خسیس بودن یک رفتار است که در افراد مختلفی قابل مشاهده است و اگر همراه با حسادت هم باشد دیگر فرد را غیر قابل تحمل خواهد کرد. در این مطلب می خواهیم از خِساس و خسائس حرف بزنیم. شاید این واژه ها به نظرتان نا آشنا بیاید. خِساس به معنای مردان خسیس است و خسائس به معنای زنان خسیس است.
افراد خسیس و گداصفت مشترکات زیادی دارند.
صحبت درباره گدایان رسمی ساده تر است زیرا ظاهر و باطن آنان با هم مطابقت دارد اما در مورد افراد خسیس یا ممسک یا بخیل و گداصفت کار به آن سادگی نیست چون ظاهر و باطن گاهی مطابقت ندارد و طیف آنان هم بسیار گسترده تر از گدایان است. از جمله ممکن است افراد محترمی هم که در زمینه خاصی اندکی بخل دارند
و نمی توان آن را بیرون از هنجار دانست، در طیف افراد خسیس قرار بگیرند و در انتهای طیف هم افرادی قرار دارند که به گفته ی سعدی: ” درویش به جز بوی طعام اش نشنیدی/ مرغ از پس نان خوردن او ریزه نچیدی ”
افراد خسیس چه مشکل روان پزشکی ای ممکن است داشته باشند؟
بسیاری از آنان در طبقه بندی های تشخیصی روان پزشکی جزو مبتلایان به ” اختلال شخصیت وسواسی – اجباری ” قرار می گیرند. در عین حال، فردی با شخصیت به هنجار هم ممکن است برخی از صفات این نا به سامانی شخصیتی از جمله امساک و خست را داشته باشد.
نکته ی مهم آن است که فرد می تواند دچار نا به سامانی شخصیتی وسواسی – اجباری باشد، بدون آن که کمترین اثری از خست و امساک و حتی صرفه جویی در او باشد.
عقده ی خساست که می گویند، به چه معنا است؟
عقده خست، یعنی کم خرج کردن و پول جمع کردن در حد افراطی؛ که به آن، عقده هارپاگون هم می گویند. هارپاگون، قهرمان نمایشنامه ” خسیس ” اثر هنرمند فرانسوی ” مولیر ” است. بسیاری از شخصیت های وسواسی پیرو افراطی این ضرب المثل هستند که: ” هر چیز که خوار آید یک روز به کار آید ” و دور ریختن اشیای بی مصرف را مصلحت نمی دانند.
ظروف شکسته، لباس های کوچک و مستعمل بچه ها و روزنامه های کهنه را جمع می کنند. در حدی خیلی پایین تر از آن چه دارند زندگی می کنند و معتقدند خرج باید کم باشد تا فرد برای مسایل غیر مترقبه آمادگی داشته باشد. سعدی خطاب به آنان می گوید: ” مال از بهر آسایش عمر است؛ نه عمر از بهر گرد کردن مال.”
تنها آن چه انسان می بخشد، سرانجام برای او باقی ماند: ” حدیث درست آخر از مصطفی ست/ که بخشایش و خیر، دفع بلاست.”