پارس ناز پورتال

پیامک قشنگ غم انگیز (4)

پیامک قشنگ غم انگیز (4)

دورا دور عاشقت شدم
دورا دور نگرانت بودم
دورا دور عشق ورزیدم
و حال
عاشق شدن و عشق ورزیدنت به دیگری را
دورا دور می بینم
و از همین دورا دور می میرم !
.

.

.

.
تو که نباشی با چتر هم که قدم میزنم ، گونه هایم خیس میشود …

.

.

.

.

ﺑﮕﻮ ﭼﻪ ﻣﺨﺪﺭﯼ ﺑﻮﺩ ﺩﺭ بودنت ﮐﻪ ﺍﯾﻨﻬﻤﻪ ﻧﺒﻮﺩﻧﺖ ﺭﺍ ﺩﺭﺩ ﻣﯿﮑﺸﻢ ؟

.

.

.

.

می شنوی ؟ دیگر صدای نفسم نمی آید ، به دار کشیده مرا بغض نبودنت !

.

.

.

.

ادامه اس ام اس های دلشکسته در ادامه مطلب

درخت با برگ های خشک و شاخه های شکسته هم هنوز درخت است …
آدم اما “دلش که بشکند” ، دیگر آدم نمی شود !

.

.

.

.

امروز در قلبم برای همیشه پلمپ شد به جرم دوست داشتن های بی مورد !
لطفا دیگر سراغ آن نیایید حتی با مجوز رسمی از عقل !

.

.

.

.

به یک معتاد نیازمندم جهت کشیدن دردهایم !

.

.

.

.

سیب از درخت افتاد
ستاره از آسمان
تو از چشم من
گاهی فرقی نمیکند  از کجا ؟
سرنوشت مشترکی است سقوط …

.

.

.

.

تنها یک خداحافظی بی دلیل ، دل تمام سلام هایم را شکست !

.

.

.

.

بغض آخرین دیدارمان را پلک نمی زنم ، می ترسم دنیا را سیل ببرد !

.

.

.

.

دلم برای خودم سوخت وقتی شما صدایم کردی !

.

.

.

.

سکوت تو سهمگین تر از سکوت ابرهاست ؛ هرگاه تو سکوت می کنی من می بارم !
شاید به همین خاطر سکوت کرده ای چون تو باران را دوست داری …

.

.

.

.

روزی اگر نبودم تنها آرزوی ساده ام این است که زیر لب بگویی : “یادش بخیر”

.

.

.

.

دلم آسمان “جمعه” است ، می گیرد و نمی بارد !

.

.

.

.

وقتى مى شکنم خوب تماشا کن ، شاید روزى به دنبال تیکه هایم بگردى !

.

.

.

.

کاش میشد یک لحظه جایمان را با هم عوض کنیم شاید تو میفهمیدی چقدر بی انصافی و من می فهمیدم چرا ؟

.

.

.

.

غم اگه نوشتنی بود
اگه غصه گفتنی بود
من هزار تا قصه داشتم !

.

.

.

.

بعد از مرگم همه اعضای بدنم را اهدا کنید به جز قلبم …
قلبم را در اعماق زمین دفن کنید تا آرام گیرد ، آخر قلب زخمی من دیگر نای تپیدن برای کسی را ندارد !
راستی یادم رفت ، خاکسترهای جگرم را هم دفن کنید !

.

.

.

.

در باز و بسته شد ، حتما باد باز شوخی اش گرفته و باز ادای آمدنت را درمیاورد تا دلم را در قفس دلتنگی بلرزاند ؛ افسوس که نمیداند صدای پایت را حفظم …

.

.

.

.

کاش به جای اینکه دستی بالای دست بود ، دستی توی دست بود …

.

.

.

.

منتظر قطارم ، قطاری که مسافرم در آن نیست و من در ایستگاه نیستم ؛ من روی ریلم !

.

.

.

.

باران مرا یاد چتر می اندازد و چتر مرا یاد قرارمان …
قرارمان که یادت هست ؟ اینکه آغوشت را چتر کنی تا چشمهایم بیش از این خیس نشوند !

.

.

.

.

نمیدانی چه رنجیست ماندن وقتی همه برای رفتنت دعا میکنند !

.

.

.

.

زندگی تمامش خطای دید است ، من تو را می بینم و تو مرا نمی بینی !

.

.

.

.

یه سری از حرفها هستند که امکان نداره بشه به گفتار تبدیلشون کرد ؛ این حرفا معمولا به اشک تبدیل میشن …

.

.

.

.

دل من همانند اتوبوس های شهر شده !
غصه ها سوار میشوند فشرده به روی هم و من راننده ام که فریاد میزنم :
دیگر سوار نشوید ، جا نیست !

.

.

.

.

یکی بود که اونم رفت …
کاش از اول غیر از خدا هیچکس نبود !

.

.

.

.

وقتی که رفت و منو از یاد برد
هرچی که داشتم همه رو باد برد !

.

.

.

.

چقدر آبروی دلم را خریده اند این سه نقطه ها …

.

.

.

.

خواب دیدم دوباره با همیم ، از خنده بیدار شدم و دیوانه وار به اطراف نگریستم ؛ چشمانم پر از اشک شد !

.

.

.

.

نیا لطفا !
میدانم می آیی ، لبخند نمیزنی ، میمیرم !

.

.

.

.

من هم مثل خیلی از عاشق ها از تو یادگاری دارم ولی یادگاری من با بقیه فرق داره ؛ یادگاری من از تو سینه ای پر از درده !

.

.

.

.

امروز روز خوبی بود ، هیچ صفری اضافه نشد به هزار غمی که داشتم !