پارس ناز پورتال

قانون جاذبه در دنیای امروزی

قانون جاذبه در دنیای امروزی

قانون جاذبه در دنیای امروزی 

اگر به هرچیزی فکر کنید آن را به سوی خود جذب می کنید,افکار انسان عمل وی را می سازند,مثلا اگر زیادی به پول فکر کنید به دنبال پول خواهید رفت. چند جمله از باب دويل نويسنده و متخصص قانون جاذبه به طور كلي، قانون جاذبه مي‌گويد كه همانندها يكديگر را جذب مي‌كنند، اما منظور بيش‌تر شباهت افكار است…

 

قانون جاذبه اهميتي نمي‌دهد كه شما چيزي را خوب يا بد مي‌دانيد يا آن را مي‌خواهيد يا نه، قانون جاذبه صرفا به انديشه شما پاسخ مي‌دهد. پس اگر به قرض‌هاي بزرگ‌تان فكر مي‌كنيد و به خاطر وجود آن‌ها احساس ناراحتي مي‌كنيد فركانس مربوط به اين افكار را نيز به كيهان مي‌فرستيد: “به خاطر اين همه بدهي حال خوشي ندارم”.

 

به اين ترتيب، بدهي را براي خودتان مسجل كرده‌ايد و هر لحظه به آن مي‌انديشيد، در نتيجه قرض و مشكلات مالي بيش‌تري را جذب زندگي خود مي‌سازيد.قانون جاذبه يكي از قوانين طبيعت است. شخصي نيست و خوب و بد را هم از هم تشخيص نمي‌دهد. اين قانون افكار تو را دريافت مي‌كند و به شكل تجربيات زندگي به تو باز مي‌گرداند. قانون جاذبه به تو همان چيزي را مي‌دهد كه به آن مدام مي‌انديشي.

 

اكثر ما خواسته و ندانسته وقايع زندگي‌مان را جذب مي‌كنيم. معتقديم كنترلي روي آن‌ها نداريم. افكار و احساس‌هاي‌مان به صورت خودكار عمل مي‌كنند. در نتيجه، همه چيز را ناخودآگاه و ناخواسته جذب مي‌كنيم.

 

كسي خواهان وقايع ناگوار در زندگي‌اش نيست. پس احتمالا پيش از آشنايي با راز بزرگ وقايع منفي را ناخواسته به زندگي‌ات دعوت كرده‌اي. دليل آن هم ناآشنايي با راز بزرگ و نيروي خلاق افكارمان بوده است.

 

احساس هديه ذاتي بسيار ارزشمندي است كه به ما نشان مي‌دهد به چه مي‌انديشيم.

 

احساس‌هايت فورا نوع افكارت را مشخص مي‌كنند. در گذشته، حتما اين تجربه را داشته‌اي كه پس از شنيدن يك خبر ناگوار ناگهان حالت بد شده است. حتي فورا درد يا سوزشي را در معده يا قلبت حس كرده‌اي. پس احساس‌هاي تو فورا از افكارت خبر مي‌دهند. بايد نسبت به احساساتت هوشيار باشي، و با آن‌ها هماهنگ؛ چون اين سريع‌ترين راه پي بردن به آن چيزي است كه در فكرت مي‌گذرد.

 

مطلب ساده‌اي است كه با چند سوال و جواب كوتاه روشن مي‌گردد: “مي‌خواهم بدانم الان چه جور چيزهايي را دارم جذب خود مي‌كنم؟” از خود مي‌پرسم: “الان چه احساسي داري؟” جواب مي‌آيد كه: “احساس و حال خوبي دارم” پس تصميم مي‌گيرم همين افكار و رفتار فعلي‌ام را ادامه دهم.

 

حس خوب و فكر منفي هيچ وقت هم زمان تجربه نمي‌شوند. اگر حس مثبتي داري، بدين دليل است كه فكرت مثبت است. مي‌تواني هر چه را كه به آن علاقه داري به دست آوري به اين شرط كه احساس خوب و مثبتي داشته باشي. در ضمن، حال و احساس خوب جزو ارزشمندترين خواسته‌هاي همه ماست. اين قانون كاملي است.

 

دقيقا همان چيزي براي‌تان پيش مي‌آيد كه حسش مي‌كنيد، نه آن چيزي كه در ذهن‌تان مي‌گذرد.به همين دليل، شخصي كه صبح هنگام، حين بلند شدن از تخت انگشت پايش به جايي كوبيده مي‌شود آن روز وقايع دردناك ديگري را نيز تجربه مي‌كند. او نمي‌داند كوچك‌ترين نوسان در احساساتش مي‌تواند تمام وقايع روز و زندگي‌اش را عوض كند.قانون جاذبه در دنیای امروزی

قانون جاذبه اهميتي نمي‌دهد كه شما چيزي را خوب يا بد مي‌دانيد يا آن را مي‌خواهيد يا نه

 

اگر روزي را با احساس خوبي شروع كنيد و اجازه ندهيد چيزي روي اين احساس تاثير منفي بگذارد. مي‌توانيد طبق قانون جاذبه اين احساس لذت‌بخش را حفظ كنيد و وقايع و كساني را كه آن حس را تقويت مي‌كنند به سوي خود بكشانيد.

 

همه ما روزهاي بدي را تجربه كرده‌ايم كه انگار همه اتفاق‌هاي آن منفي و نااميدكننده بوده است. جريان منفي آن روز با يك تفكر منفي اوليه آغاز شد كه ممكن است حتي متوجه آن هم نشده باشيم. اين فكر، انديشه‌هاي بد ديگري را به خود جذب كرد و روي اين فركانس منفي فكري ايستاديم تا بالاخره اتفاق ناگواري را تجربه كرديم.

 

وقتي نسبت به اين اتفاق واكنش منفي نشان داديم، وقايع ناخوشايند ديگر را هم جذب كرديم. واكنش‌هاي منفي بدين ترتيب مسايل را تشديد مي‌كنند. اما اگر فركانس فكري خود را تغيير دهي و بهبود بخشي مي‌تواني از زنجير وقايع منفي رها شوي.

 

مي‌تواني افكارت را در جهت آن‌چه كه مي‌خواهي تغيير دهي و زماني كه احساس‌هايت مثبت شدند، بدان كه كاينات اين تغيير مثبت را دريافت و ثبت كرده است و در تعويض فركانس فكري‌ات موفق شده‌اي.مهم است دريابيم كه چگونه مي‌توانيم آن احساس فراواني و ثروت را همين حالا ايجاد كنيم. اتومبيل دلخواهت را اجاره كن و بران.

 

به خانه مورد علاقه‌ات سر بزن. هر چه لازم است انجام بده تا آن احساس داشتن را به دست آوري. سپس اين حس‌هاي خوب را به خاطر بسپار زيرا در جذب كردن خواسته‌هايت بسيار موثر واقع مي‌شوند.اگر احساس كني آن‌چه كه دلت مي‌خواهد همين امروز به تو تعلق دارد و اين احساس در تو قدرت داشته باشد،‌ انگار به آرزويت رسيده‌اي و همين طور هم خواهد شد.

 

ممكن است روزي از خواب بيدار شوي و ببيني آرزوهايت برآورده شده يا ممكن است ناگهان فكر يا راه‌حلي به ذهنت برسد. اگر نظرت اين باشد كه “بله مي‌توانم اين كار را انجام دهم. اما از اين كار متنفرم” بدان كه مسير درستي را در پيش نگرفته‌اي.

 

گاهي اوقات بايد به فكرت عمل كني. كه البته اگر اين كار با خواست كاينات هماهنگ باشد، احساس خوبي نيز خواهي داشت. احساس زنده بودن و شادابي. انگار مرور زمان ديگر برايت مطرح نيست و مي‌تواني تمام مدت آن كار را ادامه دهي.

 

فعاليت كلمه‌اي است كه براي خيلي‌ها معني “كار” مي‌دهد. اما فعاليت پرانگيزه اصلا به كار كردن شبيه نيست. تفاوت اين دو در اين است كه فعاليت‌هاي پرانگيزه گام‌هايي هستند كه به نيت دريافت خواسته‌هايت برمي‌داري. اما اگر بخواهي فقط فعال باشي چه بسا با اين كار از خواسته‌هايت فاصله هم بگيري.

 

فعاليت پرانگيزه آسان و روان صورت مي‌گيرد و شادي به بار مي‌آورد، چون روي فركانس دريافت كردن عمل مي‌كند. تصور كن زندگي رودخانه‌اي پرتلاطم است. احساس فعاليت بدون انگيزه به شنا كردن خلاف جهت آب مي‌ماند. سخت و پردردسر تجربه مي‌شود. اما زماني كه عمل تو به نيت دريافت كردن باشد، احساس مي‌كني

 

بر موج‌هاي رودخانه سواري و با جريان آن هماهنگ هستي. روان و راحت عمل مي‌كني. اين‌ها احساس‌هاي فعاليت پرانگيزه و هم جهت بودن با كاينات هستند.

 

گاهي اوقات عمل تو آن‌قدر سهل به نظرت مي‌آيد كه آن را به حساب نمي‌آوري، تا زماني كه چيز ارزشمندي به خاطر همان عمل به تو تعلق گيرد. اما وقتي مي‌ايستي و به عقب مي‌نگري، مي‌بيني عالم تو را به سوي خواسته‌هايت هدايت كرده است.