پارس ناز پورتال

غلامرضا تختی مرد شماره یک ورزش ایران

غلامرضا تختی مرد شماره یک ورزش ایران

غلامرضا تختی مرد شماره یک ورزش ایران 

غلامرضا تختی بـه خاطر قهرمانی هایش نه بلکه بـه خاطر اخلاق و معرفتش بود کـه جاودانه شد و نامش همیشه زنده خواهد بود. جهان پهلوان تختی، اسطوره بلامنازع ورزش ایران بـه شمار میرود. همه ی ی ما از مدال هـای رنگارنگی کـه او در رقابت هـای کشوری و بین المللی بـه دست آورده. مطلع هستیم.

 

اما تشک، تنها جایی بود کـه او قدرت جسمیش را بـه نمایش می گذشت؛ کردار پهلوانی، فعالیت هـای عام المنفعه و خدمتش بـه ضعفای جامعه، آنقدر چهره مردمیش را محبوب کرد کـه پس از مرگ مرموزش، هوادارانش حاضر بودند جان خود را فدای او کنند.

 

هوشنگ شهابی، استاد تاریخ و روابط بین الملل در دانشگاه بوستون کـه در سیاست و تاریخ فرهنگی خاورمیانه تخصص دارد، مقاله ای درباره اسطوره، جهان پهلوان تختی نوشته است. اودر این مقاله با استناد بـه منابع معتبری کـه درباره تاریخ، فرهنگ، ورزش، جامعه، دین و سیاست ایران است. بـه بررسی ورزش کشتی و خاستگاه آن، حرفه تختی و شرایط اجتماعی و سیاسی آن دوره پرداخته است.

 

شهابی این قماله را بـه زبان انگلیسی نوشته است و لذا برخی اصطلاحات فرهنگی و ورزشی ایرانی را کـه شاید برای مخاطب ایرانی این مقاله لازم نباشد، توضیح داده است. در ادامه ترجمه این مقاله را می‌خوانید.
غلامرضا تختی مرد شماره یک ورزش ایراناز غلامرضا تختی، بـه عنوان بزرگ ترین اسطوره ورزش ایران در قرن بیستم یاد میشود. در سراسر ایران استادیوم ها و سالن هـای ورزشی بـه نام او ساخته شده است و فروشگاه ها و رستوران هـای ایرانی چـه در ایران و چـه در خارج از ایران، تصویر او را زینت دیوارهای خود کرده اند.

 

شاعران در ستایش او شعرها سروده اند و ایرانی ها با هر طبقه اجتماعی و با هر دیدگاه سیاسی، یاد او را گرامی می دارند یا ادعا میکنند کـه یاد او را گرامی می دارند.شهرت تختی از مرزهای ایران فراتر رفته است. یک قهرمان کشتی اهل روسیه، یاد او را این چنین

 

در خاطره هایش زنده میکند: «درباره او زیاد شنیده بودم، و همه ی ی ما می دانیم شایعه چـه نیروی عظیمی دارد اما فقط خوبی هـای او بـه گوشم می‌رسید. این حس در مـن بـه وجود آمده بود کـه تختی، مبارزی بی باک با قدرت جسمی استثنایی و در عین حال انسانی نیکوکار بود کـه خوشروییش فقط شامل

 

حال همتایانش نمی شد.» و در رمان آلمانی پرفروشی بـه نام «سلیم»، شخصیت محوری داستان کـه خودش کشتی گیر است، بـه خاطر آورد: «تختی [در این کتاب نام تختی، تختی آورده شده است] فردی انقلابی بود کـه او را بـه قتل رساندند.»

 

کشتی گیرهای ایرانی در مقایسه با تختی، مدال هـای بیش تری بـه دست آورده اند، در نتیجه شهرت و محبوبیت جاودانه تختی نه تنها بـه سبب دلاوری هـای ورزشکارانه او، بلکه بیش تر بـه این دلیل است کـه الگوهای اخلاقی او بـه ارزش هـای موسوم بـه جوانمردی ایرانی جان بخشده است.

 

با وجود این‌کـه تمامی ورزشکاران وانمود میکنند این ویژگی را دار هستند، اما تعداد انگشت شماری بـه آن مقیدند و بـه سبب همین ویژگی است کـه تختی، انسانی منحصر بـه فرد نامیده شده است. مخالفت اصولی او با دیکتاتوری شاه، در اوایل دهه 1340 و مرگ مشکوک او در سن پایین، تختی را بیش از پیش اسطوره کرد.

 

برای درک شکل گیری پدیده تختی، ابتدا باید ارزش هـای اصولی تربیت بدنی سنتی ایرانیان را بررسی کنیم. پس از آن، گزارشی از زندگی، حرفه و فعالیت هـای سیاسی تختی ارائه و با مبحثی درباره درک اسطوره تختی، بررسی خود را بـه اتمام می رسانیم.

 

آرمان ها و حقیقت ورزش هـای سنتی در ایران

آرمان هـای جوانمردی و ورزشکاری ایرانی، با لغت «پهلوان» بیان میشوند. پهلوان، صرفا قهرمان میدان رقابت نیست، بلکه الگویی اخلاقیی است با ویژگی هایی همچون عادل، منصف، ازخودگذشته و مهربان با ضعیفان. دو قهرمان کهن کـه درواقع تجسمی کامل از ارزش ها پهلوانی هستند،

 

میراث دوگانه ایران را بـه عنوان کشوری مسلمان و شیعی با فرهنگی باستانی متعلق بـه پیش از اسلام، منعکس میکنند؛ رستم و امام علی «ع». رستم کـه شاهکارهایش در «شاهنامه»، اشعار حماسی ملی ایران روایت شده است، بـه قلمروی افسانه ها تعلق دارد. اما حضرت علی «ع»، شخصیت بنیادی و کلیدی تاریخ اسلام است.
غلامرضا تختی مرد شماره یک ورزش ایراندر روایات شیعه، حضرت علی «ع» شهرتی بی همتا در مقام یک ورزشکار دارد و علامه مجلسی، در قرن یازدهم هجری درباره این شخصیت شیعه می نویسد کـه او از ابتدا تا انتهای زندگیش قدرتمند بود. براساس همین منبع، علی «ع» بـه هنگام کودکی، در میان مبارزه هایی کـه پدرش ترتیب می داد، برادران و پسرعموهایش را کـه برخی کوچک تر و برخی بزرگ تر از او بودند، شکست می داد.

 

رستم و حضرت علی «ع» قهرمان هـای کهنی هستند کـه زندگی شان، مبنای رفتار شایسته و عدالت ایرانی ها را شکل داده، اما مهارت هـای پهلوانی شان، ویژگی آن ها برای ایفای نقش جنگجو برای رستم و حاکم برای امام علی است.

 

محمود خوارزمی، کـه در قرن هشتم هجری زندگی ی کرد و بیش تر او را با نام «پوریای ولی» می شناسند نیز از پرارج ترین پهلوانان یا بـه نوعی قدیسی در میان کشتی گیران بود. بـه لحاظ تاریخی، درباره واقعیت داشتن این شخصیت تاریخی شک و شبهه وجود دارد با این همه ی ی در روایت هـای موجود،

 

فداکاری و از خود گذشتگی او، نمونه بارز جوانمردی بـه شمار می رود و این ویژگی در داستان هایی کـه بارها و بارها با اشکال متفاوت درباره و گفته شده، بیان شده است. همانگونه کـه رسم آن روزها بود، پوریای ولی شهر بـه شهر سفر میکرد و در مسابقات محلی هر شهر شرکت می کرد.

 

در سفری بـه هند، همان شبی کـه برای بزرگ ترین رقابتش آماده می شد، برای نماز بـه مسجد میرود و در آن جا مادر قهرمان محلی شهر را میبیند کـه برای پیروزی پسرش دعا میکند، خانواده فقیر آن پسر بـه پاداش نقدی این جایزه بـه شدت محتاج بود. پوریای ولی بدون این‌کـه خودش را معرفی کند،

 

از مسجد خارج شد و روز بعد در میدان بمارزه عامدانه کاری کرد کـه حریفش او را بـه زمین بزند. در لحظه شکست خودخواسته اش، او بـه مقام قدیسی دست یافت و در نتیجه بـه یک عارف و شاعر تبدیل شد و در راست فرقه ای صوفی قرار گرفت.

 

تاسیس زورخانه در ایران

«زورخانه» مهمترین و قابل توجه ترین مکان اجتماعی- سیاسی فعالیت هـای ورزشکاری در ایران پیش از دوره مدرن است. زورخانه، بـه معنی خانه قدرت، ورزشگاه سنتی شهر هـای ایران است. ورزشکاران در وزخانه، ورزش هـای مختلفی را با نظمی خاص انجام می دهند.

 

در گذشته این تمرینات منجر بـه رویدادی مهم تر، یعنی مسابقه کشتی می شد. از آن جایی کـه هدف از ورزش هـای زورخانه ای، تربیت بدنی است تا رقابت و مسابقه، تمرینات زورخانه ای، ورزش بـه معنی امروزی محسوب نمی شود، حتی در این نوع کشتی، قبل از این‌کـه پشت فرد بازنده بـه صورت کامل بـه خاک برسد

 

و در اصطلاح، ضربه فنی شود، کشتی بـه اتمام رسیده و داور دو مبارز را از هم جدا میکند تا فرد بازنده تحقیر شکست را متحمل نشود.معماری داخلی زورخانه براساس الگویی ثابت ساخته میشود. در میانه سالن اصلی گنبدی شکل، گود قرار دارد کـه درواقع تمرینات در این گود انجام می شود.

 

اطراف این گود، جایگاه تماشاچیان است. برای ورود بـه فضای داخلی زورخانه، باید از دری کـه طاق کوتاهی دارد، گذشت؛ مقصود این است کـه هر کسی وارد زورخانه میشود، سرش را بـه نشانه خضوع پایین بیاورد.
غلامرضا تختی مرد شماره یک ورزش ایرانزورخانه بـه عنوان نهادی فرهنگی، انعکاسی از میراث دووجهی ایرانی و اسلامی، بـه خصوص مذهب شیعه است. صفات ایده آل انسانی زورخانه، جوانمردی و پاپمردی است کـه نمونه کامل آن رستم، حضرت علی «ع»، و پوریای ولی هستند کـه ورزشکاران طی انجام ورزش هـای زورخانه ای با صدا کردن نام انها،

 

طلب کمک و یاری میکنند. ورزشکاران زورخانه حین شعرخوانی و ضرب زورخانه ای «مرشد» تمرین میکنند؛ مردش، اشعارش را از شاهنامه انتخاب میکند و حرکات اعضای کوجک تری کـه در گود ایستاده اند را زیر نظر می‌گیرد؛ ترتیب کار زورخانه، شباهت هـای خاصی با کلاس هـای ایروبیک امروزی دارد.

 

از یک منظر، زورخانه قلمرو خلوص اخلاقی است. در زورخانه، مردان بااخلاص و جوانمرد دور یکدیگر جمع میشوند و در خدمت جامعه در می آیند؛ انها بـه بیوه ها و فرزندان اعضایی کـه از دنیا رفته اند، یاری می رسانند و برای تاجرانی کـه ورشکست شده اند، مراسم گلریزان ترتیب می دهند.

 

هرچند با پایان سده سیزدهم شمسی بـه نظر میرسد کـه این نهاد رو بـه انحطاط گذاشته و محلی برای جمع شدن اوباش، کلاهبرداران و گردن کلفت هـای شهری شده است.این افراد همان لوطی ها هستند؛ لوطی بـه گروه مردان حاشیه نشین در شهر هـای ایران می گویند کـه امروزه دیگر رسم

 

و نسل شان برافتاده است. در زبان فارسی، لوطی معنا و مفهومی مثبت و منفی دارد؛ بـه فردی اطلاق میشود کـه منصف و با ضعفا مهربان است، اما از رویارویی با قدرتمندان نمیترسد و بـه دوستانش وفادار است. این‌ها صفات مثبت یک لوطی است، اما لوطی هایی با صفات منفی هم وجود داشتند.

 

وجود «عصر طلایی» زورخانه قابل تردید است و اگر چـه حتی امروزه افرادی بـه تمرین «ورزش هـای باستانی» مشغول اند و آرمان هـای زورخانه ای را جدی می گیرند، اما در دهه 1300، بـه لحاظ اخلاقی احساس می شد کـه شکافی میان آرمان و واقعیت زورخانه وجود دارد. بـه همین خاطر است

 

کـه پس از معرفی ورزش هـای مدرن در ایران در سال 1300، نهادهای ورزش بـه حاشیه رانده شدند، اما هنوز هم این نهادها وجود دارند. و طولی نکشید کـه سالن هـای سینما، تماشاچیان زورخانه را جذب خود کرد.زورخانه، ارزش هـای اخلاقی ای را کـه غلامرضا تختی تحسین میکرد، تعریف میکرد. اما ورزش ملی ایران، کشتی است.

 

کشتی سنتی دیرینه در ایران دارد کـه بـه دوره پیش از اسلام باز میگردد. تقریبا هر شهری در ایران، سبک محلی خود را برای کشتی گرفتن دارد کـه برخی شهرها هنوز هم بـه سبک هـای خودشان پایبند مانده اند.کشتی، بخشی از ورزش هـای زورخانه ای است اما بـه صورت رقابت و در فضای باز نیز صورت می گرفت

 

و مسابقات در حضور شاه ایران انجام می شد و حریفان برای کسب عنوان «پهلوان پایتخت» با یکدیگر بـه مبارزه می پرداختند. افتخاراتی کـه نصیب ورزشکاران می شد، قهرمانی را وسوسه برانگیز کرده بود و همین امر سبب شد این ورزش شکلی حرفه ای بـه خود بگیرد.

 

اما حرفه ای شدن، موجب کم رنگ شدن آرمانی هـای جوانمردی شد. آخرین پهلوان بزرگ، پهلوان اکبر خراسانی «1206- 1281» کـه شغل دیگری نداشت، از ارزش هـای جوانمردی بـه دور بود: تعدادی از حریفانش را مجروح کرد و برخی دیگر را کشت و نوچه هایش، مخالفانی را کـه خراسانی از انها می‌ترسید،

 

مسموم میکردند. او شاعران را بـه خدمت خود میگرفت تا در مدح او شعر بسرایند. برخلاف پهلوانان آرمانی، کـه فاصله خود را با سران قدرت حفظ میکردند، خراسانی از دوستی با طبقه اشراف لذت میبرد و با کمال میل پسران آن ها را در ورزش کشتی آموزش می داد.
غلامرضا تختی مرد شماره یک ورزش ایرانوقتی ورزش هـای غربی مدرن، ورزش زورخانه ای را بـه حاشیه برد، از ترکیب سنت و ورزش هـای غربی، ورزشی مدرن بـه نام کشتی آزاد شکل گرفت. از آن جایی کـه فنون زورخانه ای کـه از آن با عنوان کشتی پهلوانی یاد میشود» با کشتی آزاد، مشابه اما کاملا کیسان نیست، بنابراین جایگزین شدن کشتی بین المللی در زورخانه، بـه راحتی پذیرفته شد.

 

کشتی تا دهه 1340، محبوب ترین ورزش ایران محسوب می شد و اکنون در ایران، همانند هر کشور دیگری، فوتبال این جایگاه را برای خود کرده است. در حالی‌کـه ایرانی هـای تحصیلکرده و طبقه متمایل بـه فرهنگ غرب، از دیگر ورزش هـای غربی استقبال کردند، اما دنیای کشتی آزاد،

 

در امتداد دنیای زورخانه ای قرار گرفت؛ نخستین ورزشکاران این رشته، افراد طبقه پایین جامعه را تشکیل می دادند و تا بـه امروز، این ورزشکاران معمولاً از بخش هـای سنتی جامعه ایرانی هستند.کشتی گیران ایرانی، نخستین رقابت بین المللی خود را در سال 1326 تجربه کردند؛ زمانی کـه تیم هـای ملی فوتبال و کشتی

 

ترکیه برای چند دیدار دوجانبه بـه ایران دعوت شدند. تیم کشتی ترکیه در آن زمان، قهرمان اروپا بود. ایران مسابقه فوتبال را ده بر یک بـه ترک ها واگذار کرد کـه بـه اندازه کافی مایه سرافکندگی شد. اما وقتی برترین کشتی گیران ایرانی برای نخستین امتحان بین المللی روی تشک رفتند

 

و ترک هـای آموزش دیده، انها را یکی یکی مغلوب کردند، غرور ملی ایرانی ها جریحه دار شد. تشکیلات فدراسیون کشتی ایران سازماندهی شد و سازمان تربیت بدنی ملی از صائیم آریکان، مربی تیم ترکیه برای مربیگری کشتی گیران ایرانی دعوت بـه عمل آورد.

 

با توجه بـه جدیت ورزش در ایران، طولی نکشید کـه تلاش هـای این مربی بـه ثمر نشست ایران در سال 1327 برای نخستین بار در بازی هـای المپیک شرکت کرد و از آن پس هر سال مدال هـای رنگارنگی بـه ارمغان آورد؛ ابتدا در وزنه برداری و سپس کشتی کسب مدال کرد. حال با این مقدمه نوبت آن است کـه بـه شرح زندگی و زمان غلامرضا تختی بپردازیم.

 

زندگی و حرفه تختی

غلامرضا تختی 5 شهریور 1309 در خانواده ای متوسط در محله خانی آباد تهران بـه دنیا آمد. پدرش یخچال دار سنتی ورشکسته ای بود کـه برای تامین مخارج همسر و پنج فرزندش کـه غلامرضا کوچک ترین انها بود، با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم میکرد.

 

زمانی کـه تختی هفت سال داشت، طلبکاران پدرش خانه انها را تصاحب کردند و پیش از این‌کـه همسایه هـای جایی بـه انها بدهند، خانواده تختی دو شبانه روز را در کوچه گذراندند؛ این تجربه، ضربه روحی سنگینی بر او وارد کرد و حس همدردی با فقیران را در وجود او شکل داد.
غلامرضا تختی مرد شماره یک ورزش ایرانتختی در پانزده سالگی با جوان هـای محله شان زورخانه ای موقتی ساختند تا در آن، ورزش هـای باستانی را با حداقل امکانات تمرین کنند، همانگونه کـه خودش بعدها شرح میدهد، او و دوستانش در سرما و گرما روی تشک هایی تمرین می کردند کـه حتی حیوان ها هم روی آن ها نمی خوابند. پس از آموزش هـای ابتدایی، تختی آمادگی لازم برای ورود بـه زوخانه ای بـه نام «پولاد» را پیدا کرد.

 

اما خیلی موفق نبود و اطرافیان او را بـه خاطره جاه طلبیش برای تبدیل شده بـه ورزشکاری درجه یک دست مینداختند. تختی، تهران را برای کار در شرکت نفت ایران- انگلیس واقع در مسجد سلیمان ترک کرد. یکس ال بعد برای دمت سربازی خوانده شد. سروان پادگانی کـه تختی در آن خدمت می کرد،

 

منشی فدراسیون کشتی ایران بود و این مرد، تختی را در حرفه کشتی آزاد راهنمایی کرد. حرفه ای کـه پس از کار در شرکت راه آهن تهران در سال 1327، بـه آن ادامه دادشکوفایی تختی چشم گیر بود؛ سال 1329نخستین مقام قهرمانی ملی ایرانیان را بـه دست آورد. سال 1330 در نخستین سفر خارجیش ،

 

در مسابقات قهرمانی جهانی هلسینکی، مدال نقره کسب کرد و نخستین کشتی گیر ایرانی ای نام گرفت کـه مدالی بین المللی بـه دست آورده است. او در سال 1331 دوباره بـه پایتخت فنلاند بازگشت تا مدال نقره المپیک را از آن خود کند.

 

تختی خیلی زود بـه عنوان یک ورزشکار محترم مشهور شد. گاهی از حریفانی کـه پشت شان را بـه خاک می مالید عذرخواهی می کرد. هرگز حین مسابقه بـه عضو آسیب دیده حریف حمله نمیکرد و اغلب بـه حریفان خارجیش هدایایی می داد تا او را بـه خاطر داشته باشند و در یادها ماند.