پارس ناز پورتال

ویژگی های افراد دو جنسه را بشناسید

مجموعه : حذف شده است
ویژگی های افراد دو جنسه را بشناسید

ویژگی های افراد دو جنسه را بشناسید 

افراد دو جنسه در قسمت ناحیه تناسلی مشکلاتی دارند. این افراد یا هر دو آلت را در بدن خود دارند یا به طور ناقص یکی از آلت های تناسلی را در بدن خود دارند و دیگری را به صورت یک زائده می توان مشاهده نمود. افراد دوجنسی کسانی هستند که دارای آلت تناسلی هر دو جنس هستند؛

 

از این افراد به عنوان افراد دارای اختلال هویت جنسی یا دارای ابهام در جنسیت یاد می شود که در فرآیند یک عمل جراحی، یکی از دو آلت تناسلی ایشان که ضعیف، کوچک و غیرمناسب تشخیص داده می شود، حذف و آلت دیگر تقویت و جایگزین می شود.

 

به گزارش خبرایرانی، چنانچه مردی پس از تغییر جنسیت و درحالی‌ که زن شده، فرزند خویش را به قتل برساند، با توجه به این‌که پدرِ مقتول محسوب می‌شود و پدر نیز درصورت قتل اولاد، قصاص نخواهد شد، لذا چنین فردی از قصاص نفس معاف بوده و تغییر جنسیت، تغییری در وضع پدری و رابطه ابوت وی ایجاد نخواهد کرد.

 

از نظر حقوقی نیز فرد ترانس سکشوال درصورتی که متأهل باشد، بلافاصله پس ازتغییر و به عبارتی تعیین جنسیت، ازدواجش از نظر شرعی باطل و رابطه زوجیت وی با همسر سابقش منحل می‌شود زمان ادای شهادت هست نه زمان تحمل (مشاهده) آن. از این‌رو چنانچه در جرم قتل که شهادت زنان قابل قبول نیست،

 

زنی از شهود بزه قتل تغییر جنسیت داده و درحالی ‌که جنسیت مذکر دارد، در دادگاه حاضر و ادای گواهی کند، شهادت وی پذیرفته خواهد شد.تغییر جنسیت ازجمله موضوعاتی هست که در سال‌های اخیر و با پیشرفت علم پزشکی به‌عنوان یکی از مسائل مستحدثه مورد توجه حقوقدانان نیز قرار گرفته هست.

 

بحث اعتبار شهادت زنانی که مرد می‌شوند، یا بحث وراثت یا ازدواج و مهریه و… که همگی با تغییر جنسیت دچار دگرگونی خواهند شد. برای بررسی چالش‌های حقوقی ترانس سکشوال‌ها با سیدمهدی حجتی، حقوقدان و وکیل دادگستری به گفت‌وگو نشسته‌ایم.

 

در رابطه با افراد «ترانس سکشوال» ترا جنسیتی ما با تغییر جنسیت روبه‌رو هستیم یا تعیین جنسیت؟اصطلاح تغییر جنسیت اصطلاحی هست که مسامحتا مورد استفاده قرار می‌گیرد و آنچه افراد دارای اختلال جنسیتی طی یک عمل جراحی انجام می‌دهند، درواقع تعیین جنسیت هست نه تغییر جنسیت؛

 

زیرا اصولا امکان این‌که مرد یا زنی بدون داشتن هیچ‌گونه اختلال جنسیتیِ فیزیکی یا روانی بتواند خود را به جنس مخالف تبدیل کند، وجود ندارد. از این‌رو صرفا افرادی ممکن هست خواهان تغییر جنسیت باشند که یا مصداق دو جنسیتی‌ها (Hermaphrodite) یا در زمره ترانس سکشوال‌ها (Transsexual) باشند.

 

دو جنسی به چه معناست؟
افراد دوجنسی کسانی هستند که دارای آلت تناسلی هر دو جنس هستند؛ از این افراد به‌عنوان افراد دارای اختلال هویت جنسی یا دارای ابهام در جنسیت یاد می‌شود که در فرآیند یک عمل جراحی، یکی از دو آلت تناسلی ایشان که ضعیف، کوچک و غیرمناسب تشخیص داده می‌شود، حذف و آلت دیگر تقویت و جایگزین می‌شود. در این حالت بیمار دوجنسی به یکی از دوجنس مذکر یا مؤنث تبدیل می‌شود.

 

اما در ترانس سکشوال‌ها ماجرا باید متفاوت باشد!
اما ترانس سکشوال‌ها افرادی هستند که بدون اختلال فیزیکی در دستگاه تناسلی خویش، خود را به لحاظ روحی و روانی متعلق به جنس مخالف می‌دانند و حاضر به پذیرش جنسیت مادرزادی خویش نیستند. این گروه از افراد، از جنسیت خویش رضایت نداشته و مردانی هستند که از نظر روانی، خود را مؤنث یا زنانی هستند که خود را مذکر می‌پندارند.

 

از نظر شرع و قانون عمل تعیین جنسیت پذیرفته شده هست یا خیر؟
از نظر شرعی، فقهای شیعه با لحاظ شرایطی، امکان انجام عمل جراحی و تعیین جنسیت در افراد ترانس سکشوال را جایز دانسته و فتوای بر اباحه آن داده‌اند که البته پرداختن به آن از حوصله این وجیزه خارج هست. اما آنچه وضع حقوقی ترانس سکشوال‌ها را نسبت به افراد دوجنسی متفاوت می‌کند، آن هست که افراد دوجنسی- که از آنها در کتب فقهی به افراد خنثی تعبیر می‌شود.

 

از نظر فقهی و حقوقی وضع حقوقی ثابت و شناخته‌شده‌ای دارند و لذا چالش چندانی درمورد وضع حقوقی ایشان وجود ندارد؛ درحالی‌ که وضع حقوقی افراد ترانس سکشوال، متعاقب تغییر جنسیت بسیار متفاوت و واجد آثار حقوقی مختلفی هست و متعاقب تغییر جنسیت، بسیاری از حقوق و تکالیف قانونی افراد، با تغییرات اساسی روبه‌رو می‌شود.

 

طی عمل جراحی، با تغییر جنسیت وضعیت هویتی این افراد چگونه مشخص می‌شود؟
از نظر وضع هویتی، افراد ترانس سکشوال پس از تغییر جنسیت، می‌توانند به استناد ماده ٢٠ قانون ثبت‌احوال، با دریافت شناسنامه جدید، مشخصات هویتی خویش را از حیث نام کوچک تغییر داده و اسمی متناسب با جنسیت جدید خویش انتخاب کند. همین تغییر باعث می‌شود که نسبت خویشاوندی فردی که تغییر جنسیت داده،

 

با سایر برادران یا خواهرانش تغییر کرده و اگر سابقا خواهر بوده، به برادر و بالعکس تبدیل شود و درصورت داشتن برادرزاده یا خواهرزاده، نسبت وی با آنها نیز تغییر و درصورتی که عمو باشد، به عمه تبدیل و بالعکس و درصورتی که دایی باشد، به خاله و بالعکس تبدیل خواهد شد.

 

اگر چنین فردی ازدواج کرده باشد، رابطه با همسر یا فرزندان چگونه خواهد شد؟
با این حال تغییرجنسیت، باعث تبدیل عنوان پدر به مادر و بالعکس نخواهد شد، زیرا ملاک رابطه ابوت و بنوت، زمان انعقاد نطفه هست و در زمانی که نطفه شکل گرفته هست، والدین حسب مورد، پدر یا مادر جنین بوده‌اند و تغییر جنسیت، باعث تغییر عنوان پدری و مادری نخواهد شد؛ از این‌رو چنانچه مردی تغییر جنسیت داده

 

و به زن تبدیل شود، این امر باعث سلب حق حضانت وی، پس از رسیدن فرزندش به سن ٧سالگی نخواهد شد.از نظر مقررات حاکم برحقوق کیفری، تغییر جنسیت می‌تواند واجد آثار عدیده‌ای باشد، دراین‌باره توضیح می‌دهید؟
همچنانکه گفته شد، تغییر جنسیت باعث تغییر عنوان پدر به مادر و بالعکس نخواهد شد،

 

از این‌رو چنانچه مردی پس از تغییر جنسیت و درحالی ‌که زن شده، فرزند خویش را به قتل برساند، با توجه به این‌که پدرِ مقتول محسوب می‌شود و پدر نیز درصورت قتل اولاد، قصاص نخواهد شد، لذا چنین فردی از قصاص نفس معاف بوده و تغییر جنسیت، تغییری در وضع پدری و رابطه ابوت وی ایجاد نخواهد کرد.

 

اگر مادری فرزند خود را به قتل برساند، چطور؟
همچنین اگر مادری فرزند خود را به قتل برساند و سپس تغییر جنسیت داده و به مرد تبدیل شود، تغییر جنسیت صورت گرفته باعث صدق عنوان پدر وی نبوده و درصورت مطالبه اولیای دم قصاص خواهد شد.با این توصیف سن تکلیف و مسئولیت کیفری در افرادی که در سنین کودکی تغییر جنسیت می‌دهند، چگونه خواهد شد؟

 

یکی از شرایط لازم برای تحقق مسئولیت کیفری، بلوغ هست. بدین ترتیب ممکن هست دختری که به سن بلوغ جنسی رسیده، در سن ١٣سالگی تغییر جنسیت داده و به جنس مذکر تبدیل شود که دراین‌ صورت ملحق به سن بلوغ شرعی درپسران (١٥‌سال تمام قمری) نخواهد بود؛ حال اگر چنین فردی در زمانی که واجد بلوغ جنسی درحین مؤنث بودن خویش بوده،

 

مرتکب جرم شده و سپس تغییر جنسیت داده باشد و در قالب جنسیت جدید خویش فاقد وصف بلوغ باشد، دراین صورت تغییر جنسیت تأثیری در مسئولیت کیفری فرد نداشته و ملاکِ مسئولیت کیفری فرد، زمان ارتکاب جرم هست نه وضع او پس از تغییر جنسیت.

 

آقای حجتی، اکنون اگر مردی ترنس مرتکب قتل یک زن شود، با تغییر جنسیت، دیه یا قصاص تغییر خواهد کرد؟
در مواردی که مرد ترانس سکشوالی مرتکب قتل زنی شده یا جنایتی با بیش از میزان ثلث دیه بر او وارد کرده هست و اجرای قصاصِ نفس یا عضو، مستلزم پرداخت فاضل دیه از ناحیه مجنی علیها یا اولیای دم وی هست،

 

نیز تغییر جنسیت مرتکب، چالش‌برانگیز خواهد بود. به‌عنوان مثال، اگر مردی، مبادرت به قتل زنی کند، اولیای دم مقتوله باید برای قصاص مرد قاتل، مبلغی معادل نصف دیه کامل مرد را به‌عنوان فاضل دیه، به قاتل بپردازند تا امکان اجرای قصاص فراهم شود.

 

حال چالش اساسی آن‌جاست که اگر قاتل پس از ارتکاب قتل، تغییر جنسیت داده و جنسیت مؤنث برگزیند، آیا با توجه به تساوی قاتل و مقتول درجنسیت، همچنان پرداخت فاضل دیه ضروری هست یا این‌که مقتضای آن با تغییر جنسیت از بین رفته هست؟

 

دراین موارد اگرچه اختلاف‌نظر وجود دارد، لیکن مقتضی استصحاب، جنسیت زمان وقوع قتل هست زیرا قتل در زمانی ارتکاب پیدا کرده هست که مرتکب واجد جنسیت مذکر بوده و تغییر جنسیت نمی‌تواند واجد اثر قهقرایی بوده و وضع حقوقی حاکم بر زمان ارتکاب جرم را تغییر دهد. لازم به ذکر هست که درجرایمی که جنسیت افراد موثر درمجازات ایشان هست نیز، تغییر جنسیت چالش‌برانگیز خواهد بود.

 

به‌عنوان مثال، رابطه نامشروع یا عدم رعایت حجاب شرعی ازجمله جرایمی هست که جنسیت افراد در تحقق یا عدم تحقق جرم تأثیرگذار هست.حال اگر فردی در زمانی که متصف به جنسیت مؤنث بوده با مردی رابطه نامشروع داشته و قبل از تعقیب و مجازات با تغییر جنسیت، به جنس مذکر تبدیل شود،

 

دراین صورت نیز اگرچه ادامه رابطه متعارف چنین فردی با همان مرد، دیگر مصداق رابطه نامشروع نیست، لیکن این امر تأثیری برجرایم سابق بر تغییر جنسیت او و آن مرد ندارد.

 

اگر فرد متأهلی بعد تعیین جنسیت زن یا مرد، ازدواج چه سرنوشتی خواهد داشت؟
از نظر حقوقی نیز فرد ترانس سکشوال درصورتی که متأهل باشد، بلافاصله پس از تغییر و به عبارتی تعیین جنسیت، ازدواجش از نظر شرعی باطل و رابطه زوجیت وی با همسر سابقش منحل می‌شود؛ چراکه درحقوق ایران، صرفا ازدواج بین دو جنس مخالف، شرعی و قانونی شناخته شده و ازدواج افراد همجنس با یکدیگر امکان‌پذیر نیست.

 

با این حال اگر زن و شوهری به صورت همزمان تغییر جنسیت دهند و هرکدام جای آن یکی را از نظر جنسیت بگیرد، در این صورت اگرچه بقای نکاحشان بعید نیست و می‌توان حکم بر تداوم رابطه زوجیت داد ولی بهتر هست که مجددا بین این دوفرد، صیغه عقد نکاح جاری شود تا شبهه‌ای باقی نماند.

 

حال اگر کسی که تغییر جنسیت داده، در زندگی زناشویی خویش زن و به عبارتی زوجه بوده هست، دراین صورت باید دید که وضع مهریه و سایر حقوق مالی و غیرمالی وی مانند حضانت چگونه خواهد شد؟

 

در مورد مهریه با توجه به این‌که به موجب ماده ١٠٨٢ قانون مدنی، به مجرد تحقق عقد نکاح، زن مالک مهریه می‌شود و حسب این فتوا که تغییر جنسیت باعث بطلان نکاح از زمان تغییر جنسیت می‌شود؛ لذا درصورتی که زن مهریه خویش را تا قبل از تغییر جنسیت دریافت نکرده باشد،

 

می‌تواند حتی پس از تغییر جنسیت نیز مبادرت به مطالبه تمام یا نیمی از مهریه خویش حسب مورد (از حیث مدخوله یا غیرمدخوله بودن) کند؛ چراکه اصلِ حق با انعقاد عقد نکاح، ثابت و محقق شده و سقوط آن نیازمند دلیل هست و تغییر جنسیت، دلیل سقوط حق مطالبه مهریه نیست. با این حال، نظرات مخالفی نیز در این زمینه از ناحیه برخی از فقهای امامیه ارایه شده که پرداختن به آن از حوصله این نوشته خارج هست.

 

با ابطال ازدواج، مهریه چه می‌شود؟
معذالک بنابر نظری دیگر چنانچه تغییر جنسیت ازسوی زن و بدون اجازه شوهر باشد، چیزی برعهده شوهر نیست که از باب مهریه به زن بپردازد؛ زیرا مهریه در ازای تفویض بضع و به عبارتی استمتاعات جنسی شوهر از زن هست که به وی پرداخت می‌شود و مردی که اقدام به ازدواج کرده و مهریه را به زوجه می‌پردازد،

 

با امید و هدف تداوم زندگی مشترک با همسرش هست که آن را برعهده می‌گیرد و لذا وقتی زن به واسطه تغییر جنسیت، خود را از علقه زوجیت و امکان استمتاع خارج می‌سازد، یک ضررمالی بر شوهر وارد ساخته که ضامن آن هست. از این‌رو اگر مهریه را دریافت کرده باشد، باید نسبت به استرداد تمامی آن به شوهر اقدام کند و اگر چیزی دریافت نکرده باشد، حق دریافت آن را ندارد.

 

دراین صورت عده هم نباید زمان طلاق مطرح باشد؟
در مورد رعایت عِده نیز توسط زنی که به‌ واسطه تغییر جنسیت، نکاح سابق او منحل شده و قصد ازدواج مجدد دارد نیز اختلاف نظر وجود دارد. با این حال به نظر می‌رسد که عده از احکام ویژه زنان هست و برای کسی که جنسیت مذکر پیدا کرده هست، عده موضوعیتی نداشته و چنین فردی بلافاصله پس از تغییر جنسیت و بدون رعایت ایام عده می‌تواند با دیگری ازدواج کند.

 

مگر نه این‌که ولایت با پدر و جد پدری هست، درشرایطی که فرزند دیگر پدری ندارد، دارای ٢ مادر شده بحث ولایت به چه شکلی مطرح خواهد شد؟ یا وقتی مادری پدر شود، این‌جا ولایت با کدام هست؟

 

درخصوص حق ولایت پدر بر فرزند نیز، تغییر جنسیت می‌تواند واجد آثار مهمی باشد، زیرا ولایت از خصوصیات پدر و جد پدری هست و معذالک تغییر جنسیت باعث تبدیل وضع پدر از حالت مردانگی به زنانگی شده و همین امر اقتدار او را در اداره امور مالی و تربیت کودک به چالش می‌کشد، معهذا همچنان‌که گفته شد،

 

تغییر جنسیت باعث زوال وصف رابطه ابوت و پدر و فرزندی نشده و چنین فردی همچنان به ‌واسطه متصف بودن به وصف پدری درزمان انعقاد نطفه، همچنان بر فرزند خویش ولایت دارد. به همین ترتیب، تغییر جنسیت توسط مادر، باعث ایجاد حق ولایت برای او نخواهد داشت.

 

طبق قانون و شرع تقسیم ارث میان زنان و مردان متفاوت هست، تقسیم ارث براساس زمان فوت درنظر گرفته خواهد شد یا زمان تولد؟

 

 به گزارش پارس ناز درخصوص موضوع ارث نیز در باب تغییر جنسیت باید گفت که اصولا تغییر جنسیت از موانع ارث نیست، لیکن اگر کسی در زمان حیات مورث خویش تغییر جنسیت داده و از مرد به زن تبدیل شود، دراین صورت پس از فوت مورث، اگر وی فرزند او باشد، بر مبنای وضع جنسیتی خویش در زمان فوت ارث خواهد برد و سهم‌الارث او نصف برادرانش خواهد بود.

 

قبل از تقسیم ماترک تغییر جنسیت رخ دهد، چطور؟
لیکن درصورتی که کسی پس از فوت مورث خویش و تا قبل از تقسیم ماترک، تغییر جنسیت دهد، این امر باعث تغییر در میزان سهم‌الارث وی نخواهد شد، چراکه از نظر حقوقی به محض فوت مورث، مالکیت به صورت قهری به وراث انتقال پیدا کرده و تغییر جنسیت بعدی نمی‌تواند تغییری در وضع مالکیت وراث ایجاد کند.

 

آیا تغییر جنسیت بر ادله اثبات دعوی نیز تأثیرگذار هست؟
تأثیرگذار هست، به این معنی که در برخی از امور حقوقی و در برخی از جرایم، نصاب شهود و همچنین قبولی یا عدم قبولی شهادت بستگی به جنسیت فرد دارد.

 

شهادت زنانی که مرد شده، در دادگاه پذیرفته خواهد شد؟
آنچه در این رابطه حایز اهمیت هست، زمان ادای شهادت هست نه زمان تحمل (مشاهده) آن. از این‌رو چنانچه درجرم قتل که شهادت زنان قابل قبول نیست، زنی از شهود بزه قتل تغییر جنسیت داده و درحالی ‌که جنسیت مذکر دارد، در دادگاه حاضر و ادای گواهی کند، شهادت وی پذیرفته خواهد شد،

 

چراکه با تغییر جنسیت، وی از تمامی حقوقی که برای مردان وضع شده، برخوردار می‌شود و دلیلی بر عدم پذیرش شهادت چنین شاهدی وجود ندارد.