پارس ناز پورتال

عوامل ازدواجی مستحکم و قابل اعتماد

عوامل ازدواجی مستحکم و قابل اعتماد

روان‌شناسان معتقدند یک رابطه برای پایدار ماندن باید سه بعد داشته باشد؛ اول تعهد (به این معنا که همسران باید نسبت به هم تعهد داشته باشند)، دوم صمیمیت بین دو نفر و سوم گرایش زوج به یکدیگر. این موارد عواملی مرتبط و جدایی ناپذیر هستند که باعث دوام و پایدار بودن رابطه زناشویی از لحاظ روان‌شناسی می‌شوند

 

برای انتخاب همسر ایده‌آل گاهی این سوال پیش می‌آید که زوج‌های جوان باید از تمامی جهات، از طرز تفکر گرفته تا جهان‌بینی، از نظر شخصیتی و روانی مشابه هم باشند و یا باید تفاوت‌هایی داشته باشند تا بتوانند یکدیگر را کامل کنند؟ برای پاسخ به این سوال باید ابتدا این نکته را در نظر گرفت که ازدواج بر پایه‌های متنوعی بنا می‌شود. برای اینکه ازدواجی مستحکم و قابل اعتماد باشد، عوامل زیادی در کارند.

 

سه بعد یک رابطه

روان‌شناسان معتقدند یک رابطه برای پایدار ماندن باید سه بعد داشته باشد؛ اول تعهد (به این معنا که همسران باید نسبت به هم تعهد داشته باشند)، دوم صمیمیت بین دو نفر و سوم گرایش زوج به یکدیگر. این موارد عواملی مرتبط و جدایی ناپذیر هستند که باعث دوام و پایدار بودن رابطه زناشویی از لحاظ روان‌شناسی می‌شوند اما تفاوت‌های خلقی هم در این میان می‌توانند موثر باشند؛ در صورتی که این تفاوت‌ها زیاد و عمیق باشند، ارتباطی که می‌توانست مستحکم باشد، آسیب‌پذیر می‌شود؛ برای مثال اگر یکی از همسران، فردگرا و از جمع گریزان باشد و دیگری جمع‌گرا و معتمد به جمع باشد ممکن است در زندگی آنها به نوعی کشمکش ایجاد شود.

 

باید به تمام تفاوت‌ها اهمیت داد؛ مباحثی چون جهان‌بینی افراد از نظر اعتقادی تا فردگرا و جمع‌گرا بودن آنها می‌تواند مهم و قابل توجه باشد. اگر تفاوت‌های بین همسران چندان عمیق نباشد ولی منجر به نوعی چالش برای آنها شده باشد، می‌توان آن را حل کرد اما نباید تا این حد زیاد باشد که باعث بروز استرس بین آن دو شود و در نهایت بروز مشکلات اساسی بین آن دو را پیش‌آورد.

 

اگر تفاوت‌های شخصیتی بین همسران جوان زیاد باشد تنها زمانی ازدواج آنها دارای استحکام و اعتبار است که آن سه بعد اصلی قوی‌تر از تفاوت‌هایشان باشد که آن باعث پایدار ماندن ازدواج آنها می‌شود.

 

آدم‌ها مطلق نیستند

به این نکته نیز باید توجه کرد که برای شناخت بهتر افراد باید بدانیم که آدم‌ها سیاه یا سفید مطلق نیستند و هیچ صددرصدی وجود ندارد. آدم‌ها از یک طیف تشکیل شده‌اند و عملشان به صورت طیف بازده دارد. انسان‌ها با در کنار هم زندگی کردن به تدریج شباهت‌هایی به هم پیدا می‌کنند و شکل هم می‌شوند؛ آمادگی‌هایی برای بخشیدن یکدیگر پیدا می‌کنند که باعث پایبند بودن و در نهایت پایدار شدن رابطه‌ آنها می‌شود.

 

گاهی پیش می‌آید که ما تفاوت‌هایی از لحاظ زیستی و شناختی داریم اما باید دید تا چه حد در سطح رفتار و عملکرد ما نقش دارند؛ برای مثال بعضی از زنانی که درون‌گرا هستند با توجه به شرایط جامعه و یا به دلایل فرهنگی حس می‌کنند که جامعه آنها را نمی‌پذیرد و باید برون‌گرا باشند و میل به جمع داشته باشند تا بتوانند در اجتماع دارای شغلی باشند و با دیگران ارتباط برقرار کنند؛ در نتیجه بر این خصوصیت خود غلبه می‌کنند.

 

از سوی دیگر بعضی از مردانی که برون‌گرا هستند و بیشتر اوقات در جمع دوستان خود هستند بعد از ازدواج رفتارهایی دیگر از خود نشان می‌دهند و به خانواده خود پایبند می‌شوند.

 

در نهایت باید گفت نمی‌توانیم یک نسخه کلی بدهیم. در این مساله عوامل گوناگونی نقش بازی می‌کنند و این عوامل را باید در کنار عوامل تعیین‌کننده اصلی در نظر بگیریم. در این صورت می‌توانیم دریابیم عوامل دیگر، در اینجا شباهت‌ها یا تفاوت‌های زیاد، چقدر می‌توانند آسیب‌زا باشند و یا بر عکس جاذبه ایجاد کنند و باعث رشد و تحول شوند.

منبع:‌همشهری تندرستی