پارس ناز پورتال

شعرهای کوتاه به مناسبت اربعین حسینی (2)

مجموعه : مذهبی
شعرهای کوتاه به مناسبت اربعین حسینی (2)

شعرهای کوتاه به مناسبت اربعین حسینی «2»

«باب نجات» است علمدار خون
عطر «حسين» است حرم دار خون

 

مژده ا… معك مي رسد
راه «محرم» به «فدك» مي رسد

 

شط گل سرخ علي- «علقمه» ست
باغ فدك ارث غم «فاطمه» ست

 

باغ فدك جلوه بهاري كند
خون «حسين» آينه داري كند…

.

.

.

گلم پرپر شد و بوی گلاب آید ز خاک او
بگو ای باغ سرخ من، گل من کو گل من کو
حسین جانم، حسین جانم

 

نمیگویم چها دیدم کـه از من باخبر بودی
به هر کویی گذر کردم تو با من همسفر بودی
حسین جانم، حسین جانم

 

نمی‌دانم چسان بی تو، به سر عزم وطن دارم
ز هجده یوسفم با خود فقط یک پیرهن دارم
حسین جانم، حسین جانم

 

به غیر از اشک چشم خود نیاوردم گلابی را
کـه من هرگز ننوشیدم بدون گریه آبی را
حسین جانم، حسین جانم

شعرهای کوتاه به مناسبت اربعین حسینی «2»

سحر چون پیک غم از در درآید
شرار از سینه، آه از دل برآید

 

درای کاروانی از وطن دور
به گوش جان ز دیوار و درآید

 

گمانم کاروان اهل‌بیت است
کـه سوی کعبه‌ی دل با سرآید

 

گلاب از چشم هر آلاله، جاری است
کـه عطر عترت پیغمبر آید

 

پس از یک اربعین اندوه و هجران
به دیدار برادر، خواهر آید

 

همان خواهر کـه غوغا کرده در شام
همان ریحانه‌ی پیغمبر آید

 

همان خواهر کـه با سِحر بیانش
به هر جا آفریده محشر آید

 

همان خواهر کـه کس نشناسد او را
به باغ لاله‌هـای پرپر آید

 

همان خواهر ولی خاطرپریشان
سیه‌پوش و بنفشه‌پیکر آید

 

اگر از کربلا، غمگین سفر کرد
کنون از گَرد ره، غمگین‌تر آید

 

نوای «وای وای» از جان زهرا
صدای «هـای هـای» حیدر آید

 

از این دیدار طاقت‌سوز ما را
همه ی ی خون دل از چشم تر آید

 

غم‌آهنگی به استقبال یک فوج
کبوترهای بی‌بال و پر آید

 

بیا با این کبوترها بخوانیم
سرودی را کـه شام غم سرآید:

 

«شمیم جان‌فزای کوی بابم
مرا اندر مشام جان برآید»

 

«گمانم کربلا شد، عمّه! نزدیک
کـه بوی مُشک ناب و عنبر آید»

 

«به گوشم، عمّه! از گهواره‌ی گور
در این صحرا، صدای اصغر آید»

 

«مهار ناقه را یک دم نگه‌دار
کـه استقبال لیلا، اکبر آید»

 

«ولی ای عمّه! دارم التماسی
قبول خاطر زارت گر آید»،

 

«در این صحرا مکن منزل کـه ترسم
دوباره شمر دون با خنجر آید»

شعرهای کوتاه به مناسبت اربعین حسینی «2»

 ای ساربان! ای ساربان! محمل نگهدار
آمد به منزل کاروان، منزل نگهدار

 

محمل مران، محمل مران، شهر دل اینجاست
این کاروان خسته دل را منزل اینجاست

 

اینجا بهار بی خزانِ من خزان شد
از برگﹾ برگ لاله هایم خون روان شد

 

اینجا همه ی ی دار و ندارم را گرفتند
باغ و گل و عشق و بهارم را گرفتند

 

اینجا به خاک افتاده بود و هست عباس
هم مشک خالی، هم علم، هم دست عباس

 

اینجا ز هم پیشانی اکبر جدا شد
بابا تماشا کرد و فرزندش فدا شد

 

اینجا ز آل الله منع آب کردند
با تیر طفل شیر را سیراب کردند

 

اینجا صدای العطش بیداد میکرد
بر تشنه کامان آب هم فریاد می کرد

 

اینجا همه ی ی از آل پیغمبر بریدند
ریحانه ی خیر البشر را سر بریدند

 

اینجا ستم بر عترت و بر آل گردید
قرآن به زیر دست و پا پامال گردید

 

اینجا به خون غلطید یک گردون ستاره
اینجا کشید از گوش، دشمنﹾ گوشواره

 

اینجا زدند آل علی را ظالمانه
شد یاس ها نیلوفری از تازیانه

 

اینجا چو از خانه به دوشان خانه می سوخت
دامان طفلان چون پر پروانه می سوخت

 

اینجا به گردون رفت دود آه زینب
حَلقِ بریده شد زیارتگاه زینب

 

اینجا عدو بر زخم پیغمبر نمک زد
هر برگ گل را مُهری از غصب فدک زد

 

اینجا زگریه ناقه ها در گِل نشستند
دُردانه هـای وحی در محمل نشستند

 

ای کربلا! گل هـای سرخ یاس من کو؟
ای وادی خون! اکبر و عباس من کو؟

 

با غنچه ی نشکفته ی پرپر چه کردی؟
با حنجر خشک علی اصغر چه کردی؟

 

خون جگر از دیده ام بر چهره جاریست
پیراهن آوردم به همره، یوسفم نیست

 

تصویر درد و داغ در آیینه دارم
چون آفتابﹾ آتش درون سینه دارم

 

خاموش و در دل گفتگو با یار دارم
در سینه داغ هیجده دلدار دارم

 

بعد از حسین از عمر خود آزرده بودم
ای کاش من با آن سه ساله مرده بودم

 

اشکم به رخ آهم به دل سوزم به سینه
بی تو چگونه من روم سوی مدینه

 

ای کاش چون تو پیکرم صدچاک می شد
ای کاش جسمم در کنارت خاک می شد

 

گیرم کـه زنده راه یثرب را بپویم
زهرا اگر پرسد حسینم کو چه گویم؟

 

بگذار تا سوز دلم مخفی بماند
این صفحه با سوز خود میثم بخواند

 

مطالب مرتبط :

شعرهای زیبای اربعین امام حسین «ع»

اشعار اربعین حسینی «3»

بهترین شعرهای اربعین حسینی «4»

متن روضه اربعین | شعرهای اربعین | اشعار اربعین «5»

متن کامل زیارت اربعین همراه با ترجمه

اعمال روز اربعین حسینی

چرا هرسال عزاداری اربعین برگزار می شود؟