پارس ناز پورتال

متن های زیبا به عشق وجود مادر

مجموعه : اس ام اس جدید
متن های زیبا به عشق وجود مادر

متن های زیبا به عشق وجود مادر

آن هنگام که مادرت پیرتر میشود و چشمهای گرانبها و با ایمان او زندگی را آنگونه که زمانی میدید نمیبینند
زمانیکه پاهایش فرسوده میگردند و برای گام برداشتن نمیتوانند او را یاری دهند

 

در آن هنگام بازوانت را برای یاری او به کار گیر
با خوشی و سرمستی از او نگاهبانی کن

 

زمانی که اندوهگین است بر توست که تا آخرین گام او را همراهی کنی
اگر از تو چیزی میپرسد او را پاسخگو باش

 

و اگر دوباره پرسید باز هم پاسخگو باش
و اگر دگربار پرسید دگربار پاسخش بگو

 

نه از روی ناشکیبایی بلکه با آرامشی مهربانانه
و اگر تو را به درستی درنمی یابد، شادمانه همه چیز را برای او بازگو
ساعتی فرا میرسد، ساعتی تلخ که دهان او دیگر هیچ درخواستی را بیان نمیکند…

.

.

.

اگر گره ی زندگیت خسته ت کرد و افتادی به نفس نفس
اگر موندی میون یه درموندگی عجیب و پرسیدی از خودت: از کجا خوردم که اینجوری زخمی شدم؟
برگرد خونه… خونه… خونه…

 

دستانِ مادرت محل سجده است به فتوای تمام مراجع ! اذان به افق مادر است این حوالی
اگر اول وقت اجابتش نکردی، قضایش را بجا بیور
ببین دل و جان مادرت از وجودت خراشیده نیست؟

.

.

.
مامان یعنی تو احتیاج داری به کسی که همیشه کنارت باشد و تو رو حمایت کنه
مامان یعنی پناه بردن به کسی از نگاههای غریبه ها

 

مامان یعنی تا صدا کنی کسی کنارت حاضر باشه
مامان یعنی کسی که شب تا صبح بارها و بارها بیدار بشه و پتو رو بکشه روت

 

مامان یعنی کسی که تا گریه گرسنگی سر میدی بلافاصله از راه میرسه
مامان یعنی کسی که همیشه تو رو تمیز نگه میداره

 

مامان یعنی کسی که با تو کودک میشه
مامان یعنی کسی که از دیدن تو بینهایت لذت میبره

 

مامان یعنی کسی که با تو بیدار میشه و با تو میخوابه
مامان یعنی کسی که خسته س اما به تو لبخند میزنه

 

مامان یعنی همبازیت
مامان یعنی تمام لحظه های دنیای کوچیکت

 

مامان یعنی کودکیت
مامان یعنی کسی که عاشقته، همین!

.

.

.
مادر واژه ایست که در یک کلمه ی ساده و چند حرف نمی گنجد
مادر ذره ذره وجودش را در شب بیداری هایش جا گذاشته

 

در لحظه های تلخ و شیرین کودکی های فرزندانش
در لحظه لحظه ی تربیت پاره های تنش

 

در قد کشیدن شان
در بزرگ شدن شان
در به بار نشستن شان…

.

.

.
بابت هر شبی که بدون گفتن شب بخیر به تو سر به بالین نهادم
بابت هر صبحی که بی سلام به تو آغاز کردم

 

بابت لحظات شادی که به یادت نبودم
بابت هر گره که به دست تو باز شد و من قدر ندانستم

 

بابت هر گره که به دستم کور شد و مقصر تو را دانستم
مرا ببخش مــــــــــــــادرم…

.

.

.
مـــــــــــــادر
اشک هایش را شبانه کنار پنجره اتاقش جاری میکند
همانند پروانه به دور همه میگردد

 

همه را دوست دارد اما خودش تنهـــــاست
در انتظار نگـــــــاهی آشنا سالهاست که در سر کوچه ای معــــــــرفت قدم میزند
پنهــــانی عاشق میشود و در کنار غبار سالها فراموش میگردد…