پارس ناز پورتال

زنان بافنده فرش ایرانی در دنیای تاریک و روشن

زنان بافنده فرش ایرانی در دنیای تاریک و روشن

زنان بافنده فرش ایرانی در دنیای تاریک و روشن 

وقتی زنان ایرانی را میبینیم که با غیرت خاصی پشت دار قالی نشسته اند و مشغول بافتن تار پود فرش ایرانی هستند حس عجیبی به ما دست می دهد. 

 

رازهایی از زندگی یك پریزاد در زیرزمین‌‌های تهران

سرسرایی بزرگ در خانه‌ای قدیمی با هفت‌ دار نیمه تمام و صدای موزون کوبیدن شانه بر ردیف بافته گلیم و آواز زیر لب بافندگان که در فضا می‌‌پیچد همه سرمایه کارگاه گلیم بافی است.جایی در یکی از خیابان‌‌های شلوغ شهر هفت بافنده که بیشتر دخترانی جوان هستند هر روز رج به رج و گره به گره رویاهایشان را بر تار و پود گلیم نقش می‌‌زنند و از آرزوهایشان با نقش‌‌ها می‌‌گویند.

 

نقش ترنج، اسب‌‌ها، شکارگاه، کوچ، گل و مرغ و… اینجا با سرانگشت‌‌هایی جان می‌‌گیرند که انگار رنگ‌‌ها را حس می‌‌کنند و زبان نقش‌‌ها را می‌‌فهمند.بافت فرش، قالی و گلیم نقش برجسته که از بافته‌‌های خانواده گلیم محسوب می‌‌شود حالا سال‌هاست یکی از اصلی‌ترین هنر – صنعت‌‌های ایرانی محسوب می‌‌شود

 

و ایران همواره رتبه نخست کیفیت و کمیت را در میزان تولیدات خانواده فرش و زیرانداز در دنیا به خود اختصاص داده است.ایران سال‌‌هاست با هزاران بافنده حرفه‌‌‌ای از با کیفیت ترین نام‌‌ها در میان تولید کنندگان فرش و قالی و گلیم محسوب می‌‌شود و اشتغال زنان به کار بافندگی از دیر باز تاثیرهای فرهنگی و ویژه خود را در خانواده‌‌ها به جای گذاشته است.

 

دنیای بافندگان برای کسانی که مشتاق ورود به آن هستند گاهی بسیار رازآلود، سرشار از کشف‌‌های تازه و روایت‌‌هایی غریب است که هر کدام ریشه‌‌‌ای به درازای تاریخ کهن این سرزمین دارند.

زنان بافنده فرش ایرانی در دنیای تاریک و روشن

نشانه‌‌های این فرهنگ را از همان ابتدای ورود به این دنیا وقتی به کارگاهشان پا می‌‌گذاری در آوازهایشان، نقش‌‌های بافته بر دارها و حتی حرکات تند و سریع دست‌‌هایشان می‌‌توانی ببینی.”ای دختران بافنده بر بافته موهای چهل گیس پری آرزوی پنهان دل تان را گره بزنید و کنار چشمه منتظر یارتان باشید!”

 

همخوانی دختران بافنده و معنی ضمنی این بیت از ترانه‌‌‌ای محلی نخستین کلیدی است که در نخست از چهل در رو به جهان رازآلود این دنیا را پیش چشمم می‌‌گشاید.چهل گیس، پری نامی آشناست برای بافندگان که هنوز هم در سال‌‌های نخستین هزاره سوم گاه در شب نشینی‌‌هایشان حکایت‌‌های شیرین و گاه رعب آور جن و پری را نقل می‌‌کنند.

 

پیرمردان و پیرزنانی که هر یک شهرزادی قصه گو با هزار و یک افسانه جذاب گاه تلخ و گاه شیرین اند و از این راه آرزوها، خاطرات و حتی نکته‌‌های اخلاقی و آموزشی شان را به نسل‌های بعدی خانواده انتقال می‌‌دهند.یکی از این شهرزادها زنان است. بانویی دیرسال و بافنده‌‌‌ای با سابقه ۵۰ ساله در کار بافندگی است

 

که بافنده‌‌های کنونی این کارگاه شاید نسل سوم شاگردهایش باشند که نخستین گره را با راهنمایی او بر دار زده‌اند.شاه زنان حالا در خانه قدیمی‌شان کارگاهی کوچک راه انداخته و هر روز را کنار بافنده‌‌های جوانی سپری می‌‌کند که هر یک شاید بازتابی از زندگی و روزگار سپری شده‌اش باشد.

 

می‌گوید: از ۹ سالگی کنار دست مادر نشستم پای دار قالی و دنیایم شد نقش و طرح و رنگ و با همین‌‌ها زندگی کرده‌ام تا حالا.شاه زنان هنوز هم می‌‌بافد اگر چه چشم‌‌هایش آب مروارید دارند و سینه‌اش از پرز تنفس در هوای کارگاه به خس خس افتاده با این حال نمی‌تواند دنیا را بی تار و پود و گره تصور کند.

 

به گفته او تقدیر بافنده همواره در بافته‌‌هایش رقم می‌‌خورد و چه رازهایی که در تار و پود هر فرش نهفته است اما باید زبان گشایش این رازها را بدانی و بافنده‌‌ها این راز مشترک را می‌‌دانند.با وجود تفاوت‌‌های بسیار اما فکر می‌‌کنم انگار بافنده‌‌ها نقش‌‌هایی هر چند متفاوت اما بافته در فرشی به نام فرهنگ بافنده‌‌ها هستند و نقاط مشترک بسیاری به هم پیوندشان زده است.

 

یکی از این نقاط را چشم تیزبین می‌‌تواند بالای هر یک از دارها در پس زمینه سفید تارها به خوبی ببیند.بر هر دار این کارگاه مهره‌‌ای به رنگ آبی آویزان شده که شاه زنان آنرا “ددو” می‌‌نامد و در فرهنگ زاگرس نشینان چشم زخم و بدی را دور می‌‌کند.این مهره پیش از نخستین گره با قربانی کردن خروس و نیایشی ساده به درگاه خدا به دار آویزان می‌‌شود و تا پایان بر آن می‌‌ماند.

 

داری که به نام چهل گیس پری نام می‌‌خورد و بافنده‌‌ها معتقدند نگهبان دار قالی و فرشته‌‌‌ای ست که به بافنده‌‌ها کمک می‌‌کند.به اعتقاد شاه زنان چهل گیس پری شب‌‌ها به همه دارهای قالی سر می‌‌زند و برای کمک به بافنده‌‌هایی که با نیت پاک و بدور از بدی پای دار قالی می‌‌نشینند کمک می‌‌کند تا کار بافتن قالی زودتر به انجام برسد.

 

سبک کردن کار بافت، دور کردن پلیدی و بیماری از زندگی بافنده، برکت دادن به بافته و جلوگیری از روی دادن اتفاقاتی تلخ مثل آتش سوزی و خراب شدن طرح و نقشه از لطف‌‌های چهل گیس پری به بافنده‌‌هاست.شاه زنان می‌‌گوید: شاید خیلی از کسانی که می‌‌شنوند باورشان نشود اما خیلی از بافنده به چشم خودشان چل گیس پری را دیده‌اند که دارد پشت دارشان شب‌‌ها قالی می‌‌بافد.

 

به اعتقاد بیشتر بافنده‌‌ها او راز دل همه شان را می‌‌داند و آن‌‌ها را به آرزوی‌شان می‌‌رساند.شاه زنان می‌‌گوید: چه بافنده‌‌هایی که به نیت جهازشان قالی بافتند و به پایان نرسیده ازدواج کردند یا به نیت بچه‌دار شدن از خدا خواستند به واسطه چل گیس پری به آنها نظر کند و مراد گرفتند…

 

شاه زنان می‌‌گوید: مردم الان اعتقاد ندارند همه نان قلبشان را می‌‌خورند باید به خدا اعتقاد داشته باشی تا کارت را درست کند و گره از مشکلاتت بگشاید.از در کارگاه که بیرون می‌‌آیم حس می‌‌کنم تازه به دنیای رازآلود بافنده‌‌ها پا گذاشته‌ام و آخرین حرف شاه زنان مدام در ذهنم تکرار می‌‌شود: دلت که پاک باشد شب‌‌ها می‌‌توانی صدای کوبیدن شانه بر رج‌‌های قالی را از دار بشنوی درست مثل بافنده‌‌ها که دلشان پاک است.