امام هفتم شیعیان موسی کاظم «ع» نام دارد کـه فرزند امام صادق «ع» اسـت و مـا دراین پست روایت هایي از زندگی ایشان داریم.
چگونه امام موسی کاظم «ع» کـه همیشه در زندان بودند، این همه ی فرزند داشتند؟ چرا هیچ یک از دختران ایشان ازدواج نکردند؟ آیا میتوان گفت: بین این همه ی سادات کفوی برای آن ها نبود؟
پیش از پاسخ، باید بـه چند نکته مهم توجه شود:
اول آن کـه: همانگونه کـه همگان شاهدند، بحث پیرامون ازدواجهاي معصومین علیهمالسلام، مدتی اسـت کـه رواج شدیدی یافته اسـت! البته مطالعات تاریخی بسیار خوب، لازم و مفید اسـت، اما وقتی موضوعی چون ازدواج، محور هر بحث یا حتی بهانه برای ایجاد و القای شبهه و وارد کردن ایراد بـه آن ها می گردد، جای تأمل دارد، کـه چرا؟!
بنظر نگارنده، این مقوله، پس از انتشار کتاب “سلمان رشدی”، کـه در آن فقط بـه مباحث ازدواج یا جنسیتی، آن هم با دروغ، تهمت، افترا، تحریف و … همراه بود، رواج یافت. خب، بالاخره یک سیاست تبلیغاتی انگلیسی بوده و هست. سعی دشمنان بر این اسـت کـه نگاه مسلمانان و هر پژوهشگر دیگری، بـه روابط شخصی و حتی جنسیتی آنان باشد و نه بـه وحی، عقل، درایت، دعوت و منطق آنان.
دوم: تجرد، ازدواج، طلاق، نامگذاری، صالح بودن یا نبودن فرزندان و این قبیل امور شخصی، هیچ ارتباطی بـه اصل دعوت انبیا و اولیای الهی ندارد و سبب اثبات یا ابطال هیچ یک از اصول عقلی نیز نمی گردد. بعنوان مثال: حقانیت نبوت و رسالت پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله، با ازدواج با بانوی بزرگ اسلام،
حضرت خدیجه کبرا علیهاالسلام بـه اثبات نمی رسد کـه با ازدواج با عایشه یا دیگر همسران، ابطال گردد – حقانیت ولایت و امامت امام حسن مجتبی علیهالسلام، با ازدواج با نفیله «امّ ولد» و یا رمله [كه مادر قاسم بن حسن علیه السلام اسـت] بـه اثبات نمی رسد کـه با ازدواج با جُعده کـه قاتلش شد، نفی گردد.
سوم: حتی ازدواجهاي مـا نیز تماماً بر اساس انتخاب یا عشق و عاشقی نیست؛ چنان چـه همه ی طلاقها بخاطر خیانت و فساد و فحشا و … نمیباشد و تجردها نیز همیشه بعلت نبودن کفو یا خواستگار نیست، چـه رسد نسبت بـه اهل عصمت علیهمالسلام کـه شرایط بسیار ویژهاي داشتند و البته از روی حکمت، ضرورت، اجبار و … ازدواج می کردند و نه از روی هوس.
کثرت فرزندان امام موسی بن جعفر علیهالسلام:
اختلاف یا حتی تضادهای فاحش در اقوال تاریخی راجع بـه تعداد فرزندان پسر و دختر ایشان، حاکی ازآن اسـت کـه همه ی اقوال صحیح نمیباشد؛ اگر بـه اقوال توجه شود، مشاهده می شود کـه گاهی نام، کنیه و لقب یک فرزند، بعنوان سه فرزند جداگانه بیان شده اسـت. وقتی برخی 27، برخی 37 و حتی برخی 59 فرزند بیان میدارند،
معلوم میشود کـه بسیاری بر اقوال غیر مستند و ناموثق استناد کردهاند. اما در هرحال تردیدی نیست کـه تعداد فرزندان ایشان زیاد بوده اسـت.اما، ایشان تمام عمر را در زندان نبودهاند کـه پرسیده شود پس چگونه این تعداد فرزند داشتهاند؟ بلکه در بین حبسها، مدت زمانهایي نیز آزاد بودهاند، اما تحت نظارت شدید.
بهمین دلیل شاهدیم کـه اغلب ازدواجهاي ایشان بـه صورت ازدواج موقت یا ازدواج با کنیزان صورت میپذیرفته اسـت. البته باید توجه داشته باشیم کـه کثرت فرزندان ایشان نیز بر اساس همان حکمت می باشد. چنان چـه ابن صباغ می گوید: برای هر یك از فرزندان امام كاظم علیه السلام، فضیلتی معروف اسـت. «حيات الامام الكاظم – عليه السلام – بـه نقل از الفصول المهمه، ص 256».
دختران امام موسی کاظم علیهالسلام:
برای دختران آن حضرت نیز مانند پسرانشان، تعداد متفاوتی ذکر شده اسـت و همین نشان می دهد کـه تمامی آنان و تاریخچه زندگی آنان کاملاً و دقیقاً شناخته شده نمیباشند. اما در بین این دختران، چهار دختر کریمه، از همه ی مشهورتر میباشند کـه نام همه ی را “فاطمه” گذاشتهاند، چنان چـه امام حسین علیهالسلام، همه ی فرزندان پسر را “علی” نامیدند. این چهار دختر عبارتند از:
1- فاطمه كبری، ملقب بـه حضرت معصومه علیهاالسلام كه در قم مدفون اسـت.
2- فاطمه صغری، ملقب بـه «بیبی هیبت» كه در مدخل شهر باكو، در آذربایجان شوروی مدفون اسـت.
3- فاطمه وسطی، ملقب بـه «ستی فاطمه» كه در اصفهان مدفون اسـت.
4- فاطمه اخری، مشور بـه«خواهر امام» كه در رشت مدفون اسـت
*- دقت کنیم کـه تمامی دختران فاضله و معروف ایشان «هم چون پسرانشان معروف ایشان کـه بـه امامزادگان معروف هستند» در ایران مدفون میباشند. حتی باکو آن موقع در محدوده ایران بود. همین امر از سویی حاکی از شرایط اختناق آن دوران و از سویی دیگر حاکی از رسالتها و مأموریتها آنان دراین مهاجرتهاي میباشد.
چرا ازدواج نکردند؟
*- در بین مورخین فقط یعقوبی نوشته اسـت کـه امام «ع» دستور داده بودند کـه ازدواج نکنند و البته این نقل، نه با عقل انطباق دارد و نه با وحی و نه با سیره و سنت اهل عصمت علیهمالسلام کـه عین وحی و عقل اسـت.
*- تنها وصیت قطعی و مستند امام موسی کاظم علیه السلام در مورد ازدواج دخترانشان مبنی بر این اسـت کـه پس از مـن «بعنوان پدر»، مادران یا برادران آن ها، عموها یا سلاطین و …، حق ندارند انها رابه ازدواج کسی در بیاورند، مگر با اجازهي امام علی بن موسی بن الرضا علیهالسلام. یعنی تأکید و تصریح کردند کـه جانشین مـن ایشان اسـت و قیم اولادم نیز امام بعدی اسـت و نه دیگران.
*- ازدواج همیشه بدلیل خواستگار مناسب صورت نمی گیرد کـه دلیل عدم ازدواج نیز همیشه نبود یا کمبود خواستگار مناسب باشد. لذا دلایل بسیاری میتواند مانع از اقدام بـه ازدواج گردد – امروزه نیز همینطور اسـت.
بعنوان مثال در مورد ایشان: حضرت معصومه علیهاالسلام در سن 28 سالگی بـه شهادت رسیدند و معلوم اسـت کـه دختران دیگر از ایشان کوچکتر بودهاند.از این رو، تمام دوران زندگی کوتاه آنان، بخاطر جو اختناق – کـه البته سبب ترس همگان از نزدیک شدن بـه این خانواده، چـه رسد
بـه ازدواج با دختران امام «ع» را در دلها انداخته بود – همراه با دورانهاي دوری پدر، زندان و شکنجهي پدر – شهادت پدر – بلافاصله هجرت دادن و غربت امام رضا علیهالسلام و دوری از مدینه – شهادت امام رضا علیهالسلام … و بالاخره فرارها و هجرتهاي دائم فرزندان بوده اسـت؛
چنان چـه قبور دختران و اکثر امامزادگان از ایشان، دال بر مدعا میباشد. بدیهی اسـت کـه در چنین شرایطی نه کسی بـه فکر ازدواج میافتد و نه اصلاً کسی مایل بـه ازدواج آنان اسـت و نه خودشان ازدواج می کنند.
منبع: aviny.com