پارس ناز پورتال

زیباترین پیامک رمانتیک (117)

زیباترین پیامک رمانتیک (117)

امشب دلم از آمدنت سرشار است / فانوس به دست کوچه دیدار است
آنگونه تو را در انتظارم که اگر / این چشم بخوابد ، آن یکی بیدار است
 
 
.
.
.
تا کی در انتظار میگذاری به زاریم ؟ از آن بعد از اینهمه چشم انتظاریم . . .
.
.
.
سکوت دردناک است اما در سکوت است که همه چیز شکل می گیرد و در زندگی ما لحظه هایی هست که تنها کار ما باید انتظار کشیدن باشد . . .
.
.
.
چقدر سخت است منتظر کسی باشی که هیچ وقت فکر آمدن نیست . . .
.
.
.
اگر چه عاشق برفم بهار هم خوبست / بدان به خاطر تو انتظار هم خوبست
دلم به خلوت تابوت رفت دلِ تنگم / ولی برای دل من مزار هم خوبست
.
.
.
دلتنگ مباش ، من قلبم را سایه بان دلت کردم و چشمانم را در انتظار دیدنت . . .
.
.
.
سفر کردی غروبی از کنارم / تو را ای کاش میشد ، باز دارم
تو میگفتی که می آیی دوباره / از آن روز دائما چشم انتظارم
.
.
.
انتظارت چه زیباست وقتی که لبه جاده ی دل تنگی ایستادم و تو با شاخه گلی از بهانه های عاشقانه می آیی . . .
.
.
.
من نمی دانستم ، که سر انجام چه آید به سرم ؟
تو مرا خوب نگر ، شاید این بار ببینی که تو را منتظرم !
.
.
.
سوز دلم نشنیدی و از بام قلبم پر زدی / رفتی تو از کوی من و بر قلب من خنجر زدی
من ماندم و یک کوله بار از خاطره در خاطرم / چشم انتظار بر درگهم شاید که روزی در زنی
.
.
.
بدترین قسمت زندگی انتظار کشیدن است و بهترین قسمت زندگی داشتن کسی است که ارزش انتظار کشیدن را داشته باشد . . .
.
.
.
به شقایق سوگند که تو بر خواهی گشت
من به این معجزه ایمان دارم
منتظر باید بود تا زمستان برود ، غنچه ها گل بکنند !
.
.
.
تمام روز و شب با بیقراری / به شوق روی تو بیدار هستم
اگرچه بی غرورم زنده اما / به شوق لحظۀ دیدار هستم
 
 
 
.
.
.
.
.
میگویند یک دقیقه طول میکشد تا شخصه خاصی رو بیابی یک ساعت طول میکشد تا او را ستایش کنی یک روز طول میکشد تا دوستش بداری اما یک عمر تا فراموشش کنی

 

.
.
.
.
.

برای خریدن عشق هر کس هرچه داشت آورد، ‌دیوانه هیچ نداشت و گریست، ‌گمان کردند چون هیچ ندارد می گرید، ‌اما هیچکس ندانست که قیمت عشق اشک است …

 

.
.
.
.
.

خیلی تلخه که ببینی یه آهو اسیر پنجه های یه شیر شده، ولی تلختر اونه که ببینی یه شیر اسیر چشمای یه آهو شده.

 

 
.
.
.
.
.
دوست دارم شبی را با غمت سر کنم ….. دفتری از اشک چشمهایم تر کنم …. نام آن دفتر کنم دیوان عشق ….. عشق را عنوان آن دفتر کنم

 
.
.
.
.
.
 

شانه کمتر زن که ترسم تار مویت بشکند ….. تار موی توست اما ریشه ی جان من است

 
.
.
.
.
.
 

تو پری چهره چنانی که به هنگام وداع ….. حیفم آید که تو را من به خدا بسپارم

 
.
.
.
.
.
              

دیگه نه زنگ بزن، نه برام اس ام اس بفرست، هیچ كجا سراغمم نگیر، اگه منو دیدی نزدیكم نشو، از من فاصله بگیر، دكتر گفته به گل حساسیت داری

 
.
.
.
.
.
 

هیچ کس اشکی برای ما نریخت. … هر که با ما بود از ما می گریخت ….. چند روزی هست حالم دیدنیست ….. حال من از این و آن پرسیدنیست …… گاه بر روی زمین زل می زنم …… گاه بر حافظ تفاءل می زنم …… حافظ دیوانه فالم را گرفت ….. یک غزل آمد که حالم را گرفت …… ما زیاران چشم یاری داشتیم …… خود غلط بود آنچه می پنداشتیم