بچه دار نمی شوند به والدین بچه دار، کار بسیار سختی است که دو نفر می توانند انجام دهند. فرار از مرکز توجه همگان بودن و گم شدن در فضا – مخصوصا فضایی که زندگی شما باید به واسطه یک فرزند بزرگ شود – کمی ناراحت کننده است. سعی کنید برنامه های مداوم و منظم درمانی به همراه همسر خود داشته باشید تا رابطه تان سلامت خود را از دست ندهد.

 

ما به واسطه شغل او همیشه از هم دور هستیم

مردی 34 ساله می گوید: «دو سال نامزدی من و همسرم بسیار عالی بود. در کنار شغل خود، روابط عاشقانه خوبی هم داشتیم. من وکیل هستم و او به عنوان کارشناس فروش یک شرکت بزرگ مشغول به کار است. اما مشکل ما زمانی شروع شد که مدیر شرکت از او خواست تا برای مدیریت دفتر جدید آنها به شهر دیگری برود. مسلما تصمیم گیری در این رابطه برای ما بسیار سخت بود.

در این باره با هم حرف زدیم و تصمیم نهایی خود را گرفتیم. قرار شد او برود و هر یک هفته در میان همدیگر را ببینیم و شبها از طریق اسکایپ با هم در تماس باشیم و بعد از شش ماه، بررسی کنیم ببینیم آیا این کار ارزشش را دارد؟ آیا می توانیم به این ترتیب ادامه بدهیم؟ اگر نه، او به کار قبلی خود بازگردد. ما توافق کردیم که رابطه عاشقانه ما از هر چیزی مهم تر است. شش ماه گذشت و همه چیز خوب بود و او از کارش رضایت کامل داشت. من هم اعتراضی نداشتم. به همین دلیل من تصمیم گرفتم کارم را تغییر دهم و به هری که او منتقل شده بود، نقل مکان کنم. از اینکه توانستم از همان ابتدای نامزدی، مشکلات خود را از بین ببرم بسیار خوشحال هستم

 

نکته آموزشی: شما نباید همیشه رابطه خود را خیلی سخت بگیرید. فائق آمدن بر مشکل رابطه هایی که زن و شوهر دور از هم هستند، بزرگ ترین مشکلی است که زوجین با او روبه رو هستند. اما می توانید از همان ابتدا تصمیماتی اتخاذ کنید که دشواری های رابطه را به صفر می رسانند.

 

ظاهر او به کلی تغییر کرده و اعتماد به نفسش را از دست داده است

مردی 32 ساله می گوید: همسر من واقعا زن جذاب و خوش اندامی بود. اما از سال گذشته، کنترل غذا خوردن خود رااز دست داد و اندامش به کلی تغییر کرد. او حدود 18 کلیوگرم افزایش وزن پیدا کرد و اعتماد به نفس خود را از دست داد. من بارها به او یادآوری کرده ام که همچنان او را دوست دارم و اندامش برایم مهم نیست. اما بیشتر نگرانی من برای سلامتی اوست. درست است که نگران از بین رفتن رابطه شش ساله مان نیز هستم، اما بیشتر تمرکزم بر سلامتی همسرم است. من از او خواستم تا به دوران قبل خود بر گردیم و مثل آن روزها هر روز پارک برویم و بدویم. این مکالمه بسیار ناآگاهانه بود اما چیزی که برای من مشخص شد این بود که او حس بدی نسبت به خود دارد. از آنجا، او دیگر از اینکه من متوجه شوم او چه حس بدی به خود دارد، ناراحت نبود و این مساله می توانست رابطه ما را خراب کند. اما خوشحالم که توانستم این مساله راکنترل کنم.»

 

نکته آموزشی: تغییر کردن وضعیت ظاهری همسر نیز مثل موارد دیگر زندگی ممکن است برای هر کسی پیش بیاید. اگر سال هاست که با کسی زیر یک سقف زندگی می کنید، اینکه او وزن کم یا زیاد کند، دچار چروک شود، موهایش بریزد و به طور کلی، بالا رفتن سن او را به خوبی حس کنید، مساله ای کاملا معمولی است. برای بسیاری از افراد، ظاهر حرف اول را می زند. بنابراین، اگر همسر شما دچار تغییراتی

 
 
در ظاهر خود شد، به جای سرکوب کردن او سعی کنید به شادابی، سلامت و اعتماد به نفس او فکر کنید. ببینید چه انتقادهای سازنده ای می توانید مطرح کنید که ناراحت کننده نباشند؟ چه راهکارهایی می توانید به او پیشنها کنید که او بدون ناراحتی آنها را دنبال کند؟ اینکه چه تصمیماتی با هم اتخاذ می کنید، بسیار مهم و کارساز هستند.

 

او بعد از فوت پدرش افسرده شد و فکر می کنم او را از دست داده ام

مردی 42 ساله می گوید: «پدر همسر من سکته سختی را پشت سر گذاشته بود و نمی توانست کارهای خود را به تنهایی انجام دهد. به همین دلیل، همسرم تا زمان فوت پدرش از او مراقبت می کرد. پس از فوت پدرش او افسرده شد و نمی توانست با این موضوع کنار بیاید. من سعی می کردم تا با مسایل جالب ذهن او را از فوت پدرش دور کنم اما هیچ راهی کارساز نبود. او همه هیجان خود برای زندگی را از دست داده بود. این مساله به رابطه ما نیز لطمه زد. سرانجام، من از این شرایط خسته شدم واز او خواستم پیش مشاور برود. او ابتدا با این موضوع مخالفت کرد اما بعد از اصرار من متوجه وخامت حال خود شد. اکنون شش ماه ا این مساله گذشته است و احساس می کنم همسرم روحیه خود را به دست آورده است.»

 

نکته آموزشی: مسایل ناراحت کننده همچون مرگ، بیماری، تغییر شغل و از دست دادن دوستان مواردی است که برای هر کسی پیش می آید. این مسایل شرایط سختی برای همه ما به وجود می آورند که نمی توانیم به راحتی با آنها کنار بیاییم. در مواجهه با چنین شرایطی بهترین کار این است که به افراد متخصص رجوع کنیم. صحبت کردن با یک مشاور که این زمینه تحصیل کرده است، بهترین تصمیم است.

منبع:برترین ها