پارس ناز پورتال

گفتگویی جالب با کواچ سرمربی محبوب تیم ملی والیبال ایران

گفتگویی جالب با کواچ سرمربی محبوب تیم ملی والیبال ایران

گفتگویی جالب با کواچ سرمربی محبوب تیم ملی والیبال ایران ,1- وقتی قرار شد سوژه مصاحبه، «اسلوبودان کواچ» باشد، برای نشستن برابر او دچار تردید شدم.

 

او در نظرم یک مرد یخی از شرق اروپا بود که روی صندلی خولیو ولاسکوی بزرگ نشسته است. آنچه در تلویزیون هم دیده بودیم همه بیانگر آن بود که حوصله حرف زدن ندارد و سوال ها خیلی زود می تواند او را عصبی کند اما همه چیز در همان 5 دقیقه اول رنگ عوض کرد.

 

فردی که از او تصور مرد یخی داشتم جای خودش را به یک جنتلمن واقعی داده بود. کواچ اصلا شبیه آن چیزی نبود که در جعبه جادویی دیده بودم و باید اعتراف کرد که قضاوت براساس آنچه که از دور می بینیم، همانند بندبازی، بسیار خطرناک است.

 

2- وقتی از دور نگاهش می کنی، حس اینکه سوژه خوبی برای مصاحبه داشته باشی برایت ایجاد نمی شود. یک مربی خشک و عصبانی که مانند اغلب مردمان منطقه بالکان، کم حرف و اخموست. حداقل در قاب تصویر که اینطور نشان می دهد.

 

دقیقا برخلاف همکار پیشین خود که حداقل جلوی دوربین خیلی بشاش و انرژیک بود اما همه این پیش داوری ها در همان ملاقات اول رنگ باخت؛ جایی که خیلی گرم با گروه برخورد کرد و گفت از اینکه مقابل مان نشسته، بسیار خرسند است.

 

3- کواچ نشست و هر آنچه پرسیدیم، جواب داد. هرگز مانند برخی مربیان وطنی از سوال هایمان ابرو خم نکرد و پا پس نکشید. او یاد داد که می شود حرف ها را بزنی اما پشت سر کسی حرافی نکنی. او نشان داد که می توان برای تحقق رویا تلاش کرد اما نباید در رویا زیست. او ثابت کرد که خواستن، توانستن است.

 

در اوایل اسفند ساعاتی میهمان اسلوبودان کواچ شدیم و با او به عنوان موفق ترین مربی سال 93 گپ زدیم؛ مردی که صادقانه حرف می زد و اعتراف می کرد از این انتخاب واقعا خوشحال شده است.

 

4- … او حرف هایش را زد و تمام شد اما وقتی مصاحبه به اتمام رسید دیگر از نظر من، اسلوبودان کواچ مردی نبود که روی صندلی خولیو ولاسکو نشسته باشد بلکه او را سرمربی تیم ملی والیبال ایران می دیدم؛ مردی که جای کسی را تنگ نکرده و سر جای خودش نشسته است.

 

اولین تصویری که ما از اسلوبودان کواچ داریم، به المپیک 1996 آتلانتا برمی گردد. شما عضو تیم ملی یوگسلاوی بودید و به همراه این تیم مدال برنز آن مسابقات را کسب کردید.

 

– بله. مسابقات خیلی مهمی برای ما بود. حتما می دانید.

بله. اهمیت این مدال در آن بود که قبل از این مسابقات دولت آمریکا به صرب ها اعلان جنگ داده بود و مسابقات فوق برای کل کاروان شما بسیار حائز اهمیت بود. ظاهرا قبل از آن مسابقات، تیم ملی یوگسلاوی به خاطر شرایط جنگی حتی کمپ مناسبی داخل کشور برای تمرین نداشت و اردوهایتان در سایر کشورها برگزار می شد.

 

– درواقع این ماجرا از سال 1995 شروع شد. ما در نهایت دشواری و کمبود امکانات قهرمان اروپا شدیم. واقعا برای آماده سازی تیم مشکل داشتیم اما یورو را فتح کردیم. از سال 1992 وقتی جنگ بالکان شروع شد،

 

تحریم های جدی علیه یوگسلاوی وضع شد و این مسئله وضعیت را دشوار کرد. آن زمان نگاه مثبتی به یوگسلاوی وجود نداشت و امکانات هم کم بود. به همین خاطر فدراسیون والیبال ما تصمیم گرفت

 

به بازیکنان جوان اجازه بازی در تیم های خارجی را بدهد و ما هم با استفاده از این فرصت لژیونر شدیم. این بهترین تصمیمی بود که درآن مقطع گرفته شد و والیبالیست های یوگسلاو توانستند با حضور در تیم های خوب باشگاهی اروپا آمادگی خودشان را حفظ کنند.

 

در نهایت هم با کسب مدال برنز در آمریکا به وظیفه ای که در قبال کشورمان داشتیم عمل کردیم.

 

و چهار سال بعد، المپیک سیدنی 2000، مسابقاتی رویایی و عنوان قهرمانی. درباره آن روزها بگویید.

– آرزوی هر ورزشکاری است که در المپیک حاضر شود و مدال بگیرد. حالا چه بهتر که طلا هم باشد. واقعا همانطوری که گفتید،گفتگویی جالب با کواچ سرمربی محبوب تیم ملی والیبال ایرانسیدنی 2000 برایمان رویایی شد. ما قهرمان شدیم و مدال طلا بر گردن مان اندختند. فراموش نکنید یوگسلاوی آن مسابقات را خوب شروع نکرد. ما به ایتالیا و روسیه باختیم و مسابقات را با ناکامی شروع کردیم اما امیدمان را از دست ندادیم و در نهایت روی سکوی اول عکس یادگاری گرفتیم.

 

شما در دو المپیکمدال کسب کرده و برای والیبال دوستان ایران نامی کاملا آشنا بودید. وقتی در سال 2003 (1382) خبر حضورتان در تیم پگاه ارومیه مطرح شد، خیلی ها شگفت زده شدند که چطور بازیکنی با این همه اعتبار و افتخار به لیگ ایران می آید!

 

لیگی که به هر حال در آن مقطع اعتبار کنونی را نداشت. همانطور که والیبال ما در آن زمان افتخارات فعلی را کسب نکرده بود.گفتگویی جالب با کواچ سرمربی محبوب تیم ملی والیبال ایران– بعد از المپیک سیدنی کمرم آسیب دید و عمل جراحی کردم. من بازیکن حرفه ای بودم و دلم می خواست در بهترین تیم ها بازی کنم اما باشگاه های اروپایی هم حرفه ای هستند. آنها پس از عمل جراحی نمی توانستند به من اعتماد کنند.

 

روی همین اصل وقتی آقای «اکبر جمالی» از ایران با من تماس گرفت و شرایط تیم آذر پیام را مطرح کرد، به نظرم پیشنهاد خوبی آمد و آن را پذیرفتم. به نظرم آن تصمیم در مقطع فوق بهترین تصمیمی بود که می توانستم بگیرم. من به ایران آمدم و برای پگاه و آذر پیام بازی کردم.

 

تصمیمی که باعث تعجب هواداران والیبال در ایران شد؛ به همراه ذوق زدگی.

– حضورم در ایران نه تنها والیبال دوستان ایران بلکه والیبالی ها در همه دنیا را متعجب کرد اما قاطعانه معتقدم که تصمیم درستی گرفتم.

 

اگر زمان به عقب برگردد باز هم چنین تصمیمی را تکرار می کنید؟

– دلیلی برای تکرار نکردن آن نمی بینم. اگر از آن تصمیم خاطره بدی داشتم الان در ایران و روبروی شما نبودم. من بعد از پگاه ارومیه برای آذرپیام هم بازی کردم. سپس بعد از سال ها سرمربی تیم ملی ایران شدم. در واقع طی 3 مقطع به ایران آمده ام و هرگز هم دچار مشکل نشده ام.گفتگویی جالب با کواچ سرمربی محبوب تیم ملی والیبال ایرانوقتی برای اولین بار از ایران پیشنهاد دریافت کردید (در دورانبازیگری) با توجه به ذهنیتی که گاهی اوقات خارج از کشورمان برای اروپایی ها وجود دارد، چطور با مسئله کنار آمدید؟ آیا با کسانی که قبلا در ایران بودند مشورت هم کردید؟

 

– شرایط ایران و یوگسلاوی از یک جهاتی شبیه به هم است. هر دو کشور با برخی کشورها رابطه خوب و مستقیم نداشتند. درک چنین فضایی اصلا برلایم ناآشنا نبود. اصلا برایم عجیب نبود که در مورد یک کشور مطالب منفی بشنوم. به همین خاطر تصمیم گرفتم خودم تحقیق کنم.

 

با یکی از بازیکنان یوگسلاوی که سابقه بازی در لیگ ایران را داشت حرف زدم. همینطور با «یوتسا ست کوویچ» سرمربی اسبق تیم ملی جوانان ایران نیز گفتگو کردم. جالب اینکه هر دو بر حضورم مهر تایید زده و تشویقم کردند که بیایم.

 

خوراکی که تلویزیون ها و رسانه های اروپایی در مورد ایران می دادند برایم عجیب نبود، چون همانطور که گفتم در این مورد وجه تشابهی میان ایران و یوگسلاوی وجود دارد.

 

از تجربه مشترک حرف زدید؛ ظاهرا «جنگ» هم یکی از همین وجوه اشتراکتلقی می شود.

– ببینید، ایران و صربستان مرتب باید در حال جنگ باشند. البته نه جنگ به معنای آن اتفاقی که با اسلحه می افتد بلکه جنگ برای نشان دادن توانایی ها.گفتگویی جالب با کواچ سرمربی محبوب تیم ملی والیبال ایرانجنگ برای نشان دادن چهره واقعی خوب خودشان به دنیا. نبرد برای اینکه شرایط غیرواقعی که توسط برخی افراد و کشورها از آنها به معرض نمایش گذاشته می شود را از ذهن مردم پاک کرده و چهره واقعی خودشان بجنگند، تا آن را به دنیا بقبولانند نه آن چهره ای که رسانه ها از آنها نشان می دهند.

 

به عنوان کسی که در ایران زندگی می کند، خود شما درباره ایران نگاه واقعی و منصفانه ای پیدا کرده اید؟

– به طور یقین همینطور است. من اطمینان دارم و قلبا این را به شما می گویم که ایران کشور قدرتمندی است که توانسته شرایط و نگاه ها را عوض کند. در صربستان هم هر از گاهی اتفاقات داخلی نه چندان خوبی رخ می دهد که باید به سمت خوبی گرایش پیدا کند.

 

به والیبال برگردیم. شما با سابقه و افتخارات زیادی در عرصه باشگاهی به نیمکت تیم ملی ایران رسیدید. 4 بار انتخاب به عنوان بهترین مربی لیگ صربستان وایتالیا. اما به هر حال جانشین خولیو ولاسکو شده بودید؛ مربی که والیبال ما را متحول کرد. نمی ترسیدید که زیر سایه و نام این مربی بزرگ قرار بگیرید؟گفتگویی جالب با کواچ سرمربی محبوب تیم ملی والیبال ایران– بدون شک این سوالی است که هر کجای دیگر دنیا هم اگر جاشین ولاسکو می شدم از من پرسیده می شد. البته من تنها کاندیدای تیم ملی ایران بعد از آقای ولاسکو نبودم.

 

شما با مربیان بزرگی همچون آناستازی و برناردی هم علاوه بر من مذاکره کرده بودید. بدون تردید وقتی من انتخاب شدم عده ای پیش خودشان گفتند «این کواچ چه کسی هست که با تجربه مربیگری در سطح باشگاهی قصد کار کردن در ایران را دارد؟»

 

این حرف ها به گوش شما رسید؟

– بله. من یک مبارز هستم. اهل مبارزه ام. وقتی پیشنهاد ایران مطرح شد، آگاهانه آن را انتخاب کرده و به تهران سفر کردم. البته نباید این حقیقت را کتمان کرد که والیبال ایران با ولاسکو به موفقیت های بزرگی رسید. او بسیار باتجربه است؛ حال آنکه من در قیاس با خولیو ولاسکو جوان بودم.

 

عکس العمل اطرافیان درباره انتخاب شما چه بود؟

– وقتی بحث هدایت ایران مطرح شد، یک عده به من می گفتند «تو دیوانه ای که می خواهی جانشین ولاسکو شوی چون او هر آنچه که می شد را در ایران انجام داده است.» اما به نظرم ایران یک تیم بسیار مستعد بود که توانایی انجام کارهای بزرگ را داشت.

 

خودتان دیدید که کارهای بزرگی هم انجام داد. ما چهارم لیگ جهانی و ششم جهان شدیم. بازی های آسیایی را هم فتح کردیم. همزمان با پیشنهاد ایران از چند تیم خوب اروپایی هم پیشنهاد داشتم اما به ایران آمدم تا اعتماد به نفس خودم را بسنجم.

 

می خواستم ثابت کنم اسلوبودان کواچ نباید به سابقه خوب بازیگری اش اکتفا کند و می تواند مربی خوبی هم باشد. البته رزومه مربیگری ام در عرصه باشگاهی خوب بود.

 

همانطوئر که گفتید دوبار بهترین مربی لیگ صربستان شدم و دو مرتبه هم همین عنوان را لیگ ایتالیا کسب کردم. من نیاز به اعتماد به نفس در سطح ملی داشتم.

 

لیگ جهانی برای ایران با کواچ با شکست شروع شد اما یک هفته مانده به آغاز جام جهانی فوتبال در برزیل، ما تیم ملی والیبال این کشور را در خاک خودش مغلوب کردیم و همین مسئله باعث شد تا مردم به نوعی شما را باور کنند.

 

– ما خوب شروع نکردیم. در دو بازی اول میهمان ایتالیا بودیم وهر دو را هم باختیم. پس از آن باید با برزیل بازی می کردیم.

 

یکی از اتفاقاتی که طی دوران حضورم در ایران رخ داد، رسیدن بازیکنان به خودباوری بود. من به شاگردانم گفتم نباید فکر کنید که اگر به برزیل در خاک خودش 3-2 باخته اید، کار بزرگی کرده اید.گفتگویی جالب با کواچ سرمربی محبوب تیم ملی والیبال ایرانوقتی در بازی اول مغلوب برزیل شدیم، عده ای فکر می کردند ما کار بزرگی کرده ایم که 2 ست از آنها گرفته ایم اما من گفتم اینطور نیست. شما می توانستید ببرید و باید می بردید. باید ببرید.

 

باید پیروزی را باور کنید. باید توان پیروز شدن با باور کنید. این اتفاق در بازی دوم رخ داد و ما برزیل را در خاک خودش بردیم و پیروزی هایمان آغاز شد. پیروزی هایی که در نهایت ما را به عنوان چهارمی لیگ جهانی رساند و به نظرم اتفاق بی نظیری بود.

 

با این تفاسیر آیا این خودباوری، امید و توانایی در تیم ایران وجوددارد که به فینال لیگ جهانی برسد؟

– برنامه ریزی بلندمدت جزو وظایف فدراسیون است. البته ما بایدکارهای بزرگی انجام بدهیم اما در هر بازی و مقابل هر تیمی فقط به همان نبرد و همان حریف می اندیشیم. ما نه هیچ تیمی را کوچک می شماریم و تحقیر می کنیم نه آنها را بزرگ و دست نیافتنی می دانیم.

 

خودتان دیدید که در لیگ جهانی و مسابقات قهرمانی جهان، تیم های بزرگی را شکست دادیم.

 

الان دیگر تیم بزرگ برایمان معنایی ندارد چون خودمان هم تیم بزرگی شده ایم. البته در لیگ جهانی دیدگاهی وجود داشت که می گفتند قدرت های والیبال دنیا برای رفع تکلیف به این مسابقات می آیند و آن را جدی نمی گیرند حال آنکه همه دیدند آمریکا و روسیه برای قهرمانی چقدر تلاش کردند.

 

این خودباوری در بین هواداران والیبال در ایران هم ایجاد شده است.

– مسئله همین جاست که حالا انتظارات جامعه از ما بالا رفته و اینطور نیست که بگوییم حریفان قوی، ضعیف شده یا کار را جدی نمی گیرند.

 

المپیک 2016 ریو در پیش است. به نظرتان دیدن ایران روی یکی از سکوهای سه گانه و کسب مدال در المپیک برایمان رویایی است یا دست یافتنی؟

 

– این نه تنها رویای ایرانی ها بلکه رویای خودم هم هست، چون دوست دارم روزهای خوش المپیک 1996 و 2000 دوباره برایم تکرار شود و این بار به عنوان سرمربی مدال بگیرم

 

اما یک نکته بسیار بسیار مهم را فراموش نکنید و آن هم راهیابی به المپیک است. من فکر می کنم رسیدن به المپیک به مراتب سخت تر از بازی کردن در آن است. ما کار بسیار دشواری را در پیکارهای گزینشی المپیک داریم، کاری بسیار دشوار.گفتگویی جالب با کواچ سرمربی محبوب تیم ملی والیبال ایراناما اگر در المپیک ریو مدال بگیریم، برای اولین بار ایران در یک رشته گروهی صاحب مدال المپیکی شده و این مسئله می تواند از اسلوبودان کواچ در ایران یک قهرمان بسازد.

 

– باید یک نکته خیلی مهم را گوشزد کنم. شما ملتی بزرگ و کشوری با تمدن و افتخاراتی ارزشمند هستید. طی این سال ها هم در والیبال خیلی خوب پیشرفت کرده اید اما در عین حال باید نحوه لذت بردن از ورزش های گروهی را هم یاد بگیرید.

 

برای مثال ما در لیگ جهانی چهارم شدیم و در مسابقات قهرمانی جهان ششم. بازی های آسیایی را هم برای اولین بار فتح کردیم.

 

اما باز هم در مورد اینکه چرا در مسابقات آسیایی در ست دوم مقابل ژاپن آن گونه بازی کرده بودیم بحث می شد.

– به نظرم باید با واقعیت روبرو شوید. ما با این همه خستگی و سفرهای متعدد به کره جنوبی رسیدیم و مدال طلا را برای ایران کسب کردیم. اگر با واقعیات زندگی کرده و روی هوا پرواز نکنید، خیلی بهتر و زودتر نتیجه می گیرید.

 

نمی خواهیم وارد مسائل فنی شویم و ترجیح می دهیم کارشناسان در این مورد حرف بزنند اما یکی از نکات سوال برانگیز در مورد لیگ ایران، فشردگی مسابقات و البته دو گروهی بودن آن است. شما با این طرح موافقید؟

 

– برنامه ریزی و زمان بندی در حیطه تصمیمات فدراسیون است اما به نظرم بهتر است تیم ها در یک گروه بازی کنند، چون مسابقات جذاب تر و چالشی تر می شود.

 

طبیعی است در آن فضا استعدادهای بیشتری هم کشف می شوند و به طور کل اتفاقات بهتری برای والیبال ایران می افتد. البته این صرفا یک نظر شخصی است. من هرگز در کار برنامه ریزی و مدیرانی که مسئول برگزاری لیگ هستند، دخالت نمی کنم. این اصلا از وظایف من نیست.

 

می خواهیم از حال و هوای والیبال خارج شده و به مسائل دیگری هم بپردازیم.

– خوشحال می شوم. برویم سراغ تعطیلات عید ایرانی. (با خنده)

 

بله البته اما اجازه بدهید با موضوعات دیگری بحث را شروع کنیم. شما یک ورزشکار حرفه ای بوده و قطعا فضای ورزش جهان را می شناسید. حتما می دانید که فوتبال پرطرفدارترین ورزش دنیاست.

 

تا چه حد این رشته را دنبال می کنید؟ آیا بازی ایران و یوگسلاوی در جام جهانی 1998 و گلی که سینیشا میهایلوویچ به ما زد را به خاطر دارید؟

 

– من همه ورزش ها را دوست دارم. فوتبال، بسکتبال NBA، مسابقات فرمول یک و … اما به طور خلی دقیق و لحظه به لحظه فوتبال را دنبال نمی کنم. از آن بازی هم جزییات دقیقش را به خاطر ندارم. البته میهایلوویچ را می شناسم.

 

او فوروارد بسیار خوبی برای تیم ملی یوگسلاوی بود و در رئال مادریدتوپ می زد. در جام جهانی 1998 هم برایمان بازی می کرد. بدیهی است مسابقات تیم ملی کشورم در همه رشته ها را دنبال می کنم اما همانطور که گفتم فوتبال را به صورت لحظه به لحظه پیگیری نمی کنم.

 

وقتی یاد فوتبال می افتیم، نام یک صربستانی دیگر هم به ذهن مان می آید و خیلی هم آزارمان می دهد. «میلوراد ماژیچ» داور صربستانی بازی ایران – آرژانتین، در جام جهانی 2014. همان داوری که پنالتی روی اشکان دژاگه را نگرفت و خشم ایرانی ها را در پی داشت.

 

– همزمان با آن بازی ما درگیر تمرینات و مسابقات لیگ جهانی بودیم و شاگردان خیلی با هیجان جام جهانی فوتبال را هم دنبال می کردند.

 

من آن صحنه را دیدم و متوجه آن شدم اما واقعا نمی دانستم چطور باید پاسخگوی آن باشم. نمی دانستم چه چیزی باید در مورد آن می گفتم. البته در این رابطه یک قاعده کلی دارم و آن این است که داوران از نظر من همیشه مقصرند. (می خندد) همیشه مقصرند. (دوباره می خندد)گفتگویی جالب با کواچ سرمربی محبوب تیم ملی والیبال ایرانآیا قبول دارید که هموطن شما در آن بازی حق تیم ما را خورد؟

– (بلند می خندد) واقعا خیلی سخت است که در این مورد حرف بزنم.

 

در میان بازیکنان بزرگ فوتبال صربستان، آیا با کسی هم در ارتباط هستید؟

– دژان استانکوویچ بازیکن بزرگی بود. او الان در اودینزه مربیگری می کند. ما سال هاست که با هم رفیق هستیم. اتفاقا 10 روز قبل با او حرف زدم و یک مربی بدنساز برای تیم های فوتبال معرفی کردم که اگر لازم داشت از وجودش استفاده می کند. دژان مربی خوبی است.

 

و مربی پرتغالی فوتبال ما؛ کارلوس کی روش را چطور؟ او را می شناسید؟

– رابطه شخصی با ایشان ندارم اما مسلما همه کارلوس کی روش را می شناسند. مربی که در منچستریونایتد و رئال مادرید کار کرده و تجربه حضور در جام جهانی داشته باشد، قطعا نامی آشنا در عرصه ورزش دنیا به حساب می آید. کارنامه کی روش شفاف و ارزشمند است. خوشحالم که این مربی را در ایران می بینم.

 

یک سوال کمی شخصی؛ با توجه به دنبال کردن فوتبال ایران، به واسطه علاقمندی بازیکنان تان، به نظر شما بهتر است در تیم ملی ایران بماند یا موقع رفتن فرا رسیده است؟

 

– فوتبال ورزش بسیار سختی است. باید کارشناسان این رشته در مورد آن بحث تخصصی کنند اما کی روش مربی بزرگی است. در رشته هایی مانند فوتبال یا والیبال یکی از شروط مهم برای رسیدن به نتایج خوب، صبور بودن است. به نظرم اگر صبور باشید و به کی روش فرصت بدهید، قطعا بیش از پیش موفق خواهد شد.

 

خوب به عید برسیم. تا چند روز دیگر سال نو شمسی از راه می رسد. در تمام این سال ها آیا نوروز در ایران بوده اید؟

– متاسفانه نه. هیچ وقت در نوروز ایرانی اینجا نبوده ام اما می دانم که وقتی در ایران عید می شود، همه جا تعطیل است.

 

(می خندد) اتفاقا چند روز قبل همراه با آقای خوش خبر (سرپرست تیم ملی) در خیابان چهره خاصی را دیدم که صورتش را سیاه کرده و لباس قرمز پوشیده بود. وقتی در مورد او سوال کردم به من گفتند که این کاراکتر «حاجی فیروز» نام دارد و نماد رسیدن عید نوروز است.

 

از همین جا برای مردم، ورزش ایران و به ویژه تیم ملی والیبال ایران بهترین ها را آرزو می کنم.

 

در آستانه سال نو شمسی، آرزوی مهمی که دارید چیست؟

– ما سال بسیار پرفشاری را پیش رو داریم. ابتدا لیگ جهانی، سپس رقابت های قهرمانی آسیا که خودمان میزبان هستیم 

 

پس از آن هم جام جهانی که به نوعی حکم یکی از رقابت های گزینشی المپیک 2016 را برایمان دارد. من تشنه موفقیت هستم و برای موفقیت در ورزش هیچ پایانی وجود ندارد. آرزو می کنم بتوانیم با کمک و همکاری همدیگر، همه موفقیت ها را برای ایران به دست بیاورم.

 

امسال چطور؟ عید نوروز ایران هستید یا قبل از روز اول سال جدید (20 مارس) می روید؟

– قبل از عید می روم. متاسفانه امسال هم نوروز اینجا نیستم. گفتم که ما سال بسیار فشرده ای را پیش رو داریم.

 

در خلال عید بازیکنان تعطیل هستند و استراحت می کنند تا برای اردوی تیم ملی آماده شوند بنابراین ماندن من در ایران هیچ لزومی ندارد. پیش خانواده ام برمی گردم تا حسابی شارژ شوم و بتوانم خودم را آماده 5 ماه بسیار فشرده همراه با تیم ملی ایران بکنم.

 

شما از نگاه مجله «همشهری تماشاگر»، به عنوان چهره ورزشی سال برگزیده شده اید.

– مسلم است که خیلی خوشحالم. این خوشحالی صرفا به خاطر خودم نیست. بدیهی است که هر انسانی از تشویق خرسند شود اما بیشتر از آن جهت خوشحالم که کار من و شاگردانم در جامعه به طور مطلوبی دیده شد

 

و مد نظر قرار گرفت. خوشحالم که می بینم علاوه بر مردم، رسانه ها و روزنامه نگاران هم متوجه کار بزرگ تیم ملی والیبال ایران شده اند؛

 

آن هم در شرایطی که در سال شما (منظور هجری شمسی) رخداد بزرگی همچون جام جهانی فوتبال هم بوده و ایران نیز در آن شرکت داشته است اما با این وجود سرمربی تیم ملی والیبال چهره سال می شود.

 

آن هم در کشوری که کارلوس کی روش در آن حضور دارد.

– مشخصا یکی از دلایل خوشحالی ام همین است. این نشاندهنده آن است که هم کار من دیده شده و هم شاگردانم؛ و این فوق العاده است که در کنار مربی بزرگی چون کارلوس کی روش قرار بگیری و در کشوری به عنوان چهره سال برگزیده شوی که کی روش هم در آن سرمربی یک تیم ملی است.

 

طبیعی است که فوتبال جایگاه خاصی دارد که با والیبال کاملا تفاوت ماهیتی دارد اما با این وجود عنوان چهره سال به شما می رسد و این عالی است.

 

اتفاقا برای اینکه به عنوان چهره سال انتخاب شوید، رقابت تنگاتنگی هم با کارلوس کی روش داشتید.

– الان در حال حاضر فکر می کنم من یک ذره محبوب تر از کی روش بوده ام که به عنوان چهره سال از نظر شما برگزیده شده ام. (می خندد) اما کسی چه می داند،

 

شاید اگر لیگ جهانی شروع شود، همه نظرها با یک باخت تیم ملی ایران عوض شود. البته دو نکته را فراموش نکنید؛

 

اول اینکه فوتبال واقعا یک تجارت جهانی و بزرگ است بنابراین نگاه ویژه رسانه ای را پشت سر خودش داردو دوم هم آن که ما در لیگ جهانی گروه بسیار دشواری داریم. آمریکا، روسیه و لهستان تیم های فوق العاده ای هستند

 

اما همانطور که در ابتدای مصاحبه گفتم، حالا دیگر سطح توقع مردم از والیبال بالا رفته است. حالا همه از تیم ملی والیبال ایران به خاطر نتایج بسیار خوبی که طی این سه سال گرفته، فقط پیروزی می خواند و بس. حال آنکه سایر تیم ها هم تلاش می کنند. به ویژه سال 2015 که باید برای رسیدن به المپیک هم تلاش کرد.

 

با این حساب بعد از تعطیلات عید، بازیکنان والیبال ایران احتمالا روزهای سختی را خواهند گذراند.

– من مطمئن هستم که کار بسیار دشواری پیش روی مان است؛ بنابراین باید بعد از عید نوروز، از هر روز و هر جلسه تمرین به بهترین شکل استفاده کنیم. ما اصلا فرصتی برای اتلاف وقت نداریم و باید خودمان را به حدی برسانیم که توانایی پیروزی مقابل رقبای بزرگ را داشته باشیم.

 

نمی خواهم نگاه خوبی که مردم نسبت به والیبال دارند، عوض شود. این آرزوی بزرگ من است.

 

اگر بخواهید به سبک ایرانی ها، یک چهره ورزشی را به عنوان بهترین ورزشکار جهانی انتخاب کنید، از بیست مارس 2014 تا بیست مارس 2015، به چه کسی رأی می دهید؟

 

– (به فکر فرو می رود) خب… جواب دادن به این سوال خیلی سخت است. من ورزش های دیگر را همانطور که گفتم،

 

دنبال می کنم اما با این وجود جواب دادن به چنین سوالی احتیاج به مطالعه و اشراف فراوان دارد تا حق کسی ضایع نشود…

 

(دوباره به فکر فرو می رود) خب بدیهی است که کریستیانو رونالدو و لیونل مسی خیلی خوب بودند. سال جام جهانی هم بود و علاوه بر لالیگا، مسابقاتی چون لیگ قهرمانان اروپا هم در جریان است

 

اما اگر قرار باشد فقط یک نفر را نام ببردم، با احترام به لیونل مسی، کریستیانو رونالدو و همه ورزشکاران نخبه جهان، انتخاب من هموطن خودم، نوواک جوکوویچ است.

 

یک تنیسور.

– بله. یک تنیسور و البته یک ورزشکار و انسان بسیار محترم. نوواک واقعا در عرصه تنیس جهان یک نابغه است. خودتان حتما دیده اید که چقدر خوب بازی می کند. او استثنایی است و این روزها هم در گراند اسلم دبی می درخشد. بله، انتخاب من نوواک جوکوویچ است.

 

آیا با او رابطه گرمی هم دارید؟

– نه. جوکوویچ از من خیلی جوان تر است. الان کواچ مربی شده اما جوکوویچ در اوج دوران بازیگری قرار دارد. البته اگر هر از چندگاهی همدیگر را ببینیم، در حد سلام و احوالپرسی بله، رابطه داریم اما صرفا در همین حد و نه بیشتر. همانطور که گفتم ما با هم هم نسل نبودیم.

 

سوالات ما به اتمام رسید اما می خواهیم انتهای مصاحبه را برای شما باز بگذاریم تا هر حرفی که خودتان می خواهید به عنوان حرف آخر بیان کنید. هر تقاضا، تشکر یا حتی انتقادی که داشته باشید.

 

– از نشریه شما متشکرم و برای همه مردم ایران در سالی که پیش روی آنهاست در تمام عرصه ها آرزوی موفقیت دارم. از طرف دیگر یک آرزوی ویژه هم برای ورزشکاران و ورزشدوستان ایرانی دارم.

 

آرزویم برآورده شدن همه آرزوهای خوب آنها و تحقق رویاهایشان در سال 1394 است. من خودم طعم تلخ مصدومیت را چشیده ام،

 

به همین خاطر برای تمام ورزشکاران ایرانی سال بدون مصدومیت را آرزو می کنم. بدونشک سلامتی برای همه افراد به ویژه ورزشکاران بسیار مهم است و امیدوارم این عنصر ارزنده هرگز از زندگی آنها رخت نبندد.

 

راستی، تبریک سال نو به زبان فارسی چه می شود؟

– آها… عید شما مبارک. (این جمله را به فارسی بیان می کند.)

 

برای کواچ و رویاهایش

شوالیه به دنبال سومین مدال طلا

مصاحبه با اسلوبودان کواچ هم جذاب بود و هم دشوار. جذاب از این نظر که نگاهمان نسبت به این شخص کاملا عوض شد و متوجه شدیم که برخلاف چهره ای که از او در تلویزیون می بینیم، اصلا آدم تنگ خلق و عصبانی نیست.

 

البته دشواری خاص خودش را هم داشت چون در ابتدا نمی دانستیم نسبت به سوالاتمان به ویژه پرسش های غیروالیبالی چه واکنشی نشان می دهد اما امیدواریم حرف هایش برایتان جذاب باشد،

 

به ویژه آنکه نخواستیم مصاحبه در مسیری کاملا تخصصی و فنی حرکت کند که بدون شک عزیزان و بزرگانی که جزو والیبال نویسان برجسته مطبوعات هستند، باید در مورد موارد فنی با سرمربی تیم ملی مباحثه و مصاحبه کنند.

 

به هر حال مصاحبه با کواچ، برگ سبزی است تحفه درویش. مصاحبه با مردی که طی 6 سال مربیگری در عرصه باشگاهی چهار مرتبه عنوانبهترین مربی را مال خود کرده و در عرصه بازیگری هم 2 مدال ارزشمند المپیک را به دست آورده است.

 

او را می توان شوالیه ای دانست که برای رسیدن به سومین مدال المپیکی زندگی اش به ایران آمده و اگر به این مهم نایل شود، قطعا به قهرمانی ملی برایمان بدل خواهد شد.

 

امیدواریم این مصاحبه در آستانه سال نو تحفه ای ناقابل برای شما عزیزان باشد و این نکته را هم اثبات کند که همشهری تماشاگر توجه به رشته های غیرفوتبالی را نه در حرف بلکه در عمل محقق کرده است.

 

از سوی دیگر باید تشکر صادقانه ای هم از محمدرضا داورزنی و امیرحسین احمدی نیا، روابط عمومی فدراسیون والیبال و البته «هومن باقری» عزیز که زحمت ترجمه را کشید، داشته باشیم که اگر حمایت این بزرگواران نبود، مجال مصاحبه با کواچ هم حاصل نمی شد.

 

 

منبع:هفته نامه همشهری تماشاگر