پارس ناز پورتال

با شایعات بی اساس چه کنیم؟

با شایعات بی اساس چه کنیم؟

با شایعات بی اساس چه کنیم؟ 

دیده اید که یک خبر مشکوک مثل بمب در جامعه پخش می شود؟ یا در بین فامیل یک شایعه درباره کسی را چیزی پخش می شود.به راستی چه کسانی باعث بوجود آمدن جملات بی اساسی به نام شایعه می شوند؟ 

 

یك نفر یك جمله می‌گوید، نفر دوم باور می‌كند. نفر دوم همان (یا همان جمله به علاوه یكی دو تا كلاغ) را در جای دیگری می‌گوید، نفر سوم باور می‌كند. نفر سوم می‌گوید و… همین طور الی آ‌خر.

 

اما حتی اگر شایعات به این شكل منتقل شوند، آ‌نچه در انتقال و گسترش آ‌نها نقش كلیدی دارد، بیش از جذابیت موضوع و مهارت سازنده شایعه نحوه‌ی بیان او، خصوصیتی است كه به شنونده مربوط می‌شود;

 

خصوصیتی كه باعث می‌شود افراد در هر سمت و رده‌ای كه باشند بدون تفكر، بدون تامل كافی و بدون تحلیل و بررسی،

 

حرفی را كه می‌شنوند دربست بپذیرند و باور كنند و حتی آ‌ن را به حافظه سپرده و سپس در اولین فرصتی كه به دست می‌آ‌ید برای شخص دیگری بازگو نمایند و البته همین ویژگی‌است كه افراد را ساده‌لوح معرفی كرده یا قابلیت اعتمادپذیری آ‌نها را خصوصا در سمت و مسئولیت‌هایی كه دارند، تحت تاثیر قرار می‌دهد!

 

به نظر شما این خصوصیت یا ویژگی چیست و چه نام دارد؟ بعضی‌ها می‌گویند این ویژگی، همان تلقین‌پذیری است! وقتی سخن از تلقین و تلقین‌پذیری به میان می‌آ‌ید، به یاد آ‌زمایش‌های قرن ۱۹ می‌افتیم، یعنی زمانی كه برای درمان بیماری‌ها از روش تلقین و هیپنوتیزم استفاده می‌شد.

 

اولین بار در سال ۱۸۴۲، جیمز برید از این روش استفاده كرد و متوجه شد كه اگر فردی به طور مداوم و ثابت به نقطه‌ای نورانی و شفاف خیره شود، به علت تمركز حواس و خستگی عضوی، پس از مدتی به خواب می‌رود اما بعدا متوجه شد كه این تصور صحیح نیست و عامل اصلی این خواب، تاثیرات ناشی از تلقین است. یعنی ناشی از تكرار یك كلمه در حالت هیپنوز.

 

بعدها هم «شاركو» كه هیپنوتیزم را از جنبه‌ی مادی و فیزیولوژیكی بررسی كرد، معتقد شد كه استعداد تلقین‌پذیری در همه افراد یكسان نیست و عوامل دیگری مانند خواست فرد و درجه تلقین‌پذیری هم موثر هستند.

 

با این توضیحات می‌توانیم نتیجه بگیریم كه تلقین‌پذیری حالتی است كه در خواب مصنوعی (در حالت هیپنوتیزم) كاربرد ویژه خود را دارد. در حالی كه آ‌نچه مورد نظر ماست در بیداری انجام می‌شود، نه در خواب!

 

حال این سوال پیش می‌آ‌ید كه آ‌یا تلقین در بیداری هم داریم یا نه؟ در جواب باید به نوع دیگری از تلقین اشاره كنم كه «تلقین به نفس هوشیارانه»، نامید می‌شود و مبدع آ‌ن، آ‌ن را زمانی ابداع كرده كه متوجه شده سوژه‌های تلقین، در مقابل تلقینات هیپنوتیزمی مقاومت می‌كنند و به تدریج به این نتیجه رسید كه تلقین، یعنی تحمیل یك اندیشه به مغز انسان، و این عملا محقق نمی‌شود.

 

مگر در شرایطی كه مفهوم تلقین، قبلا مورد قبول سوژه قرار گرفته باشد، كه البته این هم دیگر تلقین نیست، بلكه خودتلقینی است و در این حالت، سوژه یا آ‌ن را قبول می‌كند و یا لااقل به آ‌ن فكر می‌كند، پس تلقین در خواب مصنوعی را تبدیل به تلقین در بیداری كرد و اسمش را گذاشت: تلقین به نفس هوشیارانه.

 

البته به این روش به عنوان یك روش درمانی، انتقاداتی وارد است كه در حوصله بحث ما نیست، منتها متوجه می‌شویم كه حتی در تلقین در بیداری هم، نوعی فكر و بررسی و تامل وجود دارد و از آ‌ن مهم‌تر «تكرار» نقش اساسی در آ‌ن بازی می‌كند. در حالی كه خصوصیت مورد نظر ما، اغلب حتی بدون تكرار هم كار خود را انجام می‌دهد…