پارس ناز پورتال

تعطیلات عید را چگونه گذراندید؟! -طنز

مجموعه : مطالب طنز
تعطیلات عید را چگونه گذراندید؟! -طنز

تعطیلات عید را چگونه گذراندید؟! -طنز,،الان قلم را در دست می‌گیرم و برای مرغ خانگی اندیشه‌ام دانه می‌پاشم.

 

تعطیلات عید من از  «چهارشنبه سوری»  آغاز شد. یعنی از همان موقع که زنگ آخر خورد و من دویدم.

 

صدای فریاد مدیر از توی بلندگو می‌آمد که « ندو، مثه آدم راه برو»  ولی من برای تعطیلات خیلی عجله داشتم. آقای ناظم که دم در ایستاده بود،

 

وقتی دید هنوز دارم می‌دوم، با پاهایش ضربه‌ای به من زد، من از مدرسه به بیرون پرتاب شدم و تعطیلاتم آغاز شد.

 

شب «چهارشنبه‌سوری» ما هم مثل بقیه مشغول عملیات بودیم. چهارشنبه سوری‌ها را زیر پای مردم می‌انداختیم و از اینکه آدم‌ها مثل ذرتِ در حال تبدیل شدن به« … (حذف شد)

 

فیل» بالا و پایین ‌می‌پریدند خنده‌مان می‌گرفت. تا اینکه یک آدم‌ کت شلواری و عینکی با آن کیف سامسونتش جلو آمد و با من دعوا کرد،

 

سرم را که چرخاندم بابا را دیدم که با کاپشن چرم جگری و کلاه مشکی بافتنی‌اش به طرف مان می‌دود.

 

پدرم مرد شریف و خانواده دوستی است و به همین خاطر مرد کت شلواری را با ضربات محکمی از پای در آورد و همگی با هم در حالی که از خوشحالی دست و سوت بلبلی می زدیم فرار کردیم

 

و به خانه بازگشتیم. پدرم به انباری رفت تا سیگار بکشد. سیگار پدرم با سیگارهای توی خیابان کمی فرق دارد؛ بزرگ تر است ،نشستنی است و میکروفن و منقل کباب دارد. پدر گفت بقیه‌ مواد

 

چهارشنبه سوری را پس بده. به نظر من خسیس‌بازی کار بدی است. به همین خاطر با ناراحتی کیسه‌ پر از مواد چهارشنبه سوری را انداختم جلوی پدر و در انباری را بستم.

 

صداهای خیلی بلندی از انباری آمد و از آن روز به بعد پدر را ندیدم.

 

مادرم می‌گفت او به مهمانی خدا رفته. نمی‌دانم چرا خدا مادرم را دعوت نکرده.

 

فکر کنم به خاطر همین بود که در طول تعطیلات عید مادرم غمگین بود.

 

من هر بار که برای دلداری به مادرم می‌گفتم ای کاش پدر بیاید و تو را هم با خود به مهمانی ببرد، بلند می‌شد، دنبالم می‌کرد و با دمپایی در سرم می‌کوبید.

 

در آخر انشای خود را با آرزوی اینکه روزی خداوند همه‌ ما، مخصوصا آقا معلم را به مهمانی ببرد، به پایان می‌رسانم.‌‌

 

 

منبع:ایران مطلب