پارس ناز پورتال

روابط پیچیده و سخت نویسندگان معروف با همسرانشان

روابط پیچیده و سخت نویسندگان معروف با همسرانشان

روابط پیچیده و سخت نویسندگان معروف با همسرانشان,واقعیت این است که نویسنده های خوب، خیلی هم با همسران شان خوب نبوده اند. سلینجر در داستان «جنگل واژگون» قصه یک بارونس پول دار را تعریف می کند که به یک نویسنده تازه به دوران رسیده دل می بندد و …

 

می گویند پشت سر هر مرد موفق یک زن خوب قرار دارد  و البته پشت سر هر زن موفق هم یک مرد زن ذلیل وجوددارد. وقتی به تاریخ ادبیات نگاه می کنیم و و روابط میان همسران نویسنده های بزرگ را مطالعه می کنیم، می بینیم که اصلا نباید آرزو کرد همسر یک نویسنده معروف یا شاعر مشهور شد.

 

واقعیت این است که نویسنده های خوب، خیلی هم با همسران شان خوب نبوده اند. سلینجر در داستان «جنگل واژگون» قصه یک بارونس پول دار را تعریف می کند که به یک نویسنده تازه به دوران رسیده دل می بندد و آخر هم او را به دست می آورد

 

ولی می فهمد که با یک مرد بی احساس و بی اراده در زندگی روزمره طرف است که فقط روی کاغذ و در نوشته هایش قهرمان است اما این فقط مال قصه ها نیست.

پاتریشیا، همسر وی اس. ناپیل، نویسنده ترینیدادی برنده جایزه نوبل تا زمان مرگش 41 سال شوهرش را تر و خشک کرد و پرستید، اما نایپل در 24 سال اول زندگی یک دلمشغولی دیگر داشت و بعد هم یکی دیگر برای خودش پیدا کرد.

 

آلبرتو موارویان آن اوایل زنشک السا مورانته را زیاد دوست داشت اما بعد از 21 سال فیلش یاد هندوستان کرد و با یک نویسنده جوان تر به اسم داسیا مورایینی ازدواج کرد.

 

مورانته هم در این تنهایی و احساس پیری، بهترین آثارش را نوشت (از جمله رمان «تاریخ» را که به فارسی هم ترجمه شده است). تی. اس. الیوت و همسرش ویوین هم یک نمونه جالب دیگر هستند.
روابط پیچیده و سخت نویسندگان معروف با همسرانشانآنها در 1915 پس از سه ماه آشنایی ازدواج کردند و ماه عسل شان این طوری گذشت: الیوت در صندلی راحتی چرت می زود و ویوین اتاق خواب را تمیز می کرد.

 

ویوین هم رفت سراغ برتراند راسل فیلسوف که در هاروارد استاد الیوت بود. وقتی پس از 18 سال بالاخره الیوت همسرش را ول کرد تا بیشتر به شعرهایش برسد، ویوین رسما دیوانه شد و 5 سال بعد کارش به جایی رسید که فقط در تیمارستان قابل نگهداری بود.

 

البته ازدواج هایی هم بوده اند که یک طرفشان یا حتی هر دو طرف نویسنده بوده ولی اشتباهی خوب از آب درآمده است.

 

اگر ویلیام شکسپیر از دست زنش فرار کرد و رفت لندن نمایشنامه نویس شد اما جیمز جویس، دقیقا برعکس اگر زنش نبود، هیچ وقت هیچ چیزی نمی نوشت.

 

یا در مورد دن براون، نویسنده رمان های پلیسی که به فرقه های دینی خاص می پردازد، این همسرش بلیث نیولان بود که براون را مجاب کرد دست از خوانندگی بردارد و به جایش رمان بنویسد.

 

اتفاقا بلیث خودش کتاب کودکان می نویسد و نویسنده معروفی است و دقیقا به همین دلیل منتقدان براون او را متهم می کنند که زنش رمان هایش را به اسم او نوشته تا همسر 12 سال جوان تر از خودش را نگه دارد.

 

همسر ولادیمیر ناباکوف، یعنی ورا هم از آن نمونه های نادر بود که 66 سال تماممشنی، تایپیست، ویراستار، راننده و منبع الهام ناباکوف بود. ناباکوف می گفت شخصیت «لولیتا» را از او الهام گرفته.

 

فیودور داستایوفسکی هم با آنا برای این ازدواج کرد که با ناشر قرارداد نوشتن «قمارباز» را نوشته بود و پولش را هم قبلا خرج کرده بود و فقط 20 و چند روز از مهلتش باقی ماندهب ود و نیاز به یک تایپیست سریع داشت.
روابط پیچیده و سخت نویسندگان معروف با همسرانشانلئونارد وولف هم یک نمونه از این همسران فداکار بود که یک عمر زندگی با ویرجینیا وولف را تحمل کرد و از او نترسید که هیچ بلکه برای چاپ بهتر آثار ویرجینیا انتشاراتی به راه انداخت و نقشش در نویسندگی همسرش این بود که بعد از چاپ هر کتاب او تلفن به دست بگیرد

 

و از منتقدان مطبوعات بخواهد که نقدهای مثبت برای همسرش بنویسند تا او خودش را نکشد، که البته آخرش هم افاقه نکرد و ویرجینیا خرج دفن و کفن را هم گذاشت روی دستش.

 

اما همیشه هم رابطه های نویسندگان و زن های شان به این سرراستی نیست که یا رابطه گند و خراب باشد یا تا این حد ایثارگرانه. مثلا کاترین منسفیلد و جان میدلتون موری رابطه شان به این شکل بود که از 1911 که جان موری استعداد داستان نویسی منسفیلد را کشف کرد،

 

این دو نفر همین طور پی در پی با هم ازدواج کردند و طلاق گرفتند و دوباره ازدواج کردند و دوباره… و دوباره…

 

این وسط یک مقدار داستان کوتاه و رمان و شعر هم نوشتند یا ریموند کارور و زنش، تس گالاکر هر دو داستان نویس کوتاه نویس های معروفی بودند، رمز موفقیت شان در رعایت این نکته بود که کاری به کار هم نداشتند و حتی اتاق نوشتن شان هم جدا از هم بود.

 

معرفو ترین زوج روشنفکر تاریخ، ژان پل سارتر و  سیمون دوبووار حتی از همین حد جدایی هم فراتر رفتند و برای 50 سال مصداق عینی ضرب المثل «دوری و دوستی» شدند.
روابط پیچیده و سخت نویسندگان معروف با همسرانشاناما همه اینها که گفتیم، در برابر پیچیدگی های رابطه زوج شاعر و معروف تد هیوز و سیلویا پلات هیچ است. سیلویا پلات بعد از شش سال زندگی مشترک با تد هیوز که در یک شب شعر در کمبریج با او آشنا شده بود،

 

از او طلاق گرفت و یک سال بعدش هم با بازگذاشتن شیر گاز خودکشی کرد. از آن زمان تا به حال آنقدر روایت های متفاوتی از زندگی این زوج منتشر شده است که پیدا کردن واقعیت ماجرا از توی این شبکه روایت ها، کار حضرت فیل است.

 

از یک طرف بالاخره جدایی این زوج نشان می دهد که اوضاع چنان هم رو به راه نبوده ولی از آن طرف می دانیم که سیلویا پلات قبل از ازدواج سابقه افسردگی داشته و اقدام به خودکشی کرده است.

 

تکلیف خواننده این یکی داستان اصلا مشخص نیست، هرچند فمینیست ها مرگ پلات را تبدیل به سمبل و نمادی از ستم کشی جنس دوم می دانند. هر چه مدرک خلافش پیدا می شود را هم تقریبا قبول نمی کنند و طرفداران تد هیوز را به دست کاری در مدارک متهم می کنند.

 

آیا تد ایده های شاعرانه اش را از روی دست زنش می دزید و سیلویا آخرش از دست تد قد کرد و مرد؟ یااینکه تد بیخودی شعرش را حرام سیلویایی کرد که آخرش هم خودکشی کرد؟ این، از سوال های مهم تاریخ ادبیات است.

 

 

منبع:هفته نامه تماشاگران امروز