وقتی با مسائل غیرعادی برخورد می کنیم ناخودآگاه ترس ما را فرا می گیرد.همه روزه در جهان اتفاقات غیرعادی رخ می دهد. «عجیب تر از علم، فراتر از واقعیت» سعی دارد به روزترین و عجیب ترین رخداد های طبیعی و غیر طبیعی، دستاوردهای شگفت انگیزِ دنیای علم، کشفیات عجیب در سرتاسر دنیا و همچنین عجایب خلقت را بررسی کند و با توضیحاتی علمی و دقیق آن را خدمتتان تقدیم کند.
******
پاسکال پینون؛ مکزیکی دوسر
پاسکال پینون در سال ۱۸۸۹ در مکزیک به دنیا آمد. شهرت پاسکال، به دلیل وجود برآمدگیای بود که در بالای سر وی قرار داشت و مانند یک سر کوچک بود.
در مورد شکل این برآمدگی ابهاماتی وجود دارد. برخی بر این باورند که پاسکال هنگام کار در سیرک این برآمدگی را که یک غده بوده، با قراردادن قطعاتی زیر پوست به شکل یک سر درآوردهاست. زیرا در مواردی به این شکل، سرها از ناحیه بالای جمجمه به یکدیگر میچسبند و نه مانند پاسکال از ناحیه گردن!
۵۳۰۰ سال پیش مردی در حوالی رشته کوههای آلپ ایتالیا به قتل رسید. او وقتی کشته شد تازه نهار خورده بود و معدهای پر و البته مبتلا به نوعی انگل داشت. این مرد کشاورز در معدهی خود یکی از نژادهای قدیمی باکتری Helicobacter pylori را حمل میکرد که شبیه به نژادهای جدیدتر آسیایی این باکتری است.
باکتری H. pylori عامل زخم معده است. پژوهشگران با بررسی ژنوم این باکتری متوجه چیزهای جالبی دربارهی این مرد یخی باستانی که او را «اوتزی» (Otzi) نامیدهاند، شدند. اجداد او این باکتری را از آسیاییها و نه آفریقاییها به ارث بردهاند. معنی این کشف آن است که اجداد نخستین کشاورزان اروپایی قبل از مهاجرت به قارهی سبز با آسیاییها ارتباط نزدیک داشتهاند.
این باکتری را باید موفقترین باکتری در نفوذ به انسانها بدانیم. این باکتری تقریبا توانسته به شکم نیمی از مردم جهان وارد شود. H.pylori در ۱۰ درصد مردم ایجاد زخم معده، ورم معده و البته سرطان معده ميکند. این باکتری میتواند سالهای خیلی طولانی در بدن افراد دوام آورد. البته شواهد پراکندهای مبنی بر اینکه حضور این باکتری میتواند از فرد در برابر ابتلا به آسم، آلرژیها و رفلاکس جلوگیری کند، وجود دارد.
تقریبا ۱۰۰ هزار سال است که این باکتری در شکم انسان زندگی میکند و اکنون نژادهای زیادی از آن وجود دارد. این نژادها در هفت جمعیت متفاوت باکتریایی در سراسر جهان پخش شدهاند. احتمالا این باکتری در آفریقا به معدهی ما وارد شد و زمانی که انسان به مکانهای مختلف کرهی زمین مهاجرت کرد با او منتقل شد.
اینکه چگونه انواع مختلف این میکروب در سراسر جهان پخش شدند و رابطهی آنها با یکدیگر چگونه است همواره پرسشی بزرگ برای دانشمندان بوده است.برای مثال آن نوع باکتری که شیوع بیشتری در اروپا دارد، دارای اشتراک DNA زیادی با باکتریهای آسیایی و آفریقایی است.
این بدین معنیست که نوع اروپایی این باکتری خیلی قدیمی است و ۱۰ هزار سال پیش در جایی مثل خاورمیانه یا دیگر گذرگاههای مهاجرت در آسیا تکامل یافته است. یعنی اینکه مثلا در جایی مثل خاورمیانه که هم گذرگاه انسانها در مهاجرت از آفریقا به دیگر نقاط دنیا بوده و هم مهاجرانی یکجا نشین داشته،
یک نفر مبتلا به هر دو نوع باکتری آفریقایی و آسیایی شده و سپس این دو نوع باکتری با یکدیگر ترکیب شده و نوعی جدید را بوجود آوردهاند. بعد از آن جمعیتی مبتلا به این نوع ترکیبی بوجود آمده که حدود ۸۰۰۰ سال پیش، یعنی ابتدای انقلاب کشاورزی به اروپا مهاجرت کردهاند.
گیاه ساپوت سیاه (black sapote) احتمالاً تنها میوه ای در دنیاست که مزه آن شبیه به پودینگ شکلاتی است. این میوه نه تنها خوشمزه است، بلکه برای افرادی که در رژیم هستند هم بسیار مناسب است. ظاهر آن شاید گول زننده باشد، ولی در واقع چربی آن بسیار کم است.
همچنین چهار برابر بیشتر از پرتقال ویتامین ث دارد و مقدار زیادی کلسیم و فسفر در آن یافت می شود. در واقع این میوه ساپوت واقعی نیست و یکی از گونه های خانواده خرمالو محسوب می شود.به گزارش پارس ناز خرمالو شبیه به گوجه فرنگی است و رنگ آن قرمز است، در حالیکه ساپوت سیاه به رنگ شکلاتی تیره است. بافت چسبناک داخل این میوه شاید در ابتدا شما را جذب نکند، ولی مزه منحصر بفردی دارد.
گوجه فرنگی ترسناک که از رگهایش خون جاری می شود.
تصویری که میبینید مربوط به نوعی گوجه فرنگی استرالیایی است که اگر بریده شود، در عرض دو دقیقه از سفیدی به قرمزی میگراید و پس از پنج دقیقه قرارگرفتن در معرض هوای آزاد به رنگ قرمز تیره درمیآید. این گوجه بوتهای که “سولانوم اوسیکرونتوم” نام دارد علاوه بر اینکه اشتها برانگیز نیست،
هر شوقی را که برای غذاخوردن داشته باشید هم خواهد کشت. محققان دانشگاه باکنل واقع در لوئیزبرگ آمریکا نام این گوجه ترسناک را از ترکیب دو واژه لاتین به معنای «استخوان» و «خونی» ساختهاند.
موجودات بسیار کمی هستند که میتوانند خود را بازسازی کنند. مثل ستاره دریایی که وقتی اندامی را از دست میدهد آن را بازسازی میکند. یا مارمولکها که وقتی که دمشان را قطع میکنند دوباره رشد میکند. اما شاید عجیبترین موجود، یک نوع کرم پهن به نام planaria است.
با قطع سر، دوباره سرش جوانه زده و رشد میکند! اگر سر planaria را قطع کرده و ریز ریز کنید، هر کدام از آن ریزهها به یک کرم جدید تبدیل میشود!
جنگل «آئوکیگاهارا» یکی از وحشتناکترین مناطق ژاپن به شمار میرود؛ جایی که به اعتقاد مردم این کشور «یورئی»ها یا روحهای سرگردان در میان شاخ و برگ درختان این جنگل مخوف پرسه میزنند و با زمزمهای آرام از مرگ میگویند. هرچند وزش باد و پیچیدن آن در میان شاخ و برگ درختان این جنگل باعث به وجود آمدن
چنین صدای مخوفی میشود اما سابقه این مکان رعب آور باعث شده خیلیها از تنها ماندن در جنگل آئوکیگاهارا هراس داشته باشند.آئوکیگاهارا که بین محلیها با نام «جنگل تاریک» هم شناخته میشود و در کوهستان فوجی قرار گرفته و همه جای آن از درختهای انبوه انباشته شده است.
نکته عجیب اینجاست که خیلیها معتقدند این جنگل، بهترین مکان برای مردن است! تعداد زیاد خودکشیهای انجام گرفته در این جنگل هم به این شایعات دامن زده و اینطور به نظر میرسد که شاخ و برگ درختان، افرادی را که در این جنگل تنها میمانند به مرگ دعوت میکند.
نکته جالب اینجاست که اگر کسی قدم به این جنگل تاریک بگذارد، از همان ابتدا در گوشه و کنار آن با تابلوهایی روبه رو میشود که روی آنها جمله هایی مثل «لطفا در تصمیم خود تجدیدنظر کنید.» یا «قبل از اینکه تصمیم به خودکشی بگیرید با پلیس مشورت کنید.» نوشته شده است! اما هیچ کدام از این راهکارها نتیجه مطلوبی نداشتهاند و خودکشیها در آئوکیگاهارا همچنان ادامه دارد.
این راهبان از ترکیبی از ماریجوانا، الکل و مدیتیشن برای رسیدن به حالت تعلیق خود استفاده میکنند تا بتوانند خود را نزدیکتر به شیوا، یکی از خدایان هندو، نزدیک کنند.اعضای قبیله آگوری همچنین فکر میکنند که اگر خود را بدون هیچ پیشداوری در معرض مسائلی که دیگران تابو و آزاردهنده میدانند قرار دهند، میتوانند در مسیر رسیدن به روشنگری و روشنفکری قدم بردارند.
از رسوم طایفه آگوری میتوان به جویدن سرِ حیوانات زنده، رنگ زدن بدنشان به وسیله خاکستر اجساد آتش زده شده و همچنین انجام مدیتیشن در بالای اجساد اشاره کرد. آنها در محلهای مرده سوزانی زندگی میکنند، جایی که گفته میشود «لرد شیوا» و خدای «کالیما» در آنجا زندگی میکنند.
تغذیهی آنها از بقایای چیزهایی است که دیگران در آنجا پرتاب میکنند. در واقع مرگ و فرسایش این راهبان را احاطه کرده است. طایفهی آگوری از متعلقات دنیوی اجتناب میکنند و اغلب برهنه راه میروند. منطق آنها نیز دوری از زندگی مادی و زمینی است و آنها تمایل دارند بدن را در خالصترین شکلش به نمایش بگذارند.
آگوریها پیشینهی خود را در قرن 17 میلادی و شخصی به نام «بابا کینارام» جستجو میکنند. گفته میشود که او 170 سال عمر کرد.
به گزارش پارس ناز نیاکان این ماهیان با وارد شدن در غار تاریک و انتخاب طبیعی چشمان خود را از دست میدهند این ماهیان با جوانه های چشایی بهتر و حس بویایی و پوست بدون فلس و افزایش چربی میتوانند دوره های نامنظم و تنشهای کمبود غذایی را به خوبی تحمل کنند.
فنی میلز در سال ۱۸۶۰ در انگلستان متولد شد. پاهای فنی از همان کودکی شروع به تورم کرد و وقتی وی به سن بلوغ رسید، دارای پاهایی غولپیکر بود. او به تنهایی توانایی راه رفتن نداشت و برای این کار از دوست خود «ماری برون» کمک میگرفت. فنی در سال ۱۸۸۵ خود را در موزه دایم به نمایش گذاشت و پس از آن نیز در نمایشها و سیرکهای مختلف حضور پیدا کرد.
در یکی از این نمایشها، چالشی راهاندازی شد و طی آن اعلام شد که به مردی که با فنی ازدواج کند ۵ هزار دلار جایزه اعطا میشود. این چالش باعث شد مردان مجرد بسیاری به نمایش فنی بیایند و البته او پیشنهادهای ازدواج بسیاری نیز دریافت کرد. اما سرآخر با «ویلیام برون»، برادر دوست و پرستارش ماری برون ازدواج کرد.
البته ویلیام جایزه ۵ هزار دلاری را دریافت نکرد. از سال ۱۸۸۷ که فنی صاحب فرزند شد، سلامتیش رو به افول نهاد و در سال ۱۸۹۲ از دنیا رفت.
یکی از اهالی سانفرانسیسکو می تاند به طور جالب و شگفت انگیزی سنگ ها را روی هم بچیند. او می تواند بالانس سنگ ها را با هر اندازه و شکلی به راحتی حس کند و دقیقا سنگی را بصورتی قرار دهد که سر جایش باقی بماند. مردم زیادی کارهای او را دنبال می کنند و همیشه این کار او را تحسین می کنند.
برترین ها