پارس ناز پورتال

قلم زدن برای مقاله نویسی تا مهاجرت

قلم زدن برای مقاله نویسی تا مهاجرت

قلم زدن برای مقاله نویسی تا مهاجرت 

تعداد مقاله های استادان و اندیشمندان ایرانی در دانشگاه ها ملاک کیفیت تحصیل در دانشگاه های ایران است و آمار جهانی هم بر اساس همین مقاله ها اندازه گیری می شود. هر چند موج مقاله نوشتن از اوایل دهه 80 مد شد؛ اما در چند سال گذشته تعداد مقالات ما با جهش چند برابری روبرو شد؛

 

اتفاقی که به دلیل بالا بردن عنوان دانشگاه های ما در میان دانشگاه های جهان مورد پسند سیاستمداران نظام آموزش عالی نیز بود.استاد با تولید مقالات زیاد ارتقا پیدا می کرد، دانشجو مدرک می گرفت و سیاستمدار به هر دو آنها افتخار می کرد و اسم شان را جزو رزومه کاری اش می نوشت. در این میان چه کسی باید به اعتراض نسبت به این چرخه کامل در زمینه توهم رشد علمی می پرداخت؟

 

به سراغ سید محمد امین قانعی راد رییس انجمن جامعه شناسی ایران و عضو هیات علمی مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور رفتیم تا با او درباره دلایل جامعه شناختی بالا رفتن تعداد مقالات گفتگو کنیم.
قلم زدن برای مقاله نویسی تا مهاجرتدلایل جامعه شناختی مقاله سالاری در نظام دانشگاهی ایران و ملاک قرار گرفتن آن در ارتقای علمی استادان را در چه مواردی می بینید؟

 

– در دو دهه اخیر، تعداد مقالات «آی اس آی» رشد زیادی در کشور ما داشته است. این در حالی است که قبل از سال های 75 توجه زیادی به مقاله نویسی وجود نداشت و دانشگاه و تاکید استادان بر آموزش بود و سنجش دانشجویان هم بر اساس امتحان بود؛ البته نبود دوره های تحصیلات تکمیلی به صورت گسترده

 

در این موضوع دخیل است و دانشجویان برای فراغت از تحصیل با شرطی مبنی بر داشتن مقالات «آی اس آی» روبرو نبودند و بیشترین تمرکز بر آموزش بود.

 

بعد از سال 75 خیلی از معیارها تغییر کرد و به صورت گسترده شاهد توده ای شدن آموزش عالی بودیم. در آن زمان ادعایی مطرح شد – که البته تا حدی ادعایی بیش نبود تا واقعیت – که دانشگاه های ما از آموزش به سمت پژوهش می روند. در کنار این موارد، پیدایش پدیده ای به نام فرار مغزها یا مهاجرت نخبگان باعث شد

 

نظام رسمی ادعا کند ایران روند شاخص های توسعه علمی و فرایندهای توسعه را طی می کند. نتایج پژوهش محوری فقط در تعداد مقالات خود را نشان داد؛ در حالی که علاوه بر تعداد مقالات می توانست پژوهش در فاکتورهای دیگری مانند تعداد اختراعات، ابتکارات یا ارتباط صنعت و دانشگاه نیز لحاظ شود.

 

به دلیل اینکه راحت ترین راه سنجش توسعه علمی، تعداد مقالات بود، گرایش سیستم بر نشان دادن توسعه علمی، رویکرد کمّی به خود گرفت. اختراع و ابتکار و برقراری رابطه ای پویا و نظام مند بین دانشگاه و صنعت مشکل است اما با اصلاح چند آیین نامه به راحتی می توان تعداد مقالات را افزایش داد.

 

با افزایش تعداد مقالات، مفهومی مبنی بر شتاب رشد علمی با استناد به آمار «آی اس آی» مطرح شد. با افزایش تعداد دانشجویان تحصیلات تکمیلی و اینکه دانش کاربرد زیادی در جامعه ندارد، جامعه با تعداد زیادی از نیروهای جوان و تحصیلکرده مواجه شد که امکان اشتغال آنها وجود نداشت؛ بنابراین نیروی کار مجبور یا علاقه مند به خروج از کشور می شود.

 

برای خروج باید پذیرش گرفته شود، برای پذیرش باید کارنامه پژوهشی دانشجو با نوشتن مقاله و چاپ در مجلات بین المللی تقویت شود و در کنار آن، نام استادان کنار نام دانشجو در مقالات زده شود و نتیجه این می شود که استادان ارتقا پیدا می کنند و دانشجویان نیز رزومه علمی خود را تقویت می کنند.

 

این مجموعه دست به دست هم دادند تا نتیجه اش رشد ظاهری علمی با پایه قرار دادن تعداد مقالات شد. اتفاقا این عین رشد نکردن است. در کشور ما مقالات در جهت مهاجرت دانشجویان نوشته می شوند.

 

تحقیقی درباره دلایل اصلی بالا رفتن تعداد مقالات صورت گرفته است؟

 

– اتفاقا خود من در تحقیقی در این زمینه شرکت داشتم؛ تحقیقی که پایان نامه یکی از دانشجویانم بود و من جزو تیم راهبری این پایان نامه بودم و درباره دلایل دانشجویان تحصیلات تکمیلی در نگارش مقالات بین المللی تحقیق صورت گرفته بود. در مصاحبه هایی که انجام داده شد اکثر دانشجویان بر این اذعان داشتند

 

که مقاله می نویسند تا از کشور خارج شوند و اصلا هدف در جهت توسعه علمی و ارتقای رتبه علمی کشور نبوده است و استادان نیز برای ارتقا یافتن در نظام اداری دانشگاه این کار را می کردند تا در نتیجه بتوانند از گرنت دانشگاه برخوردار باشند و ارتقا پیدا کنند.
قلم زدن برای مقاله نویسی تا مهاجرتدر دانشگاه های ما روی مقاله نوشتن تاکید می شود؛ در حالی که دانشجویان و استادان ما آموزش عمیق ندیده اند. شما باید کار دانشی انجام دهید و پس از این کارهای علمی، چیزی به اسم مقاله رسوب کند؛ به طوری که ماحصل آن کار علمی و میوه آن چیزی باشد به اسم مقاله. امروزه مقاله نوشتن

 

به چینش یکسری مباحث از نظر روش شناختی و دادن یک نظم صوری و فرمال محدود شده تا بتواند نظرات مجلات را تامین کند. از سوی دیگر مجلات داخلی هم به دلیل کمبود مقالات با کیفیت، انتظارات خود را از مقالات پایین آورده اند و به همین سبب مقالاتِ با کیفیت پایین پذیرفته می شود.

 

این مقالات بی کیفیت از سوی همان افرادی نوشته شده که روی موضوعات تکراری انور می دهند، برای مثال در حوزه جامعه شناسی راجع به سرمایه اجتماعی در تهران کار شده است و این شخص به بررسی همین موضوع در ناحیه دیگر می پردازد.

 

به همین سبب هیچ دانش جدیدی نه از نظر مفهومی و نه از نظر روانشناسی تولید نمی شود و فقط اطلاعات خردی تولید می شود که آنچنان ارزش علمی که به صورت مقاله چاپ شود ندارد.تولید داده به تنهایی کار علمی محسوب نمی شود. تولید علمی داده از سوی دستگاه های اجرایی،

 

مراکز نظرسنجی و داده سازی مثل مرکز آمار ایران، سازمان های برنامه و بودجه در استان های مختلف وزارت کشور و وزارت تعاون کار و رفاه اجتماعی انجام می شود. در کار علمی باید از تلاقی منظر و روش یک چشم انداز جدید و علمی که قابل عرضه در مقیاس جهانی باشد ایجاد شود.

 

چه ملاک هایی نشان می دهد که تعداد بالای مقالات چاپ شده در ایران کیفیت بالایی ندارد؟

 

– میزان تاثیرگذاری مقالات زمانی مشخص می شود که در دیگر مقالات به آن ارجاع داده شود. ما مقالات زیادی نوشته ایم اما میزان ارجاع به مقالات ما بسیار کم است و این به دلیل کمیت گرایی است. تعداد زیادی دانشجو فارغ التحصیل می شوند و تمامی آنها خواستار ارائه مقاله و چاپ آنها در مجلات «آی اس آی» هستند.

 

در سطح جهانی دانشجویان مقاله نمی نویسند، بلکه استادان درصدد ارائه مقاله هستند و دانشجویان به دنبال یادگیری در کنار استادان خود هستند.در بسیاری از دانشگاه های ما استادان مقاله نویسی را کنار گذاشته اند، چرا که اگر در طول سال یک یا دو مقاله چاپ کنند وظیفه خود را به طور معمول انجام داده اند

 

و امتیاز لازم را برای ترفیع سالانه خود کسب خواهند کرد. این استادان هر کدام چندین دانشجوی دکترا دارند که حاضر به ارائه مقاله برای استادان خود هستند. ما فقط متنی بر متن های موجود می افزاییم؛ کتابی را بر کتاب های موجود، مقالاتی را بر مقالات موجود اضافه می کنیم. این توسعه علمی نیست.

 

زمانی توسعه علمی رویت می شود که تحقیقی که صورت گرفته به نحوی در جامعه علمی اجماعی را ایجاد کند، از آن استقبال شده و آن را به کار گیرند و نتایج و پیامدهایش از سوی محققان دیگر بررسی شود و ارزیابی در بهبود فرآیندهای اجرایی، صنعتی، اجتماعی و … باشد و تاثیری هر چند ناچیز بگذارد، به گونه ای که این پژوهش ادامه کار دیگری باشد و نیز زمینه تحقیق افراد دیگر قرار گیرد.

 

سیاستمداران از این ملاک ناقص و ابتر برای آمارسازی های خود حمایت می کنند، استادان ارتقا می یابند و دانشجو نیز مدرک می گیرد؛ چه کسی قرار است به این روند معیوب اعتراض کند؟

 

 شکاف یا حفره های بسیاری در ساختمان توسعه علمی ما وجود دارد. ساختمان کنونی توسعه علمی موضوعات گوناگون که می توان فهمید که هر کدام از دانشجویان این استاد مقاله ای در زمینه های مختلف نوشته اند و این استاد نام و امتیاز مقاله را از آن خود کرده است. همین استادان منصب های اجتماعی و دانشگاهی را تصاحب می کنند و به نگارش کتاب با درک سطحی از علم می پردازند؛

 

بنابراین روز به روز شاهد این خواهیم بود که جامعه ما آن تراکم علمی را که باید داشته باشد، ندارد؛ اما در عین حال شاخص های علمی بالاست و این پارادوکس موجود در نظام دانشگاهی ما است.

 

در جواب به سوال شما بایتد بگویم این تعداد از مقالات، آمارسازی نشده اند و واقعا تعداد زیادی مقاله وجود دارد؛ اما اینکه با چه اصولی نگارش شده و با چه معیاری منتشر شده اند جای بحث دارد. به گمان من آمارسازی نشده است اما مقاله سازی شده است. استاد و دانشجوپروری صورت گرفته اما اندیشه ورزی و نظریه سازی شکل نگرفته است.