پارس ناز پورتال

طنز انواع شهروند در حال غرق شدن

مجموعه : مطالب طنز
طنز انواع شهروند در حال غرق شدن

شهروند سودجو: از آب جمع شده در کشتی ماهی می گیرد.

– شهروند خیلی معمولی: داخل کابینی که پر از آب شده روی کاناپه دراز کشیده و سریال تلویزیونی می بیند.

– شهروند معمولی: برای گرفتن جلیقه نجات به انتهای صف می رود و از آخرین نفری که توی صف ایستاده می پرسد: «ببخشید آخرین نفر کیه؟»

– شهروند دهه پنجاه:
با کسانی که می خواهند خودشان را توی صف جا بزنند، بحث می کنند و با نشان دادن انتهای صف، فردِ خاطی را به رعایت حقوق بشر تشویق می کنند.

– شهروند دهه شصت: با پیرمردی که پشت سرش ایستاده در مورد شکاف نسل ها و تفاوت میزان و محل سوختگی بحث می کند.

– شهروند دهه هفتاد: مادرش توی صف ایستاده، خودش هنوز توی رختخواب است و بیدار نشده.

– شهروند عَزب:
به دنبال کِیس مناسبی برای نجات دادن می گردد.

– شهروند مُعذب: قبل از پریدن به داخل آب، لباس هایش را در می آورد و مایو می پوشد.

– شهروند مودب:
مایو نمی پوشد.

– شهروند مدیر:
کت و شلوار خود را اتو می کند تا بعد از نجات پیدا کردن، بتواند با ظاهری آراسته جلوی دوربین های تلویزیونی ظاهر شود.

– شهروند مسئولیت پذیر: برای حلِ مشکل با آتش نشانی تماس می گیرد.

– شهروند خبرنگار: با یکی از ملوانان کشتی به عنوان «جوان موفق» مصاحبه ای انجام می دهد.

– شهروند ملوان:
به خبرنگار می گوید که از کودکی عاشق ملوان زبل بوده و این کار را به صورت حرفه ای از قایق پدالی هایِ قو شکل، شروع کرده است.

– یک مقام مسئول: وعده می دهد در عرض دو ماه سوراخِ کشتی را تعمیر کند.

– دومین مقام مسئول: قایق های نجات را تفکیک جنسیتی می کند.

– مسئول مربوطه: سوراخ شدن کشتی را تکذیب می کند.

– مسئول عملگرا: سعی می کند آب جمع شده در کشتی را با قاشق چایخوری خالی کند.

– شهروند روسی: یک تماس مشکوک می گیرد. نیم ساعت بعد یک زیردریایی برای نجاتش به روی آب می آید و فقط شهروند روسی را با خود می برد.

– شهروند کویتی: نوبت نفر اولِ صفِ جلیقه نجات را به قیمت یک دینار می خرد.

– شهروند آمریکایی: به خاطر انتخاب مجدد اوباما و ناامیدی از بهبود شاخص های زندگی در آمریکا، جیب هایش را پر از سنگ می کند تا زودتر غرق شود!

– شهروند انگلیسی: از داخل جیبش یک فندک بیرون می آورد و با زدن یک دکمه، فندک تبدیل به یک قایق موتوری می شود. بعدها یکی از مسئولین اعلام می کند که او یک جاسوس معروف به اسم جیمز باند بوده است.

– شهروند روشنفکر: بیانیه ای با عنوان «پارادایم های پوزیتیویسم برای عبور از شرایط گذارِ غرق شدگی به ساحل امن ثبات» را به دو زبان آلمانی و فرانسوی می نویسد و آن را با صدای بلند برای مردم می خواند.

– شهروند دانشجو: با نشان دادن کارت دانشجویی میکارت دانشجویی تواند جلیقه نجات را به نصف قیمت بخرد.

– دوربین صدا و سیما: مناظر زیبایی از دریا و غروب خورشید را نشان می دهد.

– شهروند خانه دار:
مشغول پختن کتلت است. سپس کتلت ها را با گوجه و سبزی خوردن به صورت ساندویچی، لقمه می کند و به شوهرش می دهد تا در هنگام نجات پیدا کردن گرسنه نماند!

– شهروند سادیسم درا:
به دروغ اعلام می کند در کابینش تعداد زیادی جلیقه نجات دارد و می خواهد آنها را بفروشد. جماعت زیادی برای خرید جلیقه نجات جلوی کابینش صف می بندند.

– شهروند تازه ازدواج کرده: چندتا از عکس های آتلیه ای عروسی اش را با میخ طویله به دیوار کابینش می کوبد که باعث سوراخ شدن دیواره کشتی و غرق شدن آن می شود.